🔳ملائکه اشک های اهل گریه بر امام حسین(ع) را جمع میکنند، روز قیامت به او تحویل می دهند.
🏴محرم الحرام
#محرم
#اشک
#کربلا
🆔@hashemiolya_ir
5.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
☀️ترس از گرمای #کربلا
🔸دوست دارم برم پیاده روی #اربعین، اما از گرمای هوا میترسم.
☑️این ۹۰ ثانیه را بشنو، بعد تصمیم بگیر
#السلام_علیک_یا_اباعبدالله
▪️کانال معرفتی بسمت خدا | #سیروسلوک
https://eitaa.com/saamtkhoda
❇️ زیارت امام حسین(ع)، بدبخت را خوشبخت میکند
☑️ از امام صادق(ع) پرسیدم:
🔹 کسى که به زیارت امام حسین(ع) برود، در حالى که معرفت دارد و هیچ استکبار (خود بزرگ پنداری) و استنکافى (سرپیچی) از زیارتش نداشته باشد چه اجر و ثوابى دارد؟
▫️ فرمود:
🔸 براى او ثواب هزار حجّ و هزار عمرۀ مقبول مىنویسند و اگر شقى و بدبخت بوده، خوشبخت میشود و پیوسته در رحمت خدا غوطهور است.
📜 عنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مَیْمُونٍ الْقَدَّاحِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قُلْتُ لَهُ مَا لِمَنْ أَتَى قَبْرَ الْحُسَیْنِ (ع) زَائِراً عَارِفاً بِحَقِّهِ غَیْرَ مُسْتَکْبِرٍ وَ لَا مُسْتَنْکِفٍ؟ قالَ یُکْتَبُ لَهُ أَلْفُ حِجَّةٍ وَ أَلْفُ عُمْرَةٍ مَبْرُورَةٍ وَ إِنْ کَانَ شَقِیّاً کُتِبَ سَعِیداً وَ لَمْ یَزَلْ یَخُوضُ فِی رَحْمَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ.
⬅️ کامل الزیارات صفحه ۱۵۶
🏷 #امام_حسین_علیه_السلام #اربعین #کربلا
💥 ڪانال حوادث آخرالزمان و علائم ظهور
http://eitaa.com/joinchat/3103653888C83153c787a
خدا رحمت کند آقای مشکینی را؛
یکبار قبل از انتخاباتی در خطبه هایش انتخابات را تشبیه می کرد به #کربلا و می فرمود:
صحنه انتخابات #صحنه_کربلا است.
کسی که در انتخابات شرکت نمی کند گویا دارد یزید را #یاری می کند.
کسی که در انتخابات شرکت می کند ولی رای سفید می دهد انگار در کربلا است ولی تیر به سوی هدف خاصی نمی اندازد.
کسی که به غیر صالح رأی می دهد گویا دارد علیه امام حسین شمشیر می زند.
کسی که می گردد و اصلح را انتخاب می کند گویا دارد از امام حسین دفاع می کند.
رأی مسئولیت آور است.
با دقت و بصیرت رأی دهیم
17.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽 به روزگار سیاه مبتلا شود
قومی که حسین را رها کند...
به عبیدالله مبتلا شود
🎙حاج مهدی رسولی
🥀 #امام_حسین
💔 #محرم #کربلا
◾️@ArbabHosein
واااااي كه چقدر اين شعر زيباست
لطفا كامل بخونين اگه گريه كردي و دلت شكست التماس دعا
خواب بودم، خواب دیدم مرده ام/
بی نهایت خسته و افسرده ام/
تا میان گور رفتم دل گرفت/
قبر کن سنگ لحد را گل گرفت/
روی من خروارها از خاک بود/
وای، قبر من چه وحشتناک بود!
