#ڪلام_شهید:
برادران مسئول! كه به طـور مستمر در جهت پیشبرد اهداف انقلاب شبـانه روز فعالیت می كنید، به #عدالت در كارهایتان و تصمیم گیریهایتان به عنوان یک مرز ایمان داشته باشید.
اگر این مرز شكسته شـود و پای انسان به آن طرف مرز برسد، دیگر حـد و قانونـی را برای خـود نمی شناسد.
«عدالت را فدای مصلحت نكنید.»
📎پ ن: سردار جاويدالاثر #فاتح_سوسنگرد، #شهيد_على_تجلايى 🌷
● ولادت:٥ مرداد ١٣٣٨ ،تبريز
● شهادت:٢٥ اسفند ١٣٦٣ ،شرق دجله
●عمليات :بدر
#روحش_شاد_و_یادش_گرامی_باد🌷
@mahman11
🌷 معرفی شهید
🍃نام : #شهیدجوادجهانی
🍃تاریخ تولد: ۱۳۶۰/۱۰/۷
🍃محل تولد:مشهد
🍃 تاریخ شهادت: ۱۳۹۵/۸/۲۰
🍃محل شهادت:سوریه_شمال حلب
🍃محل مزار شهید: مشهدبوستان خورشید
🍃روحشان شاد ویاد ونامشان گرامی🕊✨🌹
《 اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم 》
@mahman11
💠خصوصیات اخلاقی شهید مدافع حرم جواد جهانی💠
🍃جواد پسری مهربان وبا ادب وپرهیزگار بود.علاقه خاصی به اهل بیت وانجام واجبات دینی داشتند .هنوز به سن تکلیف نرسیده بودند نماز میخواندند. وهیچ وقت نمازشان ترک نمیشد. روزه هایش را هم مرتب میگرفتند. با اینکه مسجد تا خانه دور بود ولی همیشه به مسجد میرفتند در مراسمات دعای ندبه وکمیل حضور داشتند.عاشق شهادت بودند و دوست داشتند مانند حضرت زهرا علیهاالسلام شهید بشوند.وایشان به آرزویشان هم رسیدند واز ناحیه کمر به شهادت رسیدند🌷🌷🌷
#روحشان شاد ویاد ونامشان گرامی 🌹
#راهشان_پررهرو 🌹❤✨
@mahman11
✍قبل از موضوع عراق وسوریه آقا جواد تصمیم داشت جبهه مقاوت اسلامی بپیوندد. در سال۸۷که تروریست ها در پاکستان وافغانستان فعالیت میکردند. آقا جواداز طریق سپاه وبسیج به دنبال اعزام بود.حتی موقعی که سردار ناصری از بچه های اطلاعات در افغانستان به شهادت رسید.پیگیری جواد برای رفتن بیشتر شد.همسرم با آنکه شغل آزاد داشت ودر یکی از بخش های روز نامه خراسان فعالیت میکرد. خیلی دوست داشته عنوان نیروی نظامی در سپاه خدمت کند .بلاخره بعد از دادن تست آمادگی جسمانی در استخدامی سپاه پذیرفته شد.اما در زمانی بود که کارش برای اعزام به سوریه برای بار چهارم درست شده بود برای همین ترجیح داد به دفاع از حرم برود وگفت دوست ندارم مانند مختار بعدا پشیمان شوم که چرا نتوانستم امام حسین علیه السلام را یاری کنم.هر وقت بیایم میتوانم باز هم استخدادم نیروی قدس سپاه شوم ولی دفاع از بیبی زینب (س)شاید دیگر پیش نیاید😔
#نقل_از_همسر_شهید🌹
#نام ویادشان گرامی 🌹
@mahman11
🥀وصیتنامه #شهیدجوادجهانی🌷🌷
🍂من دوست دارم شما خوانندگان وشنوندگان این وصیت نامه را به واجبات وترک محرمات دعوت کنم وتاکید زیاد به خواندن واجب نماز اول وقت که موجب رضای خدا باشد .
🍂دوستان وآشنایان عاشق اهل بیت علیهم السلام هستید ولایت مداری را فراموش نکنیدورهبر جمهوری را تنها نگذارید.که دور شدن از امام خامنه ای موجب خشنودی شیطان یا شیاطین دیگر همچون آمریکایی ها و انگلیسی ها وآل سعود وکنار میشود.
