May 11
part12.mp3
2.98M
#بشنويد
نمايشنامه #يادت_باشد زندگينامه شهيد مدافع حرم حميد سياهكالى مرادى به روايت همسر
مدت زمان: ٨:١٦
مه گل پاتوق دختران فرهيخته
https://eitaa.com/joinchat/2809528345C3897b3558f
May 11
✔️چـهار صبحانه بـرای زیبایی پوست:
1️⃣شـیر: ضد چروک
2️⃣چـای سبز: کاهش جوش
3️⃣تخم مرغ پخته: جلوگیری از افتادگی پوست
4️⃣املت گوجه: روشن کننده ی پوست
مهگل پاتوق دختران فرهیخته🌸💞
https://eitaa.com/joinchat/2809528345C3897b3558f
﷽
#رمان_بــدون_تـــو_هرگـــز
#زندگے_نامه
شهید سیدعلی حسینی
•┈┈┈•✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈┈•
🌸بِسمِ رَبِّ الشُهَدا و الصِدّیقین🌸
#قسمت_چهلوهفتم
《 سومین پیشنهاد 》
🖇علی اومد به خوابم … بعد از کلی حرف، سرش رو انداخت پایین …
– ازت درخواستی دارم … میدونم سخته اما رضای خدا در این قرار گرفته … به زینب بگو سومین درخواست رو قبول کنه… تو تنها کسی هستی که میتونی راضیش کنی …👌
🔹با صدای زنگ ساعت⏰ از خواب پریدم … خیلی جا خورده بودم…و فراموشش کردم … فکر کردم یه خواب همین طوریه …پذیرش چنین چیزی برای خودم هم خیلی سخت بود …چند شب گذشت … علی دوباره اومد … اما این بار خیلی ناراحت…
🔸هانیه جان … چرا حرفم رو جدی نگرفتی؟ … به زینب بگو باید سومین درخواست رو قبول کنه …خیلی دلم سوخت … 💔
🔻اگر اینقدر مهمه خودت بهش بگو … من نمیتونم …زینب بوی تو رو میده … نمیتونم ازش دل بکنم و جدا بشم… برام سخته …با حالت عجیبی بهم نگاه کرد …😳
▫️هانیه جان … باور کن مسیر زینب، هزاران بار سختتره …اگر اون دنیا شفاعت من رو میخوای … راضی به رضای خدا باش …
🍀گریهام گرفت … ازش قول محکم گرفتم … هم برای شفاعت، هم شب اول قبرم … دوری زینب برام عین زندگی توی جهنم بود … همه این سالها دلتنگی و سختی رو… بودن با زینب برام آسون کرده بود …حدود ساعت یازده از بیمارستان برگشت … رفتم دم در استقبالش …
💠سلام دختر گلم … خسته نباشی …با خنده، خودش رو انداخت توی بغلم …
– دیگه از خستگی گذشته … چنان جنازهام پودر شده که دیگه به درد اتاق تشریح هم نمیخورم … یه ذره دیگه روم فشار بیاد توی یه قوطی کنسرو هم جا میشم …رفتم براش شربت بیارم … یهو پرید توی آشپزخونه و از پشت بغلم کرد…✨
🌸مامان گلم … چرا اینقدر گرفته است؟ …ناخودآگاه دوباره یاد علی افتادم … یاد اون شب که اونطور روش رگ گرفتن رو تمرین کردم … همه چیزش عین علی بود …
🔻از کی تا حالا توی دانشگاه، واحد ذهن خوانی هم پاس میکنن؟ …
😁خندید …
– تا نگی چی شده ولت نمیکنم …
🔹بغض گلوم رو گرفت …
– زینب … سومین پیشنهاد بورسیه از طرف کدوم کشوره؟…
دست هاش شل شد و من رو ول کرد …😳😔
✍ ادامه دارد ...
مه گل پاتوق دختران فرهيخته
https://eitaa.com/joinchat/2809528345C3897b3558f
•┈┈•✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈•