eitaa logo
مهفــmahfa110ــا
126 دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
226 ویدیو
2 فایل
جهت ارتباط با مدیر کانال @mahfa88 مـه = مهـدی فـا = فاطمه مهـدیِ فاطمه
مشاهده در ایتا
دانلود
ذکر روز جمعـــــه 🆔 @mahfa110
با عرض سلام و ادب خدمت اعضای محترم کانال مهفا۱۱۰، و با آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما بزرگواران در ماه مبارک رمضان و درخواست شفای عاجل و کامل برای بیماران مبتلا به از محضر خداوند متعال، و دعا برای دفع این بلا، طبق معمول روزهای ، ادامه مباحث را با عنوان تقدیم می‌کنیم. 🆔 @mahfa110
۲۶۴ 📘📘📘انتظار عامیانه،عالمانه،عارفانه اساسا دنبال حق »خود« بودن یک چیز است، طرفدار حق و عدالت بودن چیز دیگری اســت. خیلی ها که دم از حق و عدالت میزنند، در واقع دنبال حق »خود«شان هستند،نه اینکه دلشان برای حق و عدالت سوخته باشد. آنها تا جایی از حق و عدالت صحبت میکنند و حاضرند برایش مایه بگذارند، که حق و منفعت خودشان در میان باشد. اینگونه حق طلبی هم به درد نمی خورد. همچنان که در غرب وقتی دم از حقوق بشــر زده می شــود، غــرض و نتیجه، تقویت خودخواهی های انسانها است نه تأمین حقوق انسانها.حضرت امام(ره) در فرمایشی به خوبی به تفاوت حق طلبی و حق خودطلبی اشاره میفرمایند: «بايد اشخاصید كه می خواهند صحبت كنند ببينند كه آيا حق را می خواهند براى حق؟ بزرگتر چيزی که انسان اگر آن را داشته باشد كمال بزرگ دارد اين اســت كه حق را براى حق بخواهد. از حق خوشش بيايد براى اينكه حق است.و از باطل متنفر باشد براى اينكه باطل است. اگر حق به دست دشمنش هم اجرا شد، اين مالكيت را داشته باشد بر نفس خودش كه آن حق را تعريف كند. و اگر باطل از فرزندش يا دوستانش وجود پيدا كرد، اين مالكيت را داشته باشد كه از او تنفر داشــته باشد و اظهار تنفر كند. كسانىكه حق را براى حق خواهند اندك ‏اند، بسيار اندك.كسانى كه باطل را براى باطل بودنش بغض بر آن دارند و تنفر از آن دارند اندك ‏اند، و بسيار اندك. انســان خــودش هــم نمى‏تواند بفهمد كــه چه كاره اســت.» حضرت آیت الله بهجت(ره) نیز در کلامی به تفاوت کسی که منتظر رسیدن به حق و نیاز خود است، و منتظر حقیقی که منتظر برپایی حق است اشاره می فرمایند: «اشــخاصی را می خواهند که تنها برای آن حضرت باشــند. کســانی منتظر فرج هســتند که برای خدا و در راه خدا منتظر آن حضرت باشــند، نه برای بــرآوردن حاجات شــخصی خود!» 🆔 @mahfa110
إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ يَهْدي لِلَّتي هِيَ أَقْوَمُ وَ يُبَشِّرُ الْمُؤْمِنينَ الَّذينَ يَعْمَلُونَ الصَّالِحاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْراً کَبيراً؛ همانا این قرآن (خلق را) به راست و استوارترین طریقه هدایت می کند و اهل ایمان را که نیکوکار باشند به اجر و ثواب بزرگ بشارت می دهد. سوره مبارکه اسرا شماره آیه: ۹ جزء: ۱۵ (تندخوانی) قرآن کریم با صدای استاد معتز آقایی؛ جزء هر روزِ ماه مبارک رمضان. لطفا با معرفی لینک کانال، در ثواب قرائت دیگران نیز سهیم باشید. 🆔 @mahfa110