🍂خویشتن را به تذکیه نفس مراقبت ونگهداری کند ونگذارید بدی ها جای خود را به خوبیها در نزد شما عوض کند وشما را از خداوند دور کند.
🍂کمک به همنوع وهمدردی با گرفتارها ودردمندان را سر لوحه کارهای خود قرار دهید .در اینجا اعلام میکنم اگر بهحق کسی ظلم کرده ام از خطا وتقصیر بنده بگذرید.دیگر اینکه خواهرانم حجاب دینی خود را رعایت کنید ومراقب حجاب خود باشید .🌷🌷🌷
《والسلام》
#راهش_پررهرو🌹❤✨
❤شادی روحشان صلوات ❤
@mahman11
#رمان_محمد_مهدی 99
❇️ حاج آقا :در دو رکعت از نافله ظهر و نافله مغرب و نافله شب هم گفته شده که در رکعت اول سوره کافرون خونده بشه و در رکعت دوم سوره توحید (منبع:الخصال / ترجمه فهرى، ج۲، ص: ۳۸۹)
🔰 ساسان: بسیار ممنون حاج آقا، منتظرتون هستیم برای نماز جماعت
🌀 بعد نماز ، آقا هادی و #محمد_مهدی به همراه ساسان سوار ماشین شدن تا ساسان رو به خونه خودش برسونن
چون شب بود و نمیشد تنها بره
تو ماشین آقاهادی گفت: ساسان جان ، امشب خوب بود؟ لذت بردی؟
🔰 ساسان : خوب نبود ، عالی بود !!! واقعا عالی بود ، فکرش هم نمی کردم خدمت به امام زمان (عج) این همه لذت داشته باشه ، از همون بعدظهر که از مدرسه اومدیم و کار رو شروع کردیم و ایستگاه صلواتی برای مردم شربت و شیرینی پخش می کردیم تا الان که تقریبا 15 ساعت میگذره، اصلا نخوابیدم، محمد مهدی هم نخوابید،
اینقدر کار لذت داشته که خوابمون نمی اومد
👈 واقعا چقدر کار برای امام زمان (عج) قشنگه ، باور کنین عمو هادی، اگه بچه های هم سن و سال ما بدونن کار #مهدویت و کار برای امام زمان (عج) چقدر لذت داره و به آدم حال خوشی میده، اینقدر دنبال دیدن این فیلم و اون کلیپ و فلان سایت و بازی های بیخود نمی رفتن
می نشستن برای امام زمان (عج) تلاش می کردن و کار می کردن تا آقا رو از خودشون راضی نگه دارن
👈 من و محمد مهدی دیشب خیلی با هم حرف زدیم ، قول و قرارهایی با هم گذاشتیم که قراره بین خودمون بمونه و تا عمر داریم اجراش کنیم، سر سحری خوردن هم با حاج آقا زیاد حرف زدیم و مطالب خوبی گفتن
سعی می کنم اونها رو هم انجام بدم در حد توانم
👈 ولی ...
✳️ ساسان سرش رو انداخت پایین و انگار بغض گلوش رو گرفته بود و نمی تونست حرف بزنه
🌀 محمد مهدی در حالیکه دستش رو تو دست ساسان گذاشت پرسید: چی شد؟ چرا ادامه نمیدی؟
✳️ ساسان در حالیکه اشک از چشمهاش جاری میشد گفت : ولی خیلی تنهام...
کسی رو ندارم تو خونه که کمکم کنه
کسی رو ندارم که تو خونه برام از امامان و خدا و پیامبر(ص) بگه
پدرم رو که میشناسین ، اصلا این چیزها رو قبول نداره و گاهی با صدای بلند مسخره هم میکنه تا من بشنوم و دست از این اعتقاداتم بر دارم
گاهی هم که شبکه های خارجی برنامه های ضد اسلام دارن، صداش رو زیاد میکنه تا من که تو اتاقم هستم ، صداش رو بشنوم و تحت تاثیر فرار بگیرم.
مادرم هم اعتقاد داره ، اما عمل نداره و اصلا هیچ چیز خاصی از دین نمیدونه تا بخواد به من یاد بده
👈 واقعا تنهام...
دیگه نتونست ادامه بده و گریه اش گرفت...
ادامه دارد...
@mahman11