#دانستنی_ها_و_معماهای_قرآنی
#تلاوت_قرائت_و_قواعد_تجویدی_در_قرآن
📌 تنها استثناء قاعده اشباع های ضمیر در قرآن کدام است ؟
تنها استثناء قاعده اشباع های ضمیر در کلمه ( فیه مهانا ) در سوره فرقان است که فیهی مهانا خوانده می شود .
📌 چه کلمه ای در قرآن با اینکه هاء ضمیر نیست ، ولی شرایط هاء ضمیر را دارد و اشباع می گردد ؟
حرف هاء در کلمه ( هذه ) با اینکه هاء ضمیر نیست ولی شرایط هاء ضمیر را دارد و اشباع می گردد و ( هذهی ) خوانده می شود .
📌 کدام سوره است که حرف آخر تمامی آیاتش از حروف قلقله ( قطب جد ) می باشد ؟
سوره اخلاص تمامی آیاتش ( د ) از حروف قلقله است .
📌 کدام سوره است که حرف آخر تمامی آیاتش ، هنگام وقف به صورت های ساکن تلفظ می شود ؟
سوره همزه تمامی آیاتش هنگام وقف به صورت های ساکن تلفظ می شود .
📌 توصیه خداوند به خواندن قرآن به چه سبکی است ؟
توصیه خداوند به خواندن قرآن به روش ترتیل است . ( و رتل القرآن ترتیلا )
🍀 مه گل پاتوق دختران فرهیخته 🍀
https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
🦋🦋🦋
Part10_تنها میان داعش.mp3
14.21M
رمان #تنها_میان_داعش
اثر #فاطمه_ولی_نژاد
قسمت0⃣1⃣ <<پایان>>
👈تولید اختصاصی کانال کتابخانه صوتی گوینده #زهرا_امیری
@audio_ketab
https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
🦋🦋🦋
📌سرنوشت لیبی در انتظار لبنان؟!
👆حماقتی که چون تاریخ انتها ندارد.
✅غربگرایی بیماری عصر حاضر.
@golpabasir
💡 حضرت علی(ع): نابینایى، آسانتر و قابل تحملتر از نداشتن بینش و بصیرت است.
غررالحکم/ ج ۴ / ص ۴۱۳
🌺 شهر را از دریچه گلپابصیر ببینید.👀🤝
به کانال گلپابصیر بپیوندید.
هدایت شده از کانال تـبادلاتمهدوی313
#بِسْــــــمِاللَّهِالرَّحْمَـنِالرَّحِيــمِ
💚 #مبلغ_ظهور_باشیم💚
💚خـُدایا شڪرٺ ڪه مهدوےام💚
معرفی چند کانال بسیار پرکاربرد در پیام رسان ایتا ( تبادلات لیستی #313 )🚀
🌸حیای فاطمی غیرت علوی
❤️📿eitaa.com/joinchat/3112501254C512b3ace83
دسر و ژله های شیک و اسون
eitaa.com/joinchat/1507655685Cac76267ae5
کانال باران عشق
eitaa.com/joinchat/556924981Cf33054ad1b
مه گل پاتوق دختران فرهیخته
eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
فدائیان بانوی دمشق
eitaa.com/joinchat/2351562753C2d5fa41833
مذهبیا باید سیاسی تر باشن
eitaa.com/joinchat/1655308295C37341673e6
محصولات آرایشی و بهداشتی ارگانیک
eitaa.com/joinchat/2241724437C229cf3b57f
خریدکن جایزه 206 ببر
eitaa.com/joinchat/1356595226C2d53782713
رمان های عاشقانه شهدایی
eitaa.com/joinchat/855769121C14e21ef4bc
زیباتــرین متـــن ها بـــراے خُـــــدا
eitaa.com/joinchat/451084316C3f1fa90cb7
سـفـــره_آرایــي و میوه آرایی حـرفــه اے یـاد بگیــر
eitaa.com/joinchat/2774663202Cc5645222a4
عمیق نفس بکش
eitaa.com/joinchat/970850306Cf8a892a340
🔴 #گشایشبختدرعرضیکهفته
✍️ابوعلی سینا میگوید:چنانچه (دختری در خانه مانده) باشد بر روی کاغذ براے او این سوره در روز #جمعه نوشته شود #مشاهده_جزئیات_درڪانال_زیر👇
🔵 eitaa.com/joinchat/2540961811Ce7a15d575a
جذب ممبر با تبادلات لیستی @Tab_313 🚀 👇
🔳 eitaa.com/joinchat/3361865764Ccac5402d73 🔳
کارگاه بازی و خلاقیت🎨🎤⚽️ برگذار میشود.