بالش زیر سرم از سنگ بود/
غرق ظلمت، سوت و کور تنگ بود/
هر که آمد پیش، حرفی راند و رفت/
سوره ی حمدی برایم خواند و رفت/
خسته بودم هیچ کس یارم نشد/
زان میان یک تن خریدارم نشد/
نه رفیقی، نه شفیقی، نه کسی/
ترس بود و وحشت و دلواپسی/
ناله می کردم ولیکن بی جواب/
تشنه بودم، در پی یک جرعه آب/
آمدند از راه نزدم دو ملک/
تیره شد در پیش چشمانم فلک/
یک ملک گفتا: بگو دین تو چیست؟
دیگری فریاد زد: رب تو کیست؟
گر چه پرسش ها به ظاهر ساده بود/
لرزه بر اندام من افتاده بود/
هر چه کردم سعی تا گویم جواب/
سدّ نطقم شد هراس و اضطراب/
از سکوتم آن دو گشته خشمگین/
رفت بالا گرزهای آتشین/
قبر من پر گشته بود از نار و دود/
بار دیگر با غضب پرسش نمود:
ای گنه کار سیه دل، بسته پر/
نام اربابان خود یک یک ببر/
گوئیا لب ها به هم چسبیده بود/
گوش گویا نامشان نشنیده بود/
نامهای خوبشان از یاد رفت/
وای، سعی و زحمتم بر باد رفت/
چهره ام از شرم میشد سرخ و زرد/
بار دیگر بر سرم فریاد کرد:
در میان عمر خود کن جستجو/
کارهای نیک و زشتت را بگو/
هر چه می کردم به اعمالم نگاه/
کوله بارم بود مملو از گناه/
کارهای زشت من بسیار بود/
بر زبان آوردنش دشوار بود/
چاره ای جز لب فرو بستن نبود/
گرز آتش بر سرم آمد فرود/
عمق جانم از حرارت آب شد/
روحم از فرط الم بی تاب شد/
چون ملائک نا امید از من شدند/
حرف آخر را چنین با من زدند:
عمر خود را ای جوان کردی تباه/
نامه اعمال تو باشد سیاه/
ما که ماموران حق داوریم/
پس تو را سوی جهنم می بریم/
دیگر آنجا عذر خواهی دیر بود/
دست و پایم بسته در زنجیر بود/
نا امید از هرکجا و دل فکار/
می کشیدندم به خِفّت سوی نار/
ناگهان الطاف حق آغاز شد/
از جنان درهای رحمت باز شد/
مردی آمد از تبار آسمان/
دیگران چون نجم و او چون کهکشان/
صورتش خورشید بود و غرق نور/
جام چشمانش پر از خمر طهور/
چشمهایش زندگانی می سرود/
درد را از قلب انسان می زدود/
بر سر خود شال سبزی بسته بود/
بر دلم مهرش عجب بنشسته بود/
کِی به ۱۱سظ! داشتند این زمزمه/
آمده اینجا حسین فاطمه؟!
صاحب روز قیامت آمده/
گوئیا بهر شفاعت آمده/
سوی من آمد مرا شرمنده کرد/
مهربانانه به رویم خنده کرد/
گشتم از خود بی خود از بوی حسین (ع)/
من کجا و دیدن روی حسین (ع)/
گفت: آزادش کنید این بنده را/
خانه آبادش کنید این بنده را/
اینکه این جا این چنین تنها شده/
کام او با تربت من وا شده/
مادرش او را به عشقم زاده است/
گریه کرده بعد شیرش داده است/
خویش را در سوز عشقم آب کرد/
عکس من را بر دل خود قاب کرد/
بارها بر من محبت کرده است/
سینه اش را وقف هیئت کرده است/
سینه چاک آل زهرا بوده است/
چای ریز مجلس ما بوده است/
اسم من راز و نیازش بوده است/
تربتم مهر نمازش بوده است/
پرچم من را به دوشش می کشید/
پا برهنه در عزایم می دوید/
بهر عباسم به تن کرده کفن/
روز تاسوعا شده سقای من/
اقتدا بر خواهرم زینب نمود/
گاه میشد صورتش بهرم کبود/
تا به دنیا بود از من دم زده/
او غذای روضه ام را هم زده/
قلب او از حب ما لبریز بود/
پیش چشمش غیر ما ناچیز بود/
با ادب در مجلس ما می نشست/
