✨﷽✨
✅تردید، روی آتشِ شجاعت آب میریزد!
▪️ گاهی دشمنِ ما یک شخص یا گروه است اما گاهی با یک دنیا مواجه هستیم. میدانی یکی از عظمتهای کربلا در چه بود؟ در این که امام حسین در مقابلِ فشار و سنگینی یک دنیای متعرض و مدعی، احساس تردید نکرد.
▫️ در مدینه صحابهی زیادی بودند، همان کسانی که در قضیه حره و تهاجم مسلم بن عقبه ایستادند و مبارزه کردند. پس افراد ترسو و بیغیرتی نبودند؛ شمشیر زن و شجاع بودند، اما آنها هم در یاری امام حسین دچار تردید شدند.
▪️ شجاعتِ ورود به میدان جنگ، یک مسئله است و شجاعتِ مواجه شدن با یک دنیا، مسئلهای دیگر. دشمنِ مهدی زهرا نیز یک گروه و یک جبهه نیست. تمام دنیای کفر و ظلم دشمن اوست؛ لشکریان و یاران مهدی باید مانند خود او، شجاعت مواجهه با یک دنیا را داشته باشند. مدعیانِ یاوری حضرت باید ببینند برای این مواجهه آمادهاند یا تردید خواهند کرد؟
#بصیرت
@mahmobarak
🌾🌷🌾🌷🌾🌷🌾🌷🌾🌷
يازهراسلام الله عليها:
✨﷽✨
🏴نشانه های حضرت مهدی (عج)
✍ حضرت امام سجاد فرمودند:
"قائم ما دارای نشانه هایی از شش پیامبر است :
۱- نشانه ای از نوح ؛
۲- نشانه ای از ابراهیم ؛
۳- نشانه ای از عیسی ؛
۴- نشانه ای از موسی ؛
۵- نشانه ای از ایّوب ؛
۶- نشانه ای از محمد .
اما نشانه اش از نوح، طول عمر است؛
از ابراهیم، مخفی بودنِ محلّ ولادتش است؛
از موسی، ترس از دشمن و غیبت است که موسی از ترس فرعونیان از مصر به مدین رفت و مدتی مخفی بود؛
از عیسی، اختلاف رایِ مردم درباره اش و اعتزالِ او (تنهایی و خلوت نشینی) از مردم است؛
از ایّوب، پیروزی پس از مشکلات و گرفتاری است؛
و از محمد، قیام به شمشیر است .
📚 کتاب اعلام الوری ، ص ۲۹۰ .
💥در برخی روایات، نشانه ای از حضرت یوسف ذکر شده و آن زندانی بودن است .
#بصیرت
@mahmobarak
🌾🍀🌾🍀🌾🍀🌾🍀🌾🍀⚘
يازهراسلام الله عليها:
🌼آزمون غیبت
✍امام رضاعلیه السلام درباره آزمایش در دوران غیبت می فرماید: «آنچه گردن های خود را به جانبش دراز کرده اید [تشکیل حکومت آل محمد(ص)] اتفاق نمی افتد، تا این که مشخص شوید و امتحان گردید و باقی نمی ماند از شما مگر اندکی».
📚ارشاد مفید ج۲ ص۳۷۵
♦️ مهم ترین انگیزه ای که سبب می گردد در دوران غیبت، دینداران با آزمایش های اعتقادی و عملی بسیار روبه رو گردند، عبارتند از: گسترش زمینه های ناباوری، افزایش انگیزه های انحراف و گریز از دین، ستیزه جویی ها با دینداری. پس قانون آزمایش وغربال شدن مؤمنان، در شکوفا شدن حق جویی وخلاصی دینیِ دینداران و شایستگی برای حضور در جهادی فراگیر و سخت در رکاب حضرت مهدی نقشی اساسی و زیر بنایی دارد.
#بصیرت
@mahmobarak
🌾🍂🌾🍂🌾🍂🌾🍂🌾🍂🌾🌷
يازهراسلام الله عليها:
🔅اگر حق با شماست،
به خشمگین شدن نیازی نیست؛
و اگر حق با شما نیست، هیچ حقی برای عصبانی بودن ندارید!
صبوری با خانواده عشق است،
صبوری با دیگران احترام است،
صبوری با خود اعتماد به نفس است
وصبوری در راه خدا ایمان است.
