📜 #خطبه180 : در سال ٣٨ هجری قمری جهت کمک به محمد بن ابی بکر در مصر در نکوهش یاران ، ایراد فرمود :
1⃣ نكوهش كوفيان
🔻 خدا را بر آن چه که خواسته و هر کار که مقدّر فرمود ستايش می کنم و او را بر اين گرفتار شدنم به شما کوفيان می ستايم . ای مردمی که هر گاه فرمان دادم ، اطاعت نکرديد و هر زمان شما را دعوت کردم ، پاسخ نداديد ، هرگاه شما را مهلت می دهم در بيهودگی فرو می رويد و در هنگامه جنگ سُست و ناتوانيد ، اگر مردم اطراف امام خود جمع شوند ، طعنه زده و اگر شما را برای حلِّ مشکلی بخوانند ، سر باز می زنيد . دشمن تان بى پدر باد ! منتظر چه نشسته ايد ؟! چرا برای گرفتن حقِّ خود جهاد نمی کنيد ؟ آيا در انتظار مرگ يا ذلّت هستيد ؟ به خدا سوگند ! اگر مرگ من فرا رسد - که حتماً خواهد رسيد - بين من و شما جدايی خواهد افتاد ، در حالی که من از همنشينی با شما ناراحت و حضورتان برای من بی فايده بود .
2⃣ علل سقوط و انحطاط فكری كوفيان
🔻 خدا خيرتان دهد ، آيا دينی نيست که شما را گرد آورد ؟ آيا غيرتی نيست که شما را برای جنگ با دشمن بسيج کند ؟ شگفت آور نيست که معاويه انسان های جفاکار پَست را می خواند و آن ها بدون انتظار کمک و بخششی ، از او پيروی می کنند ! و من شما را برای ياری حق می خوانم ، در حالی که شما بازماندگان اسلام و يادگار مسلمانان پيشين می باشيد ، با کمک و عطايا شما را دعوت می کنم ، ولی از اطراف من پراکنده می شويد و به تفرقه و اختلاف روی می آوريد . نه از دستورات من راضی می شويد و نه شما را به خشم می آورد که بر ضد من اجتماع کنيد ، اکنون دوست داشتنی ترين چيزی که آرزو می کنم مرگ است . کتاب خدا را به شما آموختم و راه و رسم استدلال را به شما آموزش دادم و آنچه را که نمی شناختيد به شما شناساندم و دانشی را که به کامتان سازگار نبود ، جرعه جرعه به شما نوشاندم . ای کاش نابينا می ديد و خفته بيدار می شد . سوگند به خدا ، چه نادان مردمی که رهبر آنان معاويه و آموزگارشان پسر نابغه «عمرو عاص» باشد.
┄┄┅┅✿❀✨🌺✨❀✿┅┅┄┄