قلب او با روضه ی من می شکست/
حرمت ما را به دنیا پاس داشت/
ارتباطی تنگ با عباس داشت/
اشک او با نام من می شد روان/
گریه در روضه نمی دادش امان/
بارها لعن امیه کرده است/
خویش را نذر رقیه کرده است/
گریه کرده چون برای اکبرم/
با خود او را نزد زهرا (س) می برم/
هرچه باشد او برایم بنده است/
او بسوزد، صاحبش شرمنده است/
در مرامم نیست او تنها شود/
باعث خوشحالی اعدا شود/
گرچه در ظاهر گنه کار است و بد/
قلب او بوی محبت میدهد/
سختی جان کندن و هول جواب/
بس بود بهرش به عنوان عقاب/
در قیامت عطر و بویش می دهم/
پیش مردم آبرویش می دهم/
آری آری، هرکه پا بست من است/
نامه ی اعمال او دست من است/
(فقط به عشق آقا امام حسین پخش کن یا علی مدد)
#اربعین
#امام_حسین
#کربلا
@meshkatozahraaa
📿فضیلت تسبیح تربت
امام حسین علیه السلام:
✅ آیت الله ناصری(ره):
زمانی که به تربت امام حسین(ع) سجده میکنی، حجابها عقب میرود و در صورتی که شرایط دیگرش را داشته باشی، میتوانی عالم ملکوت را ببینی. یکی دیگر از اختصاصات حضرت، ثواب و برکاتی است که در تسبیح تربت قرار داده شده است.
✅ حضرت بقیة الله روحی له الفداء فرمودند:
از فضایل تربت حضرت سیدالشهداء علیه السلام آن است که چنانچه تسبیح تربت حضرت در دست گرفته شود، ثواب تسبیح و ذکر را دارد، گر چه دعایى هم خوانده نشود.
✅ امام رضا علیه السلام میفرمایند:
کسی که با تسبیح تربت حضرت سیدالشهداء ذکر «سبحان الله و الحمدلله و لا اله الا الله و الله اکبر» را بگوید، در مقابل هر عدد از دانههای تسبیح شش هزار حسنه برای او نوشته میشود و شش هزار گناه از او بخشیده میگردد و شش هزار درجه بر درجات او افزوده میشود.
#تربت_کربلا
#تسبیح
#ایران
#امام_حسین
#تسبیح_تربت
#کربلا
#ذکر
#فضیلت
#ثواب
#دعا
#سیدالشهداء
#امام_زمان
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
منتشر نماید تا در ثواب آن سهیم باشید.
❤️ ماجرای شیخ انصاری و امام زمان(عج)
یکی از شاگردان مرحوم شیخ مرتضی انصاری میگوید: «نیمه شبی در #کربلا از خانه بیرون آمدم، در حالی که کوچهها گل آلود و تاریک بودند و من #چراغی با خود برداشته بودم. از دور شخصی را دیدم، که چون به او نزدیک شدم دیدم، استادم شیخ انصاری است. با دیدن ایشان به فکر فرو رفتم که در این کوچههای گل آلود با چشم ضعیف به کجا میروند؟!
🔸 از بیم آنکه مبادا کسی در #کمین ایشان باشد، آهسته به دنبالش حرکت کردم. شیخ رفت تا در کنار خانه ای ایستاد و در کنار درِ آن خانه زیارت جامعه را با یک توجّه خاصّی خواند، سپس داخل آن منزل گردید. من دیگر چیزی نمی دیدم امّا صدای شیخ را می شنیدم که با کسی سخن میگفت. ساعتی بعد به حرم مطهّر مشرّف گشتم و شیخ را در آنجا دیدم.
🔺 بعدها که به خدمت ایشان رسیدم و داستان آن شب را جویا شدم پس از اصرار زیاد به من، فرمودند: «گاهی برای رسیدن به خدمت #امام_عصر اجازه پیدا میکنم و در کنار آن خانه (که تو آن را پیدا نخواهی کرد.) میروم و زیارت جامعه را میخوانم، چنانچه اجازه ثانوی برسد خدمت آن حضرت شرفیاب میشوم و مطالب لازم را از آن سرور میپرسم و یاری میخواهم و برمی گردم.
