ای مانده به دل
رفته زبر
حک شده بر خاطر زارم
بر من بنـــــگر
تاب فراق توندارم
بر من بنـــــگر
زآنکه به جز دوریت ای دوسٺ
اندوه دگر دردل بی تاب ندارم
#شهید_سپهبد_حاج_قاسم_سلیمانی
#صبحتون_شهدایی_🌷
@mahman11
#حدیث_نور
#جهاد_و_شهادت
✨امام صادق علیهالسلام فرمودند:
در روز قیامت هیچ شهیدی جز این نیست كه دوست دارد در محضر امام حسین(علیهالسلام) باشد و همراه همة شهدا در معیّت حضرتش وارد بهشت گردند.✨
#التماس_دعا_برای_ظهور
@mahman11
جان را سپردید و رفتید
عقیده تان این بود
از سر مَباد کم شودش
تارِ مویِ وطن ...
#قهرمانان_وطن
#دفاع_مقدس
@mahman11
💠شهیدی که وصیت کرد برایش سنگ مزار نگذارند
ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻣﯽﮔﻔﺖ: «ﻫﯿﭻ ﭼﯿﺰ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﻧﻤﯽﺧﻮﺍﻫﻢ، ﻓﻘﻂ ﯾﻚ ﻣﻮﺿﻮﻉ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﺍﻫﻤﯿﺖ ﺩﺍﺭد؛ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﺳﻨﮓ ﻗﺒﺮ ﻧﮕﺬﺍﺭﯾﺪ!»
ﺗﺎ ﻣﯽﺧﻮﺍﺳﺘﻢ ﺍﻋﺘﺮﺍﺽ ﻛﻨﻢ، ﺑﺎ ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﯽ ﻣﯽﮔﻔﺖ: «ﺧﻮﺍﻫﺶ ﻣﯽﻛﻨﻢ ﻫﯿﭻ ﻧﮕﻮ.»
ﻭﻗﺘﯽ ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﺑﺮ ﺳﺮ ﻣﺰﺍﺭ ﺳﯿﻤﺎﻧﯽ ﺍﺵ ﻛﻪ ﻫﯿﭻ ﺳﻨﮕﯽ ﻧﺪﺍﺭﺩ، ﻣﯽﻧﺸﯿﻨﻢ ﺗﺎ ﺩﺭﺩﺩﻝ ﻛﻨﻢ، ﻣﯽﺩﺍﻧﻢ ﻛﻪ ﻫﻤﺴﺮﻡ ﺭﺍ ﺭﺍﺿﯽ ﻛﺮﺩﻩﺍﻡ.
#فرازی_از_وصیت_نامہ
چندی است که اشق اشقیا و بدترین دشمنان اسلام و قرآن و ولایت آمده اند که ریشه دین را بزنند و این بار نقطه عزت مندی ما را یعنی حریم و حرم آل الله در سوریه و عراق را هدف قرار داده اند.
احمق ها فکر کرده اند چون شیطان بزرگ و استکبار جهانی و ظالمان عالم در کنارشان است قدرت دارند ولی کور خوانده اند مگر بچه شیعه مرده باشد که بگذارد این خزان زدگان و نوکران استکبار جهانی و این کافران و حرام زادگان به اهداف شوم خود برسند.
#شهید_میثم_مدواری
@mahman11
🌹پروردگارا شهادت مرا وسیله نزدیکی به خودت، پرواز به سوی خودت، آمرزش و ریختن گناهانم، پاک شدنم و در نهایت خلاصی از این دنیای زودگذر و آلوده قرار بده...
🌹یاد و خاطره سردار شهید مظلوم حمید رضا آجرپز قزوینی معاون گردان مسلم بن عقیل
لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص) گرامی باد...
