eitaa logo
کانال شهدایی 《 ماهِ من 》
10.2هزار دنبال‌کننده
19.6هزار عکس
7.2هزار ویدیو
235 فایل
http://eitaa.com/joinchat/235732993Ccf74aef49e گروه مرتبط با کانال http://eitaa.com/joinchat/2080702475Cc7d18b84c1 بالاتر از نگاه منے آه "ماه مـــن " دستم نمےرسد بہ بلنداے چیدنتـــ اے شہید ... ڪاش باتو همراه شوم دمے ...لحظہ اے «کپی آزاد» @mobham_027
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺🤚🏻 شبهای پـر از شهــاب را خــواهم ديد... درياچه ی نــور نــاب را خــواهم ديد... وقتی ڪه سپيده می دمـد می دانـم... من چهـره ی آفتـــاب را خــواهم ديد... @mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کاش یک می‌زد به ما؛ تخریب می‌کرد آنچه من است و ! که گاهی بدجور گیر می‌کنیم، میان مین‌های القاب و ... 🌷 @mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹۱۹ فروردین ۱۳۵۹؛ شهادت آیت الله سید محمد باقر صدر و خواهرش بنت الهدی 🕊شادی روح بلندش صلوات @mahman11
ما روزه دارها همه یادِ لب توییم ؛ ای تشنه لب‌تر از همه تشنه‌ها @mahman11
به یاد شهدای و تمامِ شهدایی که با زبان روزه و با لبانی تشنه، بال در بال ملائک گشودند ... 🌷 @mahman11
اصرار می‌کرد به جبهه برود. ولی چون برادرش در جبهه بود، موافقت نمی‌کردیم. یک روز گفت خواب دیده‌ام در خواب کسی به من گفت به زودی از دنیا خواهم رفت و ادامه داد: «اگر نگذارید به جبهه بروم و همین‌جا از دنیا رفتم چه جوابی خواهید داد؟!» و با این صحبت او، پدرش اجازه داد به جبهه برود. @mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📸عکس دیده نشده از شهید زاهدی در کنار شهیدان سلیمانی و مغنیه @mahman11
از شهادت خبرت بود و نگفتی هرگز پیش چشم همگان دست تو آخر رو شد... @mahman11
دیروز با سنگ... امروز با موشک فوق پیشرفته هایپرسونیک... @mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹ببینیم در خط مقدم نبرد با دشمن این رزمنده با چه آرامشی صحبت میکند وبشنویم صدای دلنشین شهید آوینی را که این صحنه را چگونه روایت میکند شهدا را یاد کنیم با ذکر صلوات🍃 @mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خيلی وقتا ما از سختی هایی كه خانواده های معظم شهدا كشيدن خبر نداريم فيلم ‎هناس خيلی خوب اون حس و حال و اون اضطراب رو نشون ميده هرگز نميتونيم ادعا كنيم كه حالشونو درک ميكنيم كاش بتونيم ذره ای از زحماتشونو جبران كنيم. جا داره در آخر بگم مرگ بر گلوله‌ای که خط کشید روی خاطرات آرمیتا... . . @mahman11
♦️‌ شهید خوشتیپ حادثه تروریستی راسک 🔹‌اینا جوون مردم نبودن، پدر و مادر هم نداشتن که سلبریتیای بیشرف براشون هشتگ « فقط مادرش نفهمه» بزنن 🔹‌شهید حسین سرسنگی از شهدای حادثه تروریستی راسک @mahman11
حاج قاسم در «راه قدس» ... . آذر ماه ۱۳۶۰ و یارانش در جبهه دشت آزادگان عملیات طریق القدس (راهِ قدس) 📎پ.ن: رفتی و شهادت تو اعجاز کند شور دگری ز عشق آغاز کند چون خون جهان‌آرا در خرمشهر خون تو مسیر قدس را باز کند . @mahman11
رَبّنا ... ماه مهمانی خداست ما بر سر سفره و شما مهمان لقاءالله اَللّهُمَّ ارْزُقْنا الشَّهادَةِ فِی سَبِیلِکَ @mahman11
علی صدای خوبی داشت، دعا ها و مداحی هایی که بلد بود را بلند می خواند و ما هم کیف می کردیم، یکی از شعرهایی که می خواند: می دونم با نگاه تو روسفید میشم ایشالله آخرش یه روز شهید میشم 🔹منم به شوخی بهش گفتم مگه شهادت الکیه که نصیب هر کسی بشه، ولی دوباره بیت دوم شعر را خواند” ایشاالله آخرش یه روز شهید میشم” ✍به روایت خواهر بزرگوارشهید 🌷 ●ولادت : ۱۳۷۰/۵/۱۵ باخرز ، خراسان‌رضوی ●شهادت : ۱۳۹۴/۱/۱۷ کمین اشرار ، نوارمرزی ایران و پاکستان @mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢 حامیان صدام باید بدانند که ملت ما دارد دارد... . (📩 قسمتی از وصیت نامه سردار شهید حاج حسین بصیر ؛ قائم مقام لشکر ویژه ۲۵ کربلا) @mahman11