☑️ سپس شیخ مرتضی انصاری از من پیمان گرفت که تا هنگام حیاتش این مطلب را برای کسی اظهار نکنم.
📚 ملاقات علمای بزرگ اسلام با امام زمان، ص ۶
➥ @zohur_media | اینڪ آخرالزمان
12.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻این کلیپ رو از دست ندید حتما ببینید و گوش کنید و لذت ببرید
🎬 ماجرای تکان دهنده و شنیدنی از تاجر یزدی و عنایت امام حسین علیه السلام به او
🎙 با روایت گری #استاد_سازگار
#کربلا
#
✹﷽✹
═══════ ೋღ🕊
ღೋ═══════════
📖 داستانک 👇
#مبارزهبادشمنانخدا
#نوشتهشهیدمدافعحرمطاهاایمانی
#قسمتدوازدهم
چشم هام رو باز کردم ... زمان زیادی گذشته بود ... هنوز سرم گیج و سنگین بود ...
دکتر و پرستار بالای سرم حرف می زدند
اما صداشون رو خط در میون می شنیدم ... یه کم اون طرف تر بچه ها ایستاده بودند ... نگرانی توی صورت شون موج می زد ... اما من آرام بودم ... .
از بیمارستان برگشتیم خوابگاه ...
روی تخت دراز کشیدم ...
می تونستم همه حقایق رو جدای از دروغ ها و تناقض ها ببینم ...
هیچ چیز گنگ یا گیج کننده ای برام نبود ... .
گذشته ام رو می دیدم که غرق در اشتباه زندگی کرده بودم ... تا مرز سقوط و هلاکت پیش رفته بودم ...
با یه نیت خدایی، توی لشگر شیطان ایستاده بودم و ... .
باید انتخاب می کردم ...
این بار نه بدون فکر و کورکورانه ...
باید بین زندگی گذشته ام، خانواده، کشورم ... و خدا ... یکی رو انتخاب می کردم ... .
حس می کردم شیاطین به سمتم هجوم آوردن ... درونم جنگ عظیمی اتفاق افتاده بود ... جنگی که لحظه لحظه شعله های آتشش سنگین تر می شد ...
همین طور که غرق فکر بودم ... همون طلبه افغانی جلو اومد و با شرمندگی حالم رو پرسید ...
نگاهش کردم اما قدرت حرف زدن نداشتم ...
وسط بزرگ ترین میدان جنگ تاریخ زندگیم گیر افتاده بودم ... .
یکم که نگاهم کرد گفت: حق داری جواب ندی ...
اصلا فکر نمی کردم این طوری بشه ... حالت خراب بود و مدام بدتر می شدی ...
به اهل بیت توسل کردیم که فرجی بشه ...
دیشب خواب عجیبی دیدم ... بهم گفتن فردا صبح، هر طور شده برای دعای ندبه ببریمت حرم ... .
هیچ مرده ای قدرت تصرف در عالم وجود رو نداره ...
اهل بیت پیامبر، بعد از هزار و چهار صد سال، زنده بودند ... .
بزرگ ترین نبرد زندگی من تمام شده بود ... تازه مفهوم #کربلا رو درک کردم ...
👌 #کربلا نبرد انسان ها نبود ...
👌#کربلا نبرد حق و باطل بود ...
زمانی که به هر قیمتی باید در سپاه حق بایستی ... تا آخرین نفس ... .
من هم کربلایی شده بودم ...
🌷 به رسم شیعیان وضو گرفتم و از خوابگاه زدم بیرون ...
🌷 مثل #حر، کفش هام رو گره زدم و انداختم گردنم ...
🌷 گریه کنان، تا حرم پیاده رفتم ...
🌷جلوی درب حرم ایستادم و بلند صدا زدم: یابن رسول الله؛ دیر که نرسیدم؟ ...
من انتخابم رو کرده بودم ... از روز اول ، انتخاب من ... فقط خدا بود
#ادامهدارد....
════ ღ🍃ღ ════
🔸️ کانال "محفل تا جمعه ظهور"👇
https://eitaa.com/mahfelzohoor