🌹شهادت: آبان سال 1362/پنجوین عملیات خونین والفجر 4
@mahman11
🌹خیلی روی حلال و حروم حساس بودند. اولین شغلشان کار در مغازه شیرفروشی بود، وقتی از شغلش آمد بیرون دلیلش را که پرسیدم، گفت: من باید شیر را بکشم بدم به مردم و چون من میدونم صاحب مغازه آب میکند داخل شیر، وزن شیر خالص، کمتر میشود و آب قاطی شیر میشود، ولی باید پول شیر را بدهند من نمیتوانم به مردم دروغ بگویم. یک روز دیدم که وسایل بنایی خریده با خوشحالی اومدند خونه و گفتند: دیگر ناراحت نباش، پولهایم دیگر حلال است و شُبهه ندارد. تا وقتی که سپاه تشکیل شد، دیگر ایشان روزها سپاه بودند و شبها بنایی میکردند. از سپاه حقوقی دریافت نمیکردند و رفتن به سپاه را بر خود وظیفه میدانستند.
🌹#شهید_عبد_الحسین_برونسی
🌹شادی روحش صلوات...
@mahman11
🌹 #یکی_از_آن_سه_برادر
.
▪️ سید جلال سادات نیا_متولد ۱۳۴۲ قائم شهر.هفده سالگی بعنوان #بسیجی رفت جبهه و در عملیات های فتح المبین ؛ رمضان ؛ محرم حضور با سمت #فرمانده دسته ، آر پی جی زن و معاون گروهان حضور داشت و در اثر موج انفجار از ناحیه دست راست و سر مجروح شد .
.
و بالاخره در تاریخ ۱۵ آبان ۱۳۶۱ در منطقه موسیان #بشهادت رسید.تا پایان #جنگ هم دو برادر دیگر سید جلال به نام های سید ظهور و سید محمود هم بشهادت رسیدند.#شادی روح شهیدان سادات نیا #صلوات.
.
@mahman11
✨بسم رب الشهدا والصدیقین ✨
🌷# معرفی شهید
🍃نام : #شهیداحمدمشلب
🍃تاریخ تولد: ۱۳۷۴/۶/۹
🍃محل تولد: نبطیه لبنان
🍃 تاریخ شهادت: ۱۳۹۴/۱۲/۱۰
🍃محل شهادت:تل حمام روستایی در جنوب حلب
🍃روحشان شاد ویاد ونامشان گرامی🕊✨🌹
《 اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم 》
@mahman11
🍀خصوصیات اخلاقی #شهیداحمد_مشلب🌷
✅احمد بسیار با گذشت بود هرگزخشمگین نمیشد وکینه کسی را به دل نمی گرفت ومواظب بود کسی از او دلگیر نشود🌹
✅احمد عاشق امام خامنهای بود وهمه سخنرانی های ایشان را از شبکه صراط گوش می داد و می گفت باید در مسیر ولایت ثابت قدم باشیم وهر چه ایشان میگویند قبول داشته باشیم🌹
✅احمد همیشه میگفت ما هر چه داریم از عاشورا وامام خمینی است همیشه توصیه میکرد به ایتام رسیدگی کنیم وهر چه داریم برای مستضعفین ببریم🌹
@mahman11
#ڪلام_شهیـــد:
خدا ، بہ صاحب الزمان صبر دهد
زیرا او منتظر ماست
نہ اینڪہ ما منتظر او باشیم
هـنگامی میشـود گفت منتظریم
ڪہ خود را اصلاح ڪنیم
#شهـید_احمد_محمد_مشلب
@mahman11
✨خواب کوچکترین شهید حزب الله لبنان درباره ی#شهیدمشلب✨
🥀علی الهادی حسین کوچکترین #شهید حزب الله لبنان ۱۷ساله علاقه ی زیادی به #شهید مشلب داشت دوماه قبل از #شهادتشان فردی را در خواب میبیند واز او میپرسد شما#شهیدمشلب هستید میگویند:بله علی الهادی میگوید: من از شما یک در خواست دارم وآن اینکه اسم مرا نیز جزء #شهدا در لیستی که حضرت زهرا سلام الله علیها دارند بنویسید #مشلب میگوید اسمت چیست؟
🥀او میگوید علی الهادی حسین #شهیدمشلب میگوید این اسم آشناست من اسم شما را در لیست حضرت زهرا سلام الله علیها دیدم به زودی میای پیش ما پس از دوماه علی الهادی حسین به#شهادت رسیدند😭🌷
