eitaa logo
منتـــ💚ـــظران،ظهورنزدیکه🤲🏻
10.5هزار دنبال‌کننده
9.7هزار عکس
7.7هزار ویدیو
107 فایل
السلام علیک یاابا صالح المهدی ادرکنی🌹 ثواب تمام اعمالمان نذرظهورآقابقیه الله العظم«عج»✨ کپی باذکرصلوات مجازاست ادمین کانال👈🏼 @menaso مدیر تبلیغات👇🏻 eitaa.com/khadam_mahdi_karbalaye کانال تبلیغات 👇🏻 http://eitaa.com/joinchat/476184766C9d92be78b3
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 وقتی شیطان باعث بدبختی سفیانی می‌شود... 🌕 نام سفیانی را زیاد شنیده‌ایم؛ او چند ماه قبل از ظهور امام مهدی علیه السلام، قیام خواهد کرد. هدف او این است که از برقراری عدالت مهدوی جلوگیری کند و دشمن اصلی مکتب تشیع است. او از سوریه به سمت عراق می‌آید و شهر کوفه را تصرف می‌کند؛ او به قتل عام شیعیان دست می‌زند و جنایات بی شماری انجام می‌دهد؛ حمام خون به راه می‌اندازد و خون بی گناهان زیادی را به زمین می‌ریزد. وقتی امام مهدی عجل ﷲ فرجه، ظهور می‌نمایند، به سوی کوفه می‌آیند.. این جاست که سفیانی تصمیم می‌گیرد توبه کند و جان خویش را نجات دهد. به نظر شما آیا امام مهدی توبه او را قبول می‌کند؟ سفیانی از سپاهیان خود جدا می‌شود و به تنهایی نزد امام مهدی می‌آید و با آن حضرت گفت و گو می‌کند و توبهٔ خود را اعلام می‌دارد؛ این جاست که امام مهدی او را می پذیرد... این چه مهربانی است که در دل امام مهدی قرار دارد که حتی سفیانی را هم میبخشد؟! پس چرا عده‌ای، مردم را از شمشیر آن حضرت ترسانده‌اند؟ چرا عده‌ای آن تهمت های ناروا را پذیرفته‌اند؟ شیطان چقدر در کارش استاد است. خدا او را لعنت کند که چگونه جلوهٔ مهربانی‌های امام مهدی را نزد مردم خراب می‌کند و ترس و وحشت در دل مردم می‌اندازد! همین شیطان سرانجام باعث بدبختی سفیانی می‌شود. 🌕 وقتی سفیانی به نزد سپاهیان خود باز می‌گردد یارانش از او می‌پرسند: - جناب فرمانده! سرانجام کار شما چه شد؟ + من تسليم شدم و با امام بیعت کردم - چه کار اشتباهی کردید و ذلت را برای خود خریدید. + منظور شما چیست؟ - شما فرماندهٔ لشکری بزرگ بودید و ما همه گوش به فرمان تو بودیم؛ اما اکنون سربازی بیش نیستی که باید از فرماندهٔ خود اطاعت کنی! ✅ آری! شیطان بار دیگر او را فریب می‌دهد؛ او مقداری فکر می‌کند و سرانجام عهد و پیمان خود را (با امام) می‌شکند و تصمیم می‌گیرد بار دیگر به شهر کوفه یورش ببرد و با امام بجنگد! ولی او در این جنگ شکست سنگینی می‌خورد و این بار به سزای اعمالش می‌رسد..! ⏤‌🌺منتظران ظهور ⏤‌🌺 ╭────────┈➤🦋 https://eitaa.com/joinchat/2144338117C2436764f10 ╰────┈➤🦋 اللهم‌عجل‌لولیڪ‌الفرج 🤲
14.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚠️سفیانی ها آماده شده اند‼️ 😱 فرزندان یزید همچنان به قتل امام حسین (ع) افتخار میکنند😳 🔴 خروج سفیانی و نابودی آن توسط امام مهدی (عج) 💯 همچنان منتظر خروج سفیانی هستیم تا انتقام خون به ناحق ریخته امام حسین علیه السلام را بگیریم✌️ تا آخر حتما ببینید 💯👌 ⏤͟͟͞͞🌺منتظران ظهور ⏤͟͟͞͞🌺 اللهم‌عجل‌لولیڪ‌الفرج 🤲 https://eitaa.com/joinchat/2144338117C2436764f10
