#کتاب_کشتی_پهلو_گرفته
#قسمت95
نجوای حضرت علی علیه السلام:
چه شبی است امشب خدایا! این بنده تو هیچگاه اینقدر بیتاب نبوده است.
این دل و دست و پا هیچگاه اینقدر نلرزیده است. این اشک اینقدر مدام نباریده است. چه کند علی با اینهمه تنهایی!
ای خدا در سوگ پیامآور تو که سختترین مصیبت عالم بود، دلم به فاطمه خوش بود. میگفتم:
گلی از آن گلستان در این گلخانه یادگار هست. اما اکنون چه بگویم؟ اینهمه تنهایی را کجا ببرم؟ اینهمه اندوه را با که قسمت کنم؟
ای خدا چقدر خوب بود این زن! چقدر محجوب بود! چقدر مهربان بود! چقدر صبور بود!
گاهی احساس میکردم که فاطمه اصلا دل ندارد. وقتی میدیدم به هیچ چیز دل نمیبندد، با هیچ تعلقی زمین گیر نمیشود، هیچ جاذبهای او را مشغول نمیکند.
هیچ زیور و زینت و خوراک و پوشاکی دلخوشیاش نمیشود، هر داشتن و نداشتن تفاوتی در او ایجاد نمیکند، یقین میکردم که او جسم ندارد، متعلق به اینجا نیست. روح محض است، جان خالص است.
گاهی احساس میکردم که فاطمه دلی دارد که هیچ مردی ندارد استوار چون کوه، با صلابت چون صخره، تزلزل ناپذیر چون ستونهای محکم و نامرئی آسمان.
یکه و تنها در مقابل یک حکومت ایستاد و دلش از جا تکان نخورد. من مامور به سکوت بودم و حرفهای دل مرا هم او میزد.
چند سال مگر از جاهلیت میگذرد؟ جاهلیتی که در آن شتر مقام داشت و زن ارزش نداشت. جاهلیتی که در آن دختر، ننگ بود و اسب، افتخار.
زنی در مقابل قومی با این تفکر و بینش بایستد و یکه و تنها از حقیقت دفاع کند!
این دل اگر از جنس کوه و صخره وفولاد باشد، آب میشود.
گاهی احساس میکردم که فاطمه دلی از گلبرگ دارد، نرمتر از حریر، شفافتر از بلور.
و حیرت میکردم که چقدر یک دل میتواند نازک باشد، چقدر یک انسان میتواند مهربان باشد.
غریب بود خدا! غریب بود!
من گاهی از دل او راه به عطوفت تو میبردم.
#ان_شاءالله_ادامه_دارد...
✨السَّلامُ عَلَيْكِ یَا اُمّاهُ يَا فاطِمَةُ الزَّهْراء
☘️یامَوْلٰاتیٖ یافاطِمَةُ اَغیٖثٖینیٖ
⚫️اَللّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ آخِرَ تابِعٍ لَهُ عَلى ذلِکَ
✍🏻 #به_قلم_سید_مهدی_شجاعی
🌤اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج🌤
🆔 @mahfa110