اندیشیدن به گذشته اندوه،
و اندیشیدن به آینده هراس می آورد؛
به حال بیاندیش تا لذت را به ارمغان آورد.
در جستجوی قلب زیبا باش نه صورت زیبا؛
زیرا هر آنچه زیباست،
همیشه خوب نمیماند؛
🔅اما آنچه خوب است، همیشه زیباست.
چه تعبیر زیبایی ...
#نکته
@mahmobarak
🍀🍂🍀🍂🍀🍂🍀🍂🍀🍂🍀🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تربیت فرزند با فرهنگ حسینی
امام سجّاد علیه السلام:
خدايا،
اگر مرا با زنجيرها ببندی،
و عطایت را از میان همه خلق از من منع کنى،
و ديدگان بندگانت را بر رسوايی هايم بگشايی،
و فرمان دهى که مرا به آتش دوزخ کشند
و میان من و نیکان جدایى افکنى،
اميدم را از تو نخواهم بريد، و آرزويم را از عفو تو باز نخواهم گرداند، و محبتت از قلبم بيرون نخواهد رفت، من فراوانی عطايت را نزد خود، و پرده پوشی ات بر گناهانم در دار دنيا را فراموش نخواهم كرد
قسمتی از دعای ابوحمزه ثمالی
#مناجات
@mahmobarak
🌾🍂🌾🍂🌾🍂🌾🍂🌾🍂
✏️روزی حضرت سلیمان(ع) در کنار دریا نشسته بود، نگاهش به مورچه ای افتاد که دانه گندمی را باخود به طرف دریا حمل می کرد. سلیمان(ع) همچنان به او نگاه می کرد که دید او نزدیک آب رسید. در همان لحظه قورباغه ای سرش را از آب دریا بیرون آورد و دهانش را گشود، مورچه به داخل دهان او وارد شد، و قورباغه به درون آب رفت. سلیمان(ع) مدتی در این مورد به فکر فرو رفت و شگفت زده فکر می کرد، ناگاه دید آن قورباغه سرش را از آب بیرون آورد و دهانش را گشود، آن مورچه از دهان او بیرون آمد، ولی دانه ی گندم را همراه خود نداشت. سلیمان(ع) آن مورچه را طلبید و سرگذشت او را پرسید.
مورچه گفت: "ای پیامبر خدا در قعر این دریا سنگی تو خالی وجود دارد و کرمی در درون آن زندگی می کند. خداوند آن را در آنجا آفرید او نمی تواند ار آنجا خارج شود و من روزی او را حمل می کنم. خداوند این قورباغه را مامور کرده مرا درون آب دریا به سوی آن کرم حمل کرده و ببرد. این قورباغه مرا به کنار سوراخی که در آن سنگ است می برد و دهانش را به درگاه آن سوراخ می گذارد من از دهان او بیرون آمده و خود را به آن کرم می رسانم و دانه گندم را نزد او می گذارم و سپس باز می گردم وبه دهان همان قورباغه که در انتظار من است وارد می شود او در میان آب شناوری کرده مرا به بیرون آب دریا می آورد و دهانش را باز می کند ومن از دهان او خارج میشوم."
سلیمان به مورچه گفت: وقتی که دانه گندم را برای آن کرم میبری آیا سخنی از او شنیده ای؟
مورچه گفت آری او می گوید:
ای خدایی که رزق و روزی مرا درون این سنگ در قعر این دریا فراموش نمی کنی رحمتت را نسبت به بندگان با ایمانت فراموش نکن.
📚قصص الانبیاء
📜مورچه
✏️ابو اسحاق نیشابوری
#نکته
@mahmobarak
🌾🍂🍂🍂🌾🍂🍂🍂🌾🍂🍂🍂🌾
✏️از امام رضا (ع) نقل گشته است که در بنی اسرائیل قحطی شدید پی در پی اتفاق افتاد.
زنی بیش از یک لقمه نان نداشت، آنرا در دهان گذاشت تا بخورد، فقیری فریاد زد ای کنیز خدا، وای از گرسنگی.
زن گفت در چنین زمان سختی، صدقه دادن رواست.
لقمه را از دهان بیرون آورد و به فقیر داد.
زن، فرزندی کوچک داشت که در صحرا هیزم جمع میکرد، گرگی رسید و طفل کوچک را با خود برداشت و برد، مادر به دنبال گرگ دوید.