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 دعا برای فرج در غروب روز جمعه در ساعت استجابت دعا 🔵 حضرت زهرا سلام الله علیها فرمودند: 🌕 من از پیغمبر شنیدم که فرمودند در روز جمعه ساعتی است که هر کس آن را مراقبت کند و در آن لحظه دعا کند دعایش مستجاب میشود و آن زمانی است که نیمی از خورشید غروب کرده باشد. 📚 معانی الاخبار ص ۳۹۹ .┈┉┅━❀🌸💌🌸❀━┅┉┈ https://eitaa.com/joinchat/2144338117C2436764f10 .┈┉┅━❀🌸💌🌸❀━┅┉┈
AUD-20150102-WA0006.m4a
3.38M
فایل صوتی صلوات ابوالحسن ضراب اصفهاني👆 😊👌از خوندنش غافل نشیداااا 👆👆عصر جمعه حتماااا بخونید این صلوات ضراب رو. سفارش خود مولاست. و همچنین صد بار سوره قدر هدیه به مهدی فاطمه عجل الله😍 🍃🌸🍃____🦋🦋____🍃🌸🍃 ... 🌹اَللّٰهُــمَّ عَجِّــلْ لِّوَلِیِــکَ الْفَــرَجـــ بِحَــقِّ حَضرَتِ زِیْنَـبِ کُبْــریٰ سَــلٰامُ الله عَلَیْهٰـــا🤲🍃 🍁با ما همراه باشید در👇😇 ✨🌹محفل منتظران ظهور درایتا✨🌹 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2144338117C2436764f10
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دعای سمات فرهمند.mp3
3.65M
دعای سمات 🎙 🍃🌸🍃____🦋🦋____🍃🌸🍃 ... 🌹اَللّٰهُــمَّ عَجِّــلْ لِّوَلِیِــکَ الْفَــرَجـــ بِحَــقِّ حَضرَتِ زِیْنَـبِ کُبْــریٰ سَــلٰامُ الله عَلَیْهٰـــا🤲🍃 🍁با ما همراه باشید در👇😇 ✨🌹محفل منتظران ظهور درایتا✨🌹 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2144338117C2436764f10 ____🍃🌸🍃____
1_5262926595.mp3
5.52M
💔جمعہ بی تو . . . 👌بسیار دلنشین با حال مناسب گوش بدین. ⏤͟͟͞͞🌺منتظران ظهور ⏤͟͟͞͞🌺 اللهم‌عجل‌لولیڪ‌الفرج 🤲 ‎‎‎‎‎‎‎ ‎ ‎‎‎‎•••┈✾࿐༅💗༅࿐✾┈••• https://eitaa.com/joinchat/2144338117C2436764f10 ‎‎‎‎‎‎‎ ‎ ‎‎‎‎•••┈✾࿐༅💗༅࿐✾┈•••
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌿اَللَّهُمَّ اغْفِرْ لِيَ الذُّنُوبَ الَّتِي تَحْبِسُ الدُّعَاءَ رمان ناحله مردای فامیل دوماد و اونایی به ریحانه محرم نبودن با آرزوی خوشبختی براشون از خونه خارج شدن ریحانه و شوهرشم مشغول امضا کردن بود گفتم بیکار واینستم نزدیک عروس و دوماد شدم و ازشون عکس گرفتم بلاخره امضاهاشون به پایان رسید ریحانه و روح الله و از جاشون بلند کردن به روح الله گفتن شنل ریحانه و واسش باز کنه شنلش و باز کرد و از سرش در آورد دوباره همه دست زدن و رو سر ریحانه وشوهرش گل و نقل پاشیدن بعد از اینکه حلقه زدن بابای ریحانه رفت و بوسیدشون بعدشم دستشونو تو دست هم گذاشت بابا روح الله هم اومد بینشون ریحانه وبغل کرد و سرش و بوسید روح الله هم بغل کرد هر کدومشون ب ریحانه و شوهرش هدیه میدادن داداش بزرگتر ریحانه ،علی به روح الله و ریحانه هدیه ای داد و بغلشون کرد محمد رفت سمتشون شیطنت خاصی تو چشماش بود خواهرش و طولانیی تو بغلش گرفت ریحانه ام از چشماش مشخص بود به زور جلو اشکاش و گرفته بود حسودیم شد بهشون و برای