اگه حوصله بازی با بچه هارو ندارید😞...
اگه نمیدونید چه بازی مناسب سن فرزندتون هست🤔...
در این کارگاه شرکت کنید
این کارگاه مناسب کودکان زیر ۷ سال میباشد.👧👦
طول دوره⬅️ ۲۰ روز
تنها با⬅️ ۲۰هزار تومان
🌸برترین عبادت من و تو ، مادر خوب بودنه🌸
هرکس میخواد با ما همراه بشه بسم الله
برای ثبت نام به پی وی مراجعه کنید👇
@dokhtarordibehesht78
لینک کانال
https://eitaa.com/joinchat/386072601Cf2fad4d9e4
درها برای کسانی گشوده می شوند
که جسارت در زدن داشته باشند
جسارت داشته باش،با امید،با عشق بامحبت و تلاش در بزن
حتما درها گشوده خواهند
شد به سوی روشنایی
https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋
#سواد_رسانه_ای
فضای مجازی امروز از فضای حقیقیِ زندگی ما چند برابر بزرگتر شده؛ بعضیها اصلاً در فضای مجازی تنفّس میکنند؛ زندگیشان در فضای مجازی است. جوانان هم سروکار دارند با فضای مجازی، با انواعواقسام چیزها و کارها، با برنامههای علمیاش، شبکههای اجتماعیاش، با مبادلات و امثال اینها سروکار دارند؛ خب، اینجا لغزشگاه است.
رهبر انقلاب ۱۳۹۵/۲/۱۳
🍀 مه گل پاتوق دختران فرهیخته 🍀
https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
🦋🦋🦋
❤️📚
📚
#عشقینه 🌸🍃
#ناحله 🌺
#قسمت_دویست_و_هشت
روح الله شمیم ونرگس همه اطراف من پرسه میزدن و یه چیزایی میگفتن. ولی من هیچی نمیفهمیدم.گوشم هیچ صدایی و نمیشنید.چشمام هیچکیو نمیدید.ساکی که براش بسته بودم و جلوم گذاشتن.
دلم میخواست جای همه ی نبودناش بغلش کنم،بوش کنم.زیپ ساک رو باز کردم .همه چی مرتب تر از اولش بود
چشام به لباساش که افتاد دیگه طاقت تموم شد
_آقامحمد خودت کجایی لباساتو واسم اوردن؟لباسات هنوز بوی عطرتو میده
محمد زندگیمو با خودت بردی
لباسشو به صورتم چسبوندم و گریه کردم.تو دلم جنگ شده بود.انقدر که گریه کرده بودم دیگه چشام جایی رو نمیدید.
لباسشو بوسیدم و گذاشتمش سر جاش.
پوتینشو از تو ساک برداشتم.دستمو به کفشش کشیدم و بعد با دوتا دستام خاکشو روی صورتم کشیدم.
همه ی سلولام دلتنگیشو فریاد میکشید.
از هق هق به سرفه افتاده بودم.نفسام دیگه یکی در میون به بالا میومد .حس میکردم قلبم دیگه نمیزنه. از اتفاقای عجیب زندگیم بهت زده بودم. همچی خیلی عجیب و سریع اتفاق افتاده بود. سریع عاشقش شدم.عجیب عاشقشم شد. عجیب ازدواج کردیم و زود از پیشم رفت.
_محمد قرار نبود تنها بری بی معرفت!
چیکار کنم حالا بدون تو؟
حواسم به کسی نبود ولی صدای گریشونو میشنیدم.هر بار که یه چیزی میگفتم گریه ی جمع شدت میگرفت .
بی توجه سرمو روی ساکش گذاشتم
رهام نمیکردن .هر دفعه یکی میومد بازومو میگرفت .انقدر جیغ زده بودم خسته شدم.با خودم فکر کردم تمام تلاشم تو این مدت برای عادت به نبودن محمد فقط تظاهر بود.فاطمه بدون محمدش نمیتونست. وزن سرم رو هم نمیتونستم تحمل کنم.
همش خنده هاش به یادم میومد.شوخی هاش،صداش ، چشماش...
داشتم دیوونه میشدم،این اتفاق هم نمیتونسم باور کنم،مثل خیلی از اتفاق های دیگه که باورش برام سخت بود.
هی خودم و گول میزدم که محمد حالش خوبه قراره بیاد،اینا یه خوابه،شوخیه ولی تا نگام به چشمای اطرافیانم میافتاد میفهمیدم که این یه واقعیته کشنده است.
(شما که عزیزِ دلِ ماییُ
لوسِ من...
رنجورِ عشق به نشود جز به بوی یار...