خداوند جبرئیل را مأمور نجات طفل فرمود
جبرئیل پسربچه را از دهان گرگ گرفت و به سوی مادرش انداخت و به مادر گفت ای کنیز خدا، از نجات فرزندت راضی شدی؟
لقمه ای در برابر لقمه ای.
📚ثواب الاعمال
📜نیکی در برابر نیکی
✏️شیخ صدوق
#نکته
@mahmobarak
🍀🌾🍀🌾🍀🌾🍀🌾🍀🌾🍀🌷
✏️خدا و گنجشک
روزگاری در مرغزاری گنجشکی بر شاخه یک درخت لانه ای داشت و زندگی می کرد .گنجشک هر روز با خدا راز و نیاز و درد دل می کرد،تا اینکه بعد از مدت زمانی طوفانی رخ داد و بعد از آن، روزها گذشت و گنجشك با خدا هيچ نگفت!
فرشتگان سراغش را از خدا گرفتند و خدا هر بار به فرشتگان این گونه می گفت:
"می آید"
سر انجام گنجشک روی شاخه ای از درخت دنیا نشست،فرشتگان چشم به لب هایش دوختند، گنجشک هیچ نگفت و خدا لب به سخن گشود:" با من بگو از آنچه سنگینی سینه توست.
گنجشک گفت:
لانه کوچکی داشتم، آرامگاه خستگی هایم بود و سرپناه بی کسی ام. تو همان را هم از من گرفتی. این توفان بی موقع چه بود؟ چه می خواستی از لانه محقرم کجای دنیا را گرفته بود و سنگینی بغضی راه بر کلامش بست.
سکوتی در عرش طنین انداز شد. فرشتگان همه سر به زیر انداختند. خدا گفت:
" ماری در راه لانه ات بود. خواب بودی. باد را گفتم تا لانه ات را واژگون کند. آنگاه تو از کمین مار پر گشودی. " گنجشک خیره در خدایی خدا مانده بود.
خدا گفت: " و چه بسیار بلاها که به واسطه محبتم از تو دور کردم و تو ندانسته به دشمنی ام بر خاستی. " اشک در دیدگان گنجشک نشسته بود. ناگاه چیزی در درونش فرو ریخت و گریه هایش ملکوت خدا را پر کرد.
همه چیز عالم خیر است تو شر میپنداری
#نکته
@mahmobarak
🌷🍀🌾🍂⚘🍃🌷🍀🌾🍂⚘🍃
الاغی دعا کرد؛
صاحبش بمیرد تا از زندگی خرانه خود خلاصی یابد ….
صاحب، فکر الاغ را خواند و گفت:
ای خر!!
با مرگ من، شخص دیگری تو را میخرد و صاحب میشود،
برای رهایی خویش، تو دعا کن.. تا از خریت خود، بیرون شوی …..
✏️مولانا
📚مثنوی_معنوی
#نکته
@mahmobarak
🍃⚘🍂🌾🍀💥
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
السلام علیک یا اباعبدالله
خدایا شهادت در راه خودت را رزق ما قرار بده مرگ ما راشهادت قرار بده
#شهید
@mahmobarak
💥🌷💥🌷💥🌷💥🌷💥🌷
ʑɑɦʀɑ:
🌸
#لحظه_مرگ
زیارت عاشورا 🙏
وحشتناک ترين لحظه ى زندگى، لحظه ايست که انسان رادر سرازيرى قبر ميگذارند.
شخصى نزد امام صادق(ع) رفت و گفت من از ان لحظه بسيارميترسم، چه کنم؟
امام صادق(ع)فرمودند:
زيارت عاشورا را زياد بخوان.
آن مرد گفت چگونه با خواندن زيارت عاشورا از خوف آن لحظه در امان باشم؟
امام صادق فرمود: مگر در پايان زیارت عاشورا نمى خوانيد اللهم ارزقنى شفاعة الحسين يوم الورود؟
یعنی خدايا شفاعت حسين(ع) را هنگام ورود به قبر روزى من کن.
زيارت عاشورا بخوانيد تا امام حسين(ع) در آن لحظه به فريادتان برسد
#زیارت_عاشورا
@mahmobarak
🌷💥⚘⭐🌷💥⚘⭐🌷💥⚘⭐