هزارمین بار دلم خواست برادر داشته باشم محمد ریحانه و از خودش جدا کرد از جیبش یه جعبه ای و در آورد بازش کرد و از توش یه گردنبند بیرون آورد دور گردن ریحانه بستش وپیشونیش و بوسید یه انگشتر عقیقم به روح الله هدیه داد ناراحت شدم وقتی یاد خلاء های زندگیم افتادم من همیشه همه چی داشتم و بازم یه چیزی کم داشتم سرم پایین بود و نگام ب دوربین تو دستم که متوجه شدم ریحانه داره صدام میکنه گیج سرم و اوردم بالا که دیدم همه نگاها رو منه به خودم اومدم و خواستم دوربین وبیارم بالا که یکی از دختر خاله های ریحانه که از همه بدتر نگاه میکرد بهم نزدیک شد چادری بود ولی خیلی جلف از اونایی ک داد میزدن ب زور چادر سرشون کردن ارایش زیادی داشت و موهاشم مشخص بود دوربین وبا یه لبخند مسخره از دستم کشید با تعجب بهش نگاه کردم رفت عقب لنز دوربین و گرفت طرف ریحانه اینا و ازشون عکس گرفت محمدد دوباره اخماش بهم گره خورد ریحانه و روح الله ام سعی میکردن لبخند بزنن دوربین و که اورد پایین محمد سرش و خم کرد و ب ریحانه چیزی گفت ک فهمیدم ریحانه گفت + من چیی بگممم؟ دوباره محمد یچیزی بهش گفت ریحانه ام کلی سرخ و سفید شد و گفت +فاطمه جون میشه یه باردیگه ازمون عکس بگیری ؟ فهمیدم که محمد مجبورش کرده اینو بگه ولی دلیلش و نمیدونستم بیچاره ریحانه خیلی ترسیده بود دختر خالش دوربین و انداخت بغلم و یه پوزخند کاملا محسوسم به محمد زد محمد یه لبخند مرموز رو صورتش نشست خواهر و شوهرخواهرشو بغل کرد و با لبخند ب لنز خیره شد ازشون عکس گرفتم و دوربین و گذاشتم رو میز رفتم و یه گوشه نشستم محمد اینا هنوز بالا بودن که یهو صدای آهنگ بلند شد همه باتعجب نگاه میکردن همون دخترای فامیل ،جیغ کشیدن و با قر اومدن وسط داداشای ریحانه و روح الله اخماشون رفت تو هم علی دست محمد و گرفت و بهش گفت +ولشون کن اینارو بیا بریم محمد جواب داد +ینی چی ولش کن حداقل صداشو کمتر کنن همسایه ها اذیت میشن با دیدن قیافه سرخ ریحانه رفتم کنارش نشستم بهش گفتم _چیشدههه عروس خانوم چرا انقدر ترسیدی ؟ +میترسم دعوا شه فاطمه _دعوا چرا ؟ +ببین این دختر خاله های من با محمد مشکل دارن _سر چی؟چرا؟ +سلما همون دختره که دوربین و ازت گرفت به قول خودش به محمد علاقه داره .بعد محمد خیلی ازش بدش میاد یه اتفاقایی افتاد بینشون که الان سر جنگ دارن باهم.خواهراش یجورایی میخوان حرص داداشم و در بیارن نمیدونم چیکار کنم.تو نمیشناسی محمدو .یه چیزایی و نمیتونه طاقت بیاره _هرچی باشه کاری نمیکنه که مراسمت بهم بریزه اینو مطمئن باش + خداکنهه پدر ریحانه اومد دم در و +آقا محمد بیا پسرم کارت دارم محمد ک تا الان تمام زورش و زده بود تا بره و با سلما اینا برخورد کنه با حرف پدرش احتمالا بیخیال شد داشت میرفت بیرون ک وسط راه برگشت رفت طرف دستگاه با لبخند سیمش و کشید و گرفت تو بغلش وقتی درمقابل نگاه متعجب همه داشت میرفت بیرون به ریحانه گفت +ریحانه جون من اینو میبرم یخورده اختلاط کنم باش صدای خنده جمع بلند شد الان فقط خانوما بودن داخل شالم