eitaa logo
کانال شهدایی 《 ماهِ من 》
10.2هزار دنبال‌کننده
19.6هزار عکس
7.2هزار ویدیو
235 فایل
http://eitaa.com/joinchat/235732993Ccf74aef49e گروه مرتبط با کانال http://eitaa.com/joinchat/2080702475Cc7d18b84c1 بالاتر از نگاه منے آه "ماه مـــن " دستم نمےرسد بہ بلنداے چیدنتـــ اے شہید ... ڪاش باتو همراه شوم دمے ...لحظہ اے «کپی آزاد» @mobham_027
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 یعنی همه جا غیر خدا یان ندیدن.. هر دست که دادن همان دست گرفتن.. هر نکته گفتن همون نکته شنیدن.. فریاد که در رهگذر عالم خاکی.. @mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍁بســــــــــم الله الرحــمن الرحیـــــــم🍁
💞 🌱مهرتو را خدا به گِل و جانمان سرشت دنیای درکنارتو یعنی خود بهشت... 🌱باید زبانزد همه دنیا کنم تو را بایدکه مشق نام تورا تا ابد نوشت... @mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به ماه من که رساند پیام من که ز هجران ... به لب رسیده مرا جان خودی به من برساند ... 🌷 @mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
: 📎در بخشی از وصیت نامه این شهید شجاع آمده است: "از خدا طلب شهادت می کنیم چون راه حسین را می رویم که خدا به او آموخته است و شهادت کام و آرزوی ماست برای اینکه شهید، مشهد تاریخ است..." کجایند مردان والفجر هشت که از خونشان دشت گلپوش گشت کجایند آنان که بالی رها داشتند گذرنامه کربلا داشتند کجایند آنان که فردایی اند همانان که فردا تماشایی اند 🌷 @mahman11
او حبیـبِ حسینِ زمان بود پیر جنـگ آوری ، پیرِ غیـرت رفت و دنیا هنوز از شکوهش بر دهـان دارد انگشت حیرت ... ولادت : ۱۳۳۳/۰۱/۱۰ تربت حیدریه شهادت: ۱۳۹۳/۱۱/۱۷ سامـرا @mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📣هر کسی یک شهید پیدا کنه یک گونی آرد بهش میدیم... عجب رزق دهنده ای💐 @mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 اینجا پسری بر مادری روضه خواند😭😔 🏴 روضه فرزند شهیده سیده صغری حسینی بر تابوت مادرش؛ مادر ما از پهلو ترکش خورد. این مادر شهیده از شهدای کرمان هستند @mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📍ارزش هزاران بار شنیدن دارد... ❓چه شد که باکری، باکری شد؟ ❓گیرمون کجاست؟ 🎙سردار نوعی اقدم @mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺درد و دل های شهید مدافع حرم با دوست شهیدش 🕊😭 حالا ما مانده ایم وکوهی ازدلتنگیها محمد سلام ماراهم به شهدا برسون مصطفی، محمد...... سلام مارابه بی بی دوعالم حضرت زهرا سلام الله علیها برسون بگو خیلی دلتنگ هستیم 💔 @mahman11
مقید‌ بود هر روز زیارت عاشورا را بخواند ؛ حتی اگر کار داشت و سرش شلوغ بود سلام آخر زیارت را می‌خواند دائما می گفت : اگر دست جوان ها رو بزاریم توی دست امام حسین(عليه‌السلام) مشکلاتشون حل می شود . و امام با دیده لطف به انها نگاه می کند.. 🌿🕊 @mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥وصیت عجیب شهید:هیچ جا نگید شهید شدم... بشنوید از زبان "مادر شهید" ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹لحظات پدر، دختری بسیجی شهید سید مصطفی صادقی: بابا مواظب باشیا، که نمیری ...😔 @mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰مختصری از زندگینامه شهید بزرگوار یوسف قربانی |🌺🌿🕊|   💐شهید «یوسف قربانی» در خانواده‌ای مستضعف در زنجان متولد شد. یوسف در شش ماهگی پدر خود را از دست داد. در سن شش سالگی مادر یوسف در اثر حادثه‌ای از دنیا رفت و یوسف و برادرش را با همه دردها و رنج‌هایشان تنها گذاشت تا آنها آبدیده‌تر شوند و طعم تلخ فقر و مصیبت را به طور کامل احساس نمایند و خود را برای یک زندگی پر فراز و نشیب آماده سازند. یوسف به همراه برادرش در کنار مادربزرگ در خانه‌ای محقر سال‌های اول دبستان را پشت سر می‌گذاشتند که تنها پناهگاه آنها نیز از دنیا رفت. 