🌷روحشان شاد ویاد ونامشان گرامی 🌷
@mahman11
🥀#وصیت_نامه_شهیداحمدمشلب🌷
🥀سلام برابا عبدالله الحسین مظلوم کربلا ورحمت خداوند وبرکاتش براوباد🍀
🥀سلام بر زینب کبری س سلام بر ابالفضل العباس، سلام بر امام مهدی صاحب الزمان با آرزوی تعجیل در فرجش ودرود بر نائب برحقش امام خامنه ای🌹
🥀درود بر مرد مقاومت واستقامت سیدحسن نصرالله
🥀قطعا شهادت گل رز زیبایی است که هنگامی که فکرمان به آن نزدیک می شود آرزوی شهادت میکنیم🌷
🥀ای برادرانم عنصر فعالی باشید تا پایان زندگی اش شهادت باشد دنیا را همه میتوانند تصاحب کنند ولی آخرت رافقط با اعمال نیک🌹
🥀ای مادر وپدر عزیزم ممنونم از شما که راه سعادت را نشانم دادید مراببخشید وبرایم دعا کنید🌹
🥀جوانان نماز تان را اول وقت بخوانید وخیلی برای فرج آقا دعا کنید که آقایمان غریب است 😔
《 اللهم عجل لولیک الفرج 》
@mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 #رمان_محمد_مهدی 67
شروع فصل سوم
💠 روز چهاردهم ماه عظیم شعبان بود ، شور و شوق عجیبی تو چهره همه مردم بود ،
هر کسی در هر لباسی و در هر شغل و با هر عقیده و ظاهری که داشت ، در حال خوشحالی بود و سعی میکرد یه گوشه از برپایی مراسمات و ایستگاه های صلواتی برای جشن نیمه شعبان رو بگیره و کمک کنه و کاری برای امام زمانش کرده باشه
✳️ یه پیرزنی با تمام خستگی و پیری و ضعف بدنی ، خودش رو به یکی از بچه ها که دستش بی سیم بود و به نظر می رسید مسئول یکی از ایستگاه های صلواتی هست رسوند و یه کتری خیلی کوچیک که دستش بود رو به اون آقا داد و بهش گفت پسرم
تو خونه یه ذره زعفران و شکر داشتم ، با همون شربت درست کردم ، میشه بین مردم پخشش کنید؟
شرمنده امام زمانم هستم، بیشتر از این نداشتم تو خونه ، یه زن تنها هستم
دیگه گریه اجازه نداد بقیه حرفش رو بزنه...
🌀 اون آقا با لبخند نشست تا هم قد اون پیر زن بشه،
با مهربونی تمام کتری رو از دستش گرفت
دست پیرزن که روی اون دستکش بود رو بوسید و تشکر کرد و گفت حتما همین الان جلوی چشم شما شربت رو می ریزیم توی لیوان ها و به مردم میدیم تا خیالتون راحت بشه
🔰 برق تو چشم های این پیرزن مهربون دیده میشد ، با دستهای لرزان خودش برای عاقبت بخیری این جوانها که پای کار امام زمان (عج) بودن دعا کرد و خوشحال از اینکه تونسته بود در حد وسع خودش کاری برای امام زمان (عج) انجام بده راهی منزل شد
💠 #محمد_مهدی و ساسان که هم دوران ابتدایی و متوسطه اول (راهنمایی) رو با هم تو یه مدرسه بودن ، با هماهنگی خانواده هاشون تو یه مدرسه متوسطه دوم (دبیرستان) هم ثبت نام کردن تا با هم باشن
تو این مدت کلی با هم دوست شده بودن و از همه چیز هم باخبر بودن
#محمد_مهدی تا میتونست تو این مدت از نظر دینی به ساسان کمک کرد و الان دیگه ساسان برای خودش یه پسر مودب با خدا و نماز خون شده بود
هروقت مسجد حاج آقا عسکری که کنار خونه #محمد_مهدی بود ، مراسم داشتند ، خودش رو می رسوند به اون مسجد و تو کارها کمک می کرد و پای منبر حاج اقا می نشست