و از سرم در اوردم و رفتم کنار ریحانه یه چندتا سلفی باهم گرفتیم ایستادم کنارش دوربین و داد ب یکی از فامیلاشونو گفت ازمون عکس بگیره عکسامونو که گرفتیم نشستیم و گرم صحبت شدیم ریحانه ام دیگه استرس نداشت و همش در حال خندیدن بود یکی از خانومای فامیلشون یه قابلمه برداشت وبا ریتم روش ضربه میزد بزور ریحانه رو بلند کردن دورش چرخیدن و اوناییم که میتونستن با اون ریتم تند برقصن رقصیدن البته همش واسه خنده بود یه ساعت دیگه که گذشت به ردیف نشستیم تا آقایون شام و ب یارن چند نفر اومدن تو و بقیه بیرون دم در کمک میکردن محمدم پشت در سینی هارو میداد دستشون چون جمعیت
1_1054669609.mp3
2.75M
دعـــــای فــــــــرج بسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحیم الهی عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفاءُ وَ انْکَشَفَ الْغِطاءُ وَ انْقَطَعَ الرَّجاءُ وَ ضاقَتِ الاَرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّماءُ و اَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَ اِلَیْکَ الْمُشْتَکی وَ عَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّهِ وَ الرَّخاءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ اُولِی الاْمْرِ الَّذینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنا بِذلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَریباً کَلَمحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ یا مُحَمَّدُ یا عَلِیُّ یا عَلِیُّ یا مُحَمَّدُ اِکْفِیانی فَاِنَّکُما کافِیانِ وَ انْصُرانی فَاِنَّکُما ناصِرانِ یا مَوْلانا یا صاحِبَ الزَّمانِ اَلْغَوْثَ اَلْغَوْثَ اَلْغَوْثَ اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی السّاعَهَ السّاعَهَ السّاعَهَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمین بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرینَ. دعـای ســلامتی امـام زمـان (عج) بسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحیم اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَّهِ بنِ الحَسَن، صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ، فِی هَذِهِ السَّاعَهِ وَ فِی کُلِّ سَاعَهٍ، وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً، حَتَّی تُسْکِنَهُ اَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتّعَهُ فِیهَا طَوِیلا اللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج ✾✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾✾ https://eitaa.com/joinchat/2144338117C2436764f10 ✾✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾✾
6.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎙مناجات با امام زمان(عج) حین طواف کعبه به خوبا سر می زنی مگه بدا دل ندارند😭😭😭 📎 📎 ⏤͟͟͞͞🌺منتظران ظهور ⏤͟͟͞͞🌺 ╭────────┈➤🦋 https://eitaa.com/joinchat/2144338117C2436764f10 ╰────┈➤🦋 اللهم‌عجل‌لولیڪ‌الفرج 🤲