eitaa logo
مصطفی محجوب
1.6هزار دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
1.1هزار ویدیو
161 فایل
﷽ 📝 مکتوبات و تأملات #مصطفی_محجوب نویسنده و مدرس: -معارف مهدویت، -مقالات تربیتی، -مباحث تشکیلاتی، -کارشناس صدا و سیما، -ارائه یادداشت های به روز فرهنگی-اجتماعی-سیاسی و... 🌹پاسخگوی سؤالات شما هستم: @Mostafa_mahjoob
مشاهده در ایتا
دانلود
مصطفی محجوب
☀️ پرچمی به رنگ خورشید #روایت_اول 🚩 سر زدن پرچم امام رضا(ع) به شرکت آوان طب... 🔻🔵 قصه عجیبی که ا
☀️ 🔻 قصه عجیبی که اتفاق افتاد... 🔹مدیر عامل شرکت، خانمی است که به همراه فرزندانش شرکت را اداره می‌کند. ❗️ یکی از دوازده شرکت برتر صنعتی طبی در جهان، آن هم در شهر دزفول! کارشان را از یک کارگاه کوچک آغاز کرده‌اند؛ اما امروز این شرکت به برکت همت و تلاش این خانم و خانواده‌اش، حدود دویست نفر زیر مجموعه دارد... 🔹فرزندش می‌گوید: مادر از وقتی شنیده قراراست، پرچم گنبد امام رضا(ع) را به این شرکت بیاورند، آرام و قرار ندارد. از صبح زود آمده و برای اولین بار خودش، شخصا شرکت را آب و جارو کرده است! نام پسرش رضاست و این پسر هدیه امام رضا(ع) به این خانواده است. 🔹حال این بانوی عاشق و شیفته امام رضا(ع) در هنگام ورود پرچم وصف ناشدنی است... حال عجیبی که همه را تحت تاثیر قرار می‌هد. حیف‌مان می‌آید پرچم را برای کارگرها نبریم، کارگرانی که از ابتدای تا امروز در شیفت‌های کاری سنگین در حال تولید لباس و ملزومات پزشکی هستند. این‌جا هم مدیرعامل شرکت ارادت خود را به امام رضا(ع) به شکل دیگری نشان می‌دهد و به یمن حضور کاروان زیر سایه خورشید، به تمام کارگرها نفری دویست هزار تومان می‌دهد. ✔️ وقتی همه جمع‌اند توجهمان به خانمی جلب می‌شود که به شکل خاصی اشک می‌ریزد. از او می‌پرسیم: دلیل این حالت چیست؟ ناشنواست و با زبان اشاره به ما می‌فهماند: دیشب در خواب دیده است که امام رضا(ع) به شرکت شان آمده و امروز با این اتفاق، تعبیر رویایش را یافته است....😭 آری والله قسم اینجاست که باید گفت امامِ معصوم است... 🤲 ‏ز آستان رضایم خدا جدا نکند... @zeytoon_mahjoob
مصطفی محجوب
☀️ پرچمی به رنگ خورشید #روایت_دوم 🔻حکایت پرستار دلسوز و پرکاری که این روزها، با اوضاعِ بدِ کرونای
☀️ 🔻 🍃 قرار بود کاروان حامل ، در بیمارستان حضور یابد، اما این برنامه به دلیل وضعیت خاص بیماری و خطرات این کار،( والبته بخاطر ممنوع بودن از طرف خود آستان قدس) به زمان دیگری موکول شود.... 🔸ولی از طرفی حیف‌مان آمد هیچ تقدیری از کادر درمان نداشته باشیم. پس به نمایندگی از آن‌ها به دیداریکی از پرکارترین خانم‌های در بیمارستان رفتیم. 🔸پرچم را که دید حالش به شکل دگرگون شد، مدام اشک می‌ریخت و زیر لب زمزمه می‌کرد. 🔸کمی که آرام‌تر شد، برایمان گفت: من هر سال و در هر شرایطی، اگر شده یک بار به پابوس امام رضا(ع) می‌رفتم. سال گذشته مشکلی برایم پیش آمد و توفیق علی‌بن موسی الرضا(ع) را نیافتم. و امسال هم که با شیوع این بیماری منحوس امکان زیارت از ما گرفته شده... 🔸دو روز پیش در نهایت دلتنگی به آقا شکایت کردم. گفتم: آقا جان، این طور که نمی‌شود. پارسال که نشد به پابوست بیاییم، امسال هم با این بیماری زمین‌گیر شده‌ایم. از طرفی من هر روز دارم درد و رنج و مرگ و میرشان را به چشم خودم می‌بینم. دیگر تاب و توانم کم شده، تحمل این همه دوری را ندارم. دلم می‌خواهد به دیدارتان بیایم ... و امروز شما به این جا آمدید، تنها پس از دو روز! ای به قربان مهربانی‌ات یا انیس النفوس آن قدر هوای دوستدارانت را داری که حتی اگر آنها نتوانند به دیدارت بیایند، خود به دیدارشان می‌روی...! 🌐 https://www.instagram.com/p/CCOP3hVHX0J/?igshid=1anmtpnag9ypm 🆔 @zeytoon_mahjoob
☀️ ✍ خاطرات حجت الاسلام محجوب از کاروان معنوی زیر سایه خورشید 🔻 قصه عجیبی که اتفاق افتاد... 🔹مدیر عامل شرکت، خانمی است که به همراه فرزندانش شرکت را اداره می‌کند. ❗️ یکی از دوازده شرکت برتر صنعتی طبی در جهان، آن هم در شهر دزفول! کارشان را از یک کارگاه کوچک آغاز کرده‌اند؛ اما امروز این شرکت به برکت همت و تلاش این خانم و خانواده‌اش، حدود دویست نفر زیر مجموعه دارد... 🔹فرزندش می‌گوید: مادر از وقتی شنیده قراراست، پرچم گنبد امام رضا(علیه‌السلام) را به این شرکت بیاورند، آرام و قرار ندارد. از صبح زود آمده و برای اولین بار خودش، شخصا شرکت را آب و جارو کرده است! نام پسرش رضاست و این پسر هدیه امام رضا(علیه‌السلام) به این خانواده است. 🔹حال این بانوی عاشق و شیفته امام رضا(علیه‌السلام) در هنگام ورود پرچم وصف ناشدنی است... حال عجیبی که همه را تحت تاثیر قرار می‌هد. حیف‌مان می‌آید پرچم را برای کارگرها نبریم، کارگرانی که از ابتدای تا امروز در شیفت‌های کاری سنگین در حال تولید لباس و ملزومات پزشکی هستند. این‌جا هم مدیرعامل شرکت ارادت خود را به امام رضا(علیه‌السلام) به شکل دیگری نشان می‌دهد و به یمن حضور کاروان زیر سایه خورشید، به تمام کارگرها نفری دویست هزار تومان می‌دهد. ✔️ وقتی همه جمع‌اند توجهمان به خانمی جلب می‌شود که به شکل خاصی اشک می‌ریزد. از او می‌پرسیم: دلیل این حالت چیست؟ ناشنواست و با زبان اشاره به ما می‌فهماند: دیشب در خواب دیده است که امام رضا(علیه‌السلام) به شرکت شان آمده و امروز با این اتفاق، تعبیر رویایش را یافته است....😭 آری والله قسم اینجاست که باید گفت امامِ معصوم است... 🤲 ‏ز آستان رضایم خدا جدا نکند... ایام دهه فرخنده کرامت تابستان ۱۳۹۹ @zeytoon_mahjoob