ار بس حاج اقا بیان شیرینی داشت و تو همه صحبت هاش از امام زمان (عج) می گفت ، ساسان هم عاشقش شده بود و تو جلساتش شرکت می کرد
امشب بی قرار بود ،
چون حاج اقا بهش گفته بود حتما بیا تا هم تو مراسم شرکت کنی و هم اینکه سخنرانی مهمی درباره امام زمان (عج) دارم که به درد خودت و #محمد_مهدی میخوره
#رمان_محمد_مهدی 68
💠 بالاخره شبی که همه منتظرش بودن فرار رسید
شب تولد امام زمان (عج)
✳️ برای آقا هادی این شب همیشه یک شب خاص بود، شب تولد کسی هست که فرزند خودش رو مدیون ایشون هست
تقریبا 15 سال قبل بود که با توسل به امام زمان (عج) ، مشکل بچه دار نشدنش حل شده بود و حالا سعی می کرد تا جان در بدن داره برای امام زمان (عج) کار کنه تا به نوعی ادب شکر کردن رو به جا آورده باشه
🔰 ساسان که از قبل با مادرش هماهنگ کرده بود ، بعد از مدرسه مستقیم رفت مسجد محله #محمد_مهدی تا به دیگران کمک کنه
حتی نهار هم منزل نرفت ، اما #محمد_مهدی که از خونه اومد مسجد و دید که ساسان با همون لباس مدرسه اومده ، فهمید که نباید نهار خورده باشه و سریع رفت خونه و براش غذا آورد
❇️ موقع غذا خوردن نشست کنارش و با هم راجع به کارهایی که باید بکنن و حاج اقا به عهده اونها گذاشته بود صحبت کردن
❇️ موقع اذان مغرب ، خوشحال از اینکه به خوبی کارهای خودشون رو انجام دادن و حاج آقا هم از اونها راضی بود، وضو گرفتن و رفتن برای نماز
🌀 بعد از نماز دوم ، بلند شدن که برن برای کارهای پذیرایی و تدارکات که حاج آقا بهشون گفت حتما تا نیم ساعت دیگه سخنرانی من شروع میشه کار خودتون رو تموم کنین
اگه هم تمام نشد به من بگین تا نیروی جایگزین بفرستم
اما حتما باشین
💠 پذیرایی به نحو احسن برگزار شد
یکی از همسایه ها که کنار دست آقا هادی نشسته بود به آقا هادی گفت این آقاپسر که همراه فرزند شماست ، کی هست؟
از بچه های محله ما نیست!
🔰 آقا هادی : درسته آقای حمیدی ، این آقا پسر از کلاس اول ابتدایی ، هم کلاسی و دوست #محمد_مهدی بود ، کلا تو همه این سال ها با هم بودن ، مادرش با خانم ما در ارتباط هست و هروقت بحث دینی یا سوالی پیش میاد به خانم ما زنگ میزنه و سوال میکنه
دوست داره بچش با تربیت دینی بزرگ بشه
آقای حمیدی: چرا خودشون کار خاصی نمی کنن؟ پدر این بچه مگه مذهبی نیست؟ مگه تو چه خانواده ای بزرگ شده؟
آقا هادی: مهم نیست، بگذریم، خدا همه ما رو هدایت کنه
🔰 تقریبا داشت سخنرانی شروع میشد که #محمد_مهدی و ساسان اومدن برای گوش دادن سخنرانی حاج آقا و رفتن جلو نشستن تا با همه توجه به صحبت های حاج آقا عسکری گوش بدن
حاج آقا صحبت های مهمی داشت...
ادامه دارد...
✍ احسان عبادی
@mahman11
❌پارسال کل دنیا رو علیه جمهوری اسلامی بسیج کردن؛ برای دختری که کشته نشده بود!
💔❌ حالا تو روز روشن اسرائیل سه تا دختر بیگناه رو پرپر کرده و جوامع بشری خفهخون گرفتن!
سلبریتیهای کلجهان که نگران #زنان ایران شده بودن هم خفه شدن!
#زن_زندگى_آزادى برای اینها نیست؟!
