eitaa logo
محفل امام رضایی ها
3.1هزار دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
4.7هزار ویدیو
48 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
جز سایه ماشین ها نبود حدودا ۴۰،۳۰ نفر بودیم که زیر سایه ماشینها نشسته بودیم لحظه به لحظه هوا گرمتر میشد نزدیک ظهر بود.یه نفر تَُو بیابونی داشت میدوئید به سمت ما از جا بلندشدیم طرف نزدیکترهمینکه نزدیکتر شد دیدیم یکی از اُن بَلَدِچی های عراقی می دوئیدُ با شادی به عربی می گفت؛ پیداشون کردیم، همه زائرای امام حسین رو پیدا کردیم. چند لحظه بعد یه تعداد زَنو بچه، پیرُ، جَوُن خسته و داغون تشنه گرسنه آفتاب سوخته ما دوئیدیم به طرفشون برای کمک بهشون آب دادیم و خلاصه کمکشون کردیم آوردیمشون نزدیک ماشینها همین که همه رسیدند یه استراحت کوتاه یه عده میخواستند برن نجف یه عده هم کربلا ما سه نفر ماشین کربلا رو سوار شدیم وقتی سوارشدیم راننده تا استارت زد، گاز ماشینُ گرفت حرکت کرد همینطور که هِی سرعت ماشین بالا می رفت از آینه نگاه به مسافرا کرد با صدای بلند گفت؛ صَلُوا عَلیَ محمدٍ وَآلِ محمد ما هم صلوات فرستادیم تموم چاله چُولِها رو با سرعت رَد می کرد، اِنگار ترمز نداشتن من که پشت سرش بودم زدم پشتش گفتم؛ حاجی آرام آرام دهقان گفت نه باید این طوری بگی تا متوجه بشه، الحاجی الآرام الزَنو بچه به من کرد گفت ماشین عربی چی میشه گفتم؛ سیاره گفت آهان دوبار دهقان گفت؛ الحاجی الآرام من بد جوری خندم گرفته بود آخه راننده فارسی بَلَد بود از آینه یه نگاه به من کرد دید من دارم می خندم یِهو برگشت نگاه به دهقان کرد گفت؛ چی می گی اَل اَل می کنی مسافرا یِهو ترکیدن از خنده دهقان روبه من کرد به زبان لری ادامه دارد کپی حرام