🌹دوران نوجوانی یوسف قربانی بعد از سه سال زمانی که یوسف سال چهارم ابتدایی را می‌خواند، همراه برادرش به تهران می‌روند و نزد فردی حدود چهار یا پنج سال زندگی و کار می‌کنند و دوباره به زنجان برگشته و در خانه‌ای کوچک ساکن می‌شوند. یوسف به همراه برادرش سختی‌های زیادی را متحمل می‌شوند اما تجربه گرفته و آماده می‌شوند تا اندوخته خویش را در معرض ظهور قرار دهند. برادر یوسف هنرمند بود و بر روی سنگ و آجر، نقاشی و کنده‌کاری می‌کرد و همه او را به این لقب می‌شناختند و هیچ کس نمی‌دانست که در این هنر او چه چیزی نهفته بود. 🌹دوران جوانی با پیروزی انقلاب اسلامی و سپری شدن دوران ستم‌شاهی، یوسف نیز همراه دیگر فرزندان مستضعف امام پا به عرصه انقلاب می‌گذارد و با تشکیل اولیه بسیج، جذب خیل عاشقان انقلاب می‌شود که در همین سال‌ها یوسف برادرش را نیز در سانحه رانندگی از دست می‌هد. @mahman11
🔴شهیدی‌که‌برای‌آب‌نامه‌ می‌نوشت!!😔 شهید غواص، یوسف قربانی در این دنیای فانی هیچکس را ندارد در ۶ ماهگی پدرش را در ۶ سالگی مادرش را در ۸ سالگی مادر بزرگش را و برادرش را هم در سانحه رانندگی از دست داد... زمان شهادتش هم غریبانه دفنش می کنند🖤🥀 🔹همرزم یوسف می‌گوید: هر روز می‌دیدم یوسف گوشه‌ای نشسته و نامه می‌نویسد با خودم می‌گفتم یوسف که کسی را ندارد برای چه کسی نامه می‌نویسد؟ آن هم هرروز؟ یک روز گفتم یوسف نامه‌ات را پست نمی‌کنی؟ دست مرا گرفت و کنار ساحل اروند برد نامه را از جیبش در آورد، پاره کرد و داخل آب ریخت چشمانش پر از اشک شد و آرام گفت: من برای آب نامه می‌نویسم ، کسی را ندارم...😭 🔸بیاییم برایش ، پدری ، مادری ، برادری و خواهری کنیم و به هرکس که میتوانیم ارسال کنیم تا سِیلی از فاتحه و صلوات به روح مطهرش هدیه کنیم. تا ابد مدیون شهداء هستیم.. 🥀🕊 @mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔷عملکرد شهید قربانی در دفاع مقدس   🌺🍃او در لشکرهای 17 علی بن‌ابی طالب و 31 عاشورا خاضعانه و غریبانه بدون آنکه مسئولیتی داشته باشد خدمت می‌کرد. از جمله نیروهای شجاع و کارآمد اطلاعات و عملیات گردان همیشه خط‌شکن حضرت ولیعصر عج‌الله استان زنجان بود که در عملیات‌های آبی - خاکی والفجر هشت (بهمن ماه 1364، منطقه اروندرود، فاو) و کربلای پنج (دی ماه 1365، منطقه عمومی شلمچه) در ماموریت‌های شناسایی و جمع‌آوری اطلاعات، از مناطق پدافندی دشمن و درهم شکستن خطوط مستحکم نیروهای بعثی، در کسوت یک بسیجی غواص حضوری چشمگیر و نقشی تاثیرگذار داشت. او سرانجام در عملیات کربلای پنج، هنگام فتح پاسگاه کوت سواری عراق در شلمچه به شهادت رسید. چند دقیقه قبل از عملیات، یکی از همرزمان خبرنگارش از او پرسیده بود: آقا یوسف! غواص یعنی چی؟ ♥️ او پاسخ داده بود: غواص یعنی مرغابی امام زمان عج‌الله. @mahman11
♦️شهادت شهید یوسف قربانی از زبان همرزمش: 🌷🌿وقتی که عملیات کربلای 5 آغاز شد با هم در یک گروهان بودیم شب اول عملیات بود ما مسافت زیادی از دریاچه مصنوعی موسوم به آب‌گرفتگی در دشت شلمچه را با لباس‌های غواصی طی کرده بودیم. دوشکا و تیربارهای دشمن شدیدا کار می‌کرد سطح آب را آتش پر حجمی پوشانده بود. پیشروی در آب با آن همه مواضع مثل سیم‌های خاردار و موانع خورشیدی واقعا دشوار بود. بچه‌ها یکی پس از دیگری، مظلومانه در داخل آب شهید می‌شدند تقریبا به نزدیکی‌های دشمن رسیده بودیم یوسف داشت با فاصله کمی از من حرکت می‌کرد. یوسف ناگهان از ناحیه سر مورد اصابت قرار گرفت گلوله از سمت راست اصابت کرد و از سمت چپ خارج شد نزدیک بود در آب بیفتد که من گرفتمش. خون از دهان و گوشهایش فوران می‌کرد و او سرش را آرام به چپ و راست می‌چرخاند صدایش کردم: یوسف! یوسف! یوسف او آرام آرام زار می‌زد نمی‌توانست چشمانش را باز کند. دیدگانش پر از خون بود قطرات اشک امانم را برید خدایا! بچه ها چقدر غریبانه و دلگیر پرپر می‌شوند! لحظاتی بعد به آرامی نسیم سحری سر بر بالین شهادت گذاشت و به آرامشی به رنگ سبز و جاودانه فرو رفت پیشانیش را بوسیدم و وداعش گفتم. @mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا