✍ #لطایف_زیتون
🔹 روزی ﻣﻬﻨﺪﺱ ﺳﺎﺧﺘﻤﺎﻧﯽ، میخواست ﺍﺯ ﻃﺒﻘﻪ ﺷﺸﻢ ﺑﺎ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﮐﺎﺭﮔﺮﺍنش ﺣﺮﻑ ﺑﺰند. هر چه او را صدا زد ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ #ﺷﻠﻮﻏﯽ ﻭ ﺳﺮﻭ ﺻﺪﺍ، ﮐﺎﺭﮔﺮ ﻣﺘﻮﺟﻪ نمی شد. ﺑﻪ ﻧﺎﭼﺎﺭ ﻣﻬﻨﺪﺱ، یک اسکناس ۱۰ هزار تومانی به پایین انداخت ﺗﺎ ﺑﻠﮑﻪ ﮐﺎﺭﮔﺮ ﺑﺎﻻ ﺭا ﻧﮕﺎﻩ کند. ﮐﺎﺭگر پول را ﺑﺮداشت ﻭ در ﺟﯿﺒﺶ گذاشت و ﺑﺪﻭﻥ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺎﻻ ﺭا ﻧﮕﺎﻩ کند مشغول کارش شد!
🔹 ﺑﺎﺭ ﺩﻭﻡ ﻣﻬﻨﺪﺱ یک تراول ۵۰ هزار تومانی را به ﭘﺎﯾﯿﻦ فرستاد ﻭ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﮐﺎﺭﮔﺮ ﺑﺪﻭﻥ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺎﻻ ﺭا ﻧﮕﺎﻩ کند پول را در جیبش گذاشت!
🔹 ﺑﺎﺭ ﺳﻮﻡ ﻣﻬﻨﺪﺱ #ﺳﻨﮓ ﮐﻮﭼﮑﯽ ﺭا انداخت ﻭ ﺳﻨﮓ ﺑﻪ ﺳﺮ ﮐﺎﺭﮔﺮ برخورد کرد.
✔️ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻟﺤﻈﻪ ﮐﺎﺭﮔﺮ ﺳﺮش را ﺑﻠﻨﺪ کرده ﻭ ﺑﺎﻻ ﺭا ﻧﮕﺎﻩ کرد ﻭ ﻣﻬﻨﺪﺱ کارش را به او گفت…!
@zeytoon_mahjoob