Joze 07.mp3
4.21M
(تندخوانی) جزء هفتم قرآن کریم با صدای استاد معتز آقایی زمان : ٣۵ دقیقه 🆔 @mahfa110
دل، هشت دلیل و هشت آیت دارد تا تکیه به خورشید ولایت دارد در نزد خدا «راضیةً مرضیه» کیست؟ آن کس که «رضا» از او رضایت دارد 🆔 @mahfa110
✍️ 💠 حیدر چشمش به جاده و جمعیت رزمنده‌ها بود و دل او هم پیش جا مانده بود که مؤمنانه زمزمه کرد :«عاشق و !» سپس گوشه نگاهی به صورتم کرد و با لبخندی فاتحانه شهادت داد :«نرجس! به‌خدا اگه نبود، آمرلی هم مثل سنجار سقوط می‌کرد!» و در رکاب حاج قاسم طعم قدرت را چشیده بود که فرمان را زیر انگشتانش فشار داد و برای خط و نشان کشید :«مگه شیعه مرده باشه که حرف و روی زمین بمونه و دست داعش به کربلا و نجف برسه!» 💠 تازه می‌فهمیدم حاج قاسم با دل عباس و سایر شهر چه کرده بود که مرگ را به بازی گرفته و برای چشیدن سرشان روی بدن سنگینی می‌کرد و حیدر هنوز از همه غم‌هایم خبر نداشت که در ترافیک ورودی شهر ماشین را متوقف کرد، رو به صورتم چرخید و با اشتیاقی که از آغوش حاج قاسم به دلش افتاده بود، سوال کرد :«عباس برات از چیزی نگفته بود؟» و عباس روزهای آخر آیینه حاج قاسم شده بود که سرم را به نشانه تأیید پایین انداختم، اما دست خودم نبود که اسم برادر شیشه چشمم را از گریه پُر می‌کرد و همین گریه دل حیدر را خالی کرد. 💠 ردیف ماشین‌ها به راه افتادند، دوباره دنده را جا زد و با نگرانی نگاهم می‌کرد تا حرفی بزنم و دردی جز داغ عباس و عمو نبود که حرف را به هوایی جز هوای بردم :«چطوری آزاد شدی؟» حسم را باور نمی‌کرد که به چشمانم خیره شد و پرسید :«برا این گریه می‌کنی؟» و باید جراحت جالی خالی عباس و عمو را می‌پوشاندم و همان نغمه ناله‌های حیدر و پیکر کم دردی نبود که زیر لب زمزمه کردم :«حیدر این مدت فکر نبودنت منو کشت!» 💠 و همین جسارت عدنان برایش دردناک‌تر از بود که صورتش سرخ شد و با غیظی که گلویش را پُر کرده بود، پاسخ داد :«اون شب که اون نامرد بهت زنگ زد و می‌کرد من می‌شنیدم! به خودم گفت می‌خوام ازت فیلم بگیرم و بفرستم واسه دخترعموت! به‌خدا حاضر بودم هزار بار زجرکشم کنه، ولی با تو حرف نزنه!» و از نزدیک شدن عدنان به تیغ غیرت در گلویش مانده و صدایش خش افتاد :«امروز وقتی فهمیدم کشونده بودت تو اون خونه خرابه، مرگ رو جلو چشام دیدم!» و فقط مرا نجات داده و می‌دیدم قفسه سینه‌اش از هجوم می‌لرزد که دوباره بحث را عوض کردم :«حیدر چجوری اسیر شدی؟» 