خیلی دوستت دارم...)
_محمد دلم واسه صدات تنگ شده تو رو خدا بیا بگو همه ی اینا یه شوخی بی مزه است.محمد تو رو جونِ زینبت، من دیگه نمیتونم.محمد تو که میتونه فاطمه بدون تو نمیتونه.تو که بی رحم نبودی.
بابا و دایی طاهر زیر بغلمو گرفتنو بلندم کردن.قوت نداشتم حتی رو پاهام بایستم. کمرم شکسته بود.همه ی جونم از بدنم رفته بود.بردنم تو اتاق خودم.
پشت سرم چند نفر دیگه هم می اومدن .
زینب تو اتاق رو پای سارا بود.سارا هم مثل بقیه گریه میکرد.دیدن این چشمای گریون حالم و بد میکرد.دلم میخواست یکی گریه نکنه تا بگم فهمیدم که میخواستین باهام شوخی کنین،بگین محمدم بیاد دیگه نمیتونم...
با دیدن من پاشد و بغلم کرد و تو بغلم گریه کرد .انگار از من زودتر باخبر شده بودن.لابد من اخرین نفر بودم.روی تخت نشستمو و چادرمو روی سرم کشیدم.
خاطره هاش ولم نمیکرد.من این مدت و چطوری باید فراموش میکردم؟ اصلا میشد فراموش کرد؟ همه وجودم
همه ی عمر و زندگیم و با خودش برد!
بی وفا...کاش بیدار میشدم میدیدم همه ی اینا یه خوابه.کاش بیدار میشدم و مثل همیشه وقتی برمیگشتم محمد و کنار خودم میدیدم.کاش هنوز داشتمش. کاش بود و مثل همیشه وقتی گریه میکردم اشکام و پاک میکرد و میگفت خیلییی لوسی!
کاش همه چی یه جور دیگه بود .کاش محمد نمیرفت...
+تا فردا ان شالله میرسه پیکرش.
_اطلاع رسانی کردین؟
+بله ان شالله انجام میشه!
_پس زودتر بگید همه چیو اماده کنن!
+ان شالله. بچه ها تو تدارکن
_حواستون باشه هیچی کم نباشه .
+چشم فقط وداع تو مصلی اس دیگه؟
_اره
+شهیدو خونشون نمیبرین؟
_فعلا قطعی نشده
خانومشو بفرستین وصیتنامشو بیاره
+خانومش...
_جز اون ک کسی نمیدونه!
+چشم.
صداهاشون تو سرم اکو میشد.اطرافم یکم خلوت تر شده بود .زینب و که اوردن سمتم با دیدنم وحشت کرد و شروع کرد به جیغ زدن .
چشام به اون که میافتاد دلم میخواست بمیرم.بیچاره داداش علی. از وقتی که فهمیده بود اشک چشماش خشک نشده بود .کنار من نشسته بود و مثل بچه ها گریه میکرد.اشک چشمای منم تمومی نداشت.
قلبم داشت از جاش کنده میشد.
نمیدونستم باید چیکار کنم.
دلم میخواست فقط ببینمش. کم کم داشتم این اتفاق و هم باور میکردم چون میدونستم محمد من آدمی نیست که اینهمه بیقراریه من و ببینه و برنگرده.
محمد رسیده بود به چیزی که آرزوش و داشت .
بابا و سارا زیر بغلامو گرفته بودن. به هیچ وجه نمیتونستم رو پاهای خودم بایستم.
همش با خودم میگفتم محمد چجوری دلش اومد منو بزاره بره؟ نزدیک هواپیمایی میشدیم که گفته بودن ۱۰ دقیقه ی پیش نشسته. هواپیمایی که دلبرم باهاش اومده. هواپیمایی که دلبرمو واسم اورده . به هواپیما نزدیک تر شدیم.یه سری با لباس نظامی به صف ایستاده بودند.
#Naheleh_org
به قلم 🖊
#غین_میم💙و #فاء_دآل
#کپی_بدون_ذکر_نام_نویسنده_حرام_عست🤓
🍀 مه گل پاتوق دختران فرهیخته 🍀
13.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#نماهنگ
🥀 بسم رب الشهدا و الصدیقین 🥀
تقدیم به تمام مه گلی هایی که تا به امروز ناحله را دنبال کردند ....
🍀 مه گل پاتوق دختران فرهیخته 🍀
https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
🦋🦋🦋
آخه این چه وضعشه😁
بیسکویت تقلبی مادر به بازار اومده نخرین، مسمومه
.
.
.
.
.
.
.
وسطش عمه گذاشتن😁😅😁😅
https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