🔖 خرابم میکنی هر دم خرابی با تو می ارزد ... @mahman11
حاج قاسم در «راه قدس» ... . آذر ماه ۱۳۶۰ و یارانش در جبهه دشت آزادگان عملیات طریق القدس (راهِ قدس) 📎پ.ن: رفتی و شهادت تو اعجاز کند شور دگری ز عشق آغاز کند چون خون جهان‌آرا در خرمشهر خون تو مسیر قدس را باز کند . @mahman11
توی صحن مولا ع کنارم نشسته بود اول او صحبت را شروع کرد اهل منطقه ای کوهستانی بود حوالی مرز چین و پاکستان! فهمید ایرانی هستم کلی ذوق کرد رویم را بوسید و دستم را نگذاشتم! از انقلاب اسلامی میگفت و چشمهایش برق میزد انقلاب اسلامی را همین "انقلاب اسلامی" تلفظ میکرد! میگفت با انقلاب اسلامی چقدر شیعه از غربت درآمد میگفت قبل از انقلاب اسلامی کسی در دنیا از شیعه چیزی نمی دانست عاشق امام ره و اقا بود من را به دختر و پسر کوچکش نشان داد گفت این آقا از انقلاب اسلامی آمده است!!! بچه هایش برنامه "حسینیه معلا" و "محفل" میدیدند از فارسی هیچ کلمه ای بلد نبودند برخلاف پدرشان که از تلوزیون انقلاب اسلامی چند کلمه فارسی آموخته بود میگفت تنها کسی که در دنیا جلوی ظالم ایستاده و با امریکا و اسراییل مبارزه واقعی میکند، انقلاب اسلامی است اینرا اخیرا در جمع استادهای سنی مذهب و دوستانش هم گفته بود اینها را گفت زود رفت و بوی عطر گرمش ماند... امیررضا صفاریان @mahman11
داستان«ماه آفتاب سوخته» 🎬: آن شخص آبله رو که انسان از دیدن چهره اش هراسی در دلش میافتد جلو می آید و تعظیم می کند و میگوید: بنده چاکر درگاهتان، شمربن ذی الجوشن هستم و کاش چنین کسی از مادر زاده نمی شد، کاش زمین خاکی چنین حرامی را در خود پرورش نمیداد... شمر سرش را نزدیک گوش ابن زیاد میبرد و میگوید: جاسوسان من خبر آوردند که شب گذشته عمر سعد با حسین دیدار داشته، شما که باید نفوذ کلام هاشمیان را بدانید، آنها مانند فاطمه سخن میگویند و چون علی رجز می خوانند و کمتر کسی ست که تحت تاثیر حرفهایشان قرار نگیرد... و با این حرف شمر، تازه حساب کار دست ابن زیاد می آید و خنده مرموزانه ای می کند و میگوید: پس برای همین است عمر سعد اینقدر تعلل می کند و جنگ را عقب می اندازد، او می خواهد هم مورد غضب خدا قرار نگیرد و هم عروس حکومت ری را بدون جنگ به حجله اش ببرد و سپس با صدای خشمگین می گوید: بی درنگ به سمت کربلا برو، نامه مرا به عمر سعد برسان و اگر دیدی او از جنگ با حسین شانه خالی میکند، همان لحظه گردنش را بزن و خود فرماندهی نیروها را به عهده بگیر و جنگ را آغاز کن.. شمر لبخند پیروزمندانه ای میزند و با آخرین نفراتی که در کوفه مانده اند حرکت میکند، او در دل ذوق زده است چرا که عمر سعد را میکشد و حکومت ری را از آن خود می کند، اما خبر ندارد که جاسوسان عمر سعد این خبر را همچون باد ،قبل از رسیدن شمر و سپاهش به کربلا به گوش عمرسعد رسانده اند... حال عمرسعد و شمر باید بر سر دنیایی پوچ و دروغین گلاویز شوند..‌ خبر به عمر سعد میرسد، عمر سعد در همان روز نهم محرم، لباس رزم به تن میکند و ناقوس جنگ را به صدا در می آورد تا وقتی که شمر به کربلا رسید،دلیلی برای کنار زدن او از فرماندهی نداشته باشد. کودکان کربلا با شنیدن ناقوس جنگ، هراسان به این طرف و آن طرف میروند. یکی دامن عباس را گرفته و دیگری در کنار علی اکبر است و اما زینب و رباب و اهل حرم، خیمه حسین را چونان نگین انگشتری در برگرفته اند... رقیه که اوضاع را چنین می بیند، با سرعت خود را به خیمه پدر میرساند و خود را در آغوش او جای میدهد، انگار می خواهد تا ابد در آغوش امن پدر بماند.... ادامه دارد.. 📝به قلم:ط_حسینی @mahman11