💠 دیگر به ورودی شهر رسیده و حرکت ماشین‌ها در استقبال مردم متوقف شده بود که ترمز دستی را کشید و گفت :«برای شروع ، من و یکی دیگه از بچه‌ها که اهل آمرلی بودیم داوطلب شناسایی منطقه شدیم، اما تو کمین داعش افتادیم، اون شد و من زخمی شدم، نتونستم فرار کنم، کردن و بردن سلیمان بیک.» از تصور درد و که عزیز دلم کشیده بود، قلبم فشرده شد و او از همه عذابی که عدنان به جانش داده بود، گذشت و تنها آخر ماجرا را گفت :«یکی از شیخ‌های سلیمان بیک که قبلا با بابا معامله می‌کرد، منو شناخت. به قول خودش نون و نمک ما رو خورده بود و می‌خواست جبران کنه که دو شب بعد فراریم داد.» 💠 از که عشقم را نجات داده بود دلم لرزید و ایمان داشتم از کرم (علیهم‌السلام) حیدرم سالم برگشته که لبخندی زدم و پس از روزها برایش دلبرانه ناز کردم :«حیدر نذر کردم اسم بچه‌مون رو حسن بذاریم!» و چشمانش هنوز از صورتم سیر نشده بود که عاشقانه نگاهم کرد و نازم را خرید :«نرجس! انقدر دلم برات تنگ شده که وقتی حرف می‌زنی بیشتر تشنه صدات میشم!» دستانم هنوز در گرمای دستش مانده و دیگر تشنگی و گرسنگی را احساس نمی‌کردم که از جام چشمان مستش سیرابم کرده بود. 💠 مردم همه با پرچم‌های و برای استقبال از نیروها به خیابان آمده بودند و اینهمه هلهله خلوت عاشقانه‌مان را به هم نمی‌زد. بیش از هشتاد روز در برابر داعش و دوری و دلتنگی، عاشق‌ترمان کرده بود که حیدر دستم را میان دستانش فشار داد تا باز هم دلم به حرارت حضورش گرم شود و باور کنم پیروز این جنگ ناجوانمردانه ما هستیم. ✍️نویسنده: 🆔 @mahfa110
❤️ داستان که آخرین قسمت آن تقدیم شد، برگرفته از حوادث حقیقی خرداد تا شهریور سال ۱۳۹۳ در شهر آمرلی عراق بود که با خوشه چینی از خاطرات مردم مقاوم و رزمندگان دلاور این شهر، به ویژه فرماندهی بی‌نظیر سپهبد شهید در قالب داستانی عاشقانه روایت شده بود در کانال مهفا منتشر و به پایان رسید. 🌹 پیشکش به روح مطهر همه شهدای مدافع حرم، شهدای شهر آمرلی و شهید عزیزمان 📍 به زبان ترکمن یعنی امیری علی؛ امیر من علی است! 🆔 @mahfa110
⭕️پیام تبریک رهبر انقلاب به مناسبت روز معلم: 🔸کار بزرگ و جهاد معلمان شکوفاسازی استعدادهای کودکان و نوجوانان در مسیر ارزش‌های انقلابی و اسلامی است. 🔸نسل جوانی که در این مسیر پرورش می‌یابد ثروتی آنچنان انبوه است که هیچ پدیده ارزشمند دیگری با آن برابری نمی‌کند. 🔸از شهید چمران و شهید آوینی تا شهدای هسته‌ای و تا شهید سلیمانی و تا شهید بزرگوار مطهری که در دهه‌ی سی از عمر خود در حوزه‌ی قم و دانشگاه تهران درخشید و در دهه‌ی پنجاه با بال شهادت به ملکوت اعلی پرکشید. درود خدا بر شهیدان و سپاس ما به معلمان و خوشامد ما نثار نسل جوان خوش عاقبت ملت ایران باد. 🆔 @mahfa110
۱۱۴۶ امروز شنبه ۱۳۹۹/۰۲/۱۳ یکی از مزایای عالی شکرگزاری این است که تو را از توجه به موارد بیرون از خودت باز می دارد. تو روی داشته هایت و روی مواهب الهی تمرکز می کنی و از اینجاست که سرانجام موفقیت حاصل می شود. خودباوری ، قدرتمندترین توانایی قهرمان درونت است که در دسترس تو میباشد. خودباوری باعث می‌شود بتوانی از پس وضعیت های دشوار یا شرایط پر چالش سربلند بیرون بیایی و سرانجام ، رسیدن به رؤیاهایت را میسر می کند. ... 🆔 @mahfa110