#فلسطین
@mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 #نبرد_تانک_و_نفر
🌹 لحظاتی سخت و نفس گیر از نبرد رزمندگان اسلام با تانک های پیشرفته عراقی در عملیات عاشورایی #کربلای_پنج
🌹باز یاد از شهدا ، باز دلم تنگ شده
بازهم مرثیه با اشک هماهنگ شده
اگر این عزت و آرامش امروز به جاست
بی گمان یکسره مدیون امام و شهداست
جنگ هرچند نکوهیده و نارس باشد
بزم رزم است ، دفاعی که مقدس باشد
جبهه را تک تک دل ها همه طالب بودند
بچه ها از همه ادیان و مذاهب بودند
ما که جامانده و از غم متلاطم هستیم
کوه دردیم ولی سخت مقاوم هستیم
دشمنت در همه جا گرچه تهاجم دارد
وطنم ، راه دفاع از تو تداوم دارد...🌹
#دفاع_مقدس
#رزمندگان_اسلام
#شهدا_راهتان_ادامه_دارد
#ما_تا_آخر_ایستاده_ایم
@mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 سخنان شیرین و خاطره شنیدنی پیرمرد رزمنده روشن ضمیر( حاجی صلواتی ) که در اسفندماه ۱۳۶۲ در منطقه عملیاتی #خیبر و در جمع رزمندگان سلحشور تصویر برداری شده را ببینید
... هست عاقل هر زمانی در غم پيدا شدن
هست عاشق هر زمانی بيخود و شيدا شدن
عاقلان از غرقه گشتن بر گريز و بر حذر
عاشقان را کار و پيشه غرقه دريا شدن
عاقلان را راحت از راحت رسانيدن بود
عاشقان را ننگ باشد بند راحت ها شدن
بر مقام عقل بايد پير گشتن طفل را
در مقام عشق بينی پير را برنا شدن....
#دفاع_مقدس
#رزمندگان_اسلام
@mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 حبِّ حسین(ع) در دلی بیدار میشود
که از خود و آنچه دوست دارد،در راه خدا گذشته باشد.
◇ بیاد آن عکس های یادگاری...
◇ بیاد آخرین بوسه ها بر گونه های فرزند
◇ بیاد آخرین سفارش ها...
◇ بیاد ٱن همه حس پاک و عطر معنویت
#شهید_مرتضی_آوینی
#وداع_های_عاشقانه
#وداع_آخر
دوران #دفاع_مقدس
@mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 #وقت_جنگه
🎥 تصاویری دیدنی و خاطره برانگیز از دوران دفاع مقدس و حال و هوای رزمندگان اسلام قبل از آغاز عملیات با سرودی بسیار زیبا و شنیدنی به زبان شیرین لری
🎙 دایه دایه وقت جنگه
وقت دوستی با تفنگه....
#دفاع_مقدس
#رزمندگان_اسلام
#شهدا_راهتان_ادامه_دارد
#ما_تا_آخر_ایستاده_ایم
#دل_باخته
@mahman11
از شهدا یاد بگیریم...
#سردار_شهید_رحمتالله_اوهانی
دستگیری از بینوایان
رحمت دلی پر از عاطفه داشت...
دریای مهربانیها ...
در هر منطقهای اردو میزدیم، رحمت سر فرصت مناسب دنبال بادیه نشینان و فقرای آن منطقه میرفت ...
با شور و شوق وصف نشدنی هم از نظر مادی و هم معنوی در خدمت فقرا بود ...
پنجشنبهها سعی میکرد به نزدیک ترین شهر، خود را برساند و خرید برای عزیزانی که شناسائی کرده بود بکند و عصر با چهرهای گشاده و مطلوب، میهمان محفل آنان میشد و هدایا را تحویل میداد...
بعد از #شهادت این سردار مهربانیها، چندین خانواده بی بضاعت در پادگان شهید باکری پیش ما آمدند و ابراز میکردند با شهادت رحمت بچههای ما یتیم شدند ...
#بازمانده
بیایید مثل شهدا عمل کنیم...
برای شادی روح شهدا معصیت نکنیم...🌷
@mahman11