eitaa logo
زهرا پناهی (یا الله )
181 دنبال‌کننده
2هزار عکس
3.4هزار ویدیو
29 فایل
ارتباط با ادمین @Ya_ghaem باسلام خدمت همراهان عزیز در این کانال در خدمت دوستانم هستم بابحث های اعتقادی؛ اخلاقی ؛احکام؛ وداستان ،انشالله راهی به بسوی تقرب الی الله باشیم باتربیت دینی به ارامش برسیم انشالله به دعای امام زمان (عج) (ارامش بهترین سرمایه)
مشاهده در ایتا
دانلود
شب چهارم محرم متعلق به فرزندان حضرت زینب علیهاالسلام، حر و مسلم علیهماالسلام است و شهادت این عزیزان مورد توجه قرار می‌گیرد. محمد و عون دو فرزند حضرت زینب کبری و عبدالله بن جعفرطیار(ع) بودند. وقتی حضرت اباعبدالله (ع) از مکه به قصد شهر کوفه خارج شد باامام به کربلا آمدند و ازشهدای کربلا هستند @mahmobarak
حضرت زینب( س)خود فرذندانش را به میدان فرستاد @mahmobarak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
14.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 ذکر مصائب حضرت زینب (س) توسط شهید حاج قاسم سلیمانی ➕ روضه‌خوانی رهبر انقلاب @mahmobarak
وقایع روز پنجم محرم/ سخت‌گیری ابن زیاد بر عمر سعد مبنی بر بستن آب بر امام حسین(ع) ۰۴ شهريور ۱۳۹۹ - ۱۰:۳۵ اخبار فرهنگی اخبار دین ، قرآن و اندیشه  عبیدالله بن زیاد به عمر سعد دستور داد که آب را بر روی امام حسین علیه‌السلام و یارانش ببندد و بر آنها سخت بگیرد. به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، روز پنجم محرم سال 61 هجری روزی بود که موقعیت کربلا به مرور حال و هوای جنگ به خود می‌گرفت؛ جنگی که با رسیدن نیروهای تازه‌نفس از کوفه برای لشکر دشمن پررنگ‌تر و مهم‌تر جلوه می‌کرد. ورود چهار هزار سرباز تازه‌نفس به کربلا عبیدالله بن زیاد که می‌خواست عمر بن سعد را برای جنگ با حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام تشجیع کرده و او را در تنگنا گذاشته و تحت فشار قرار دهد، لشکری به تعداد چهار هزار نفر از سربازان مهارت دیده و تازه‌نفس به سوی کربلا فرستاد تا در خدمت عمر سعد بوده و او را برای کشتن نوه رسول خدا صلی‌الله علیه و آله یاری کنند. به این ترتیب با احتساب هزار نفر سربازی که در خدمت حر بن یزید ریاحی بودند و چند هزار سربازی که به همراه عمر سعد به کربلا آمده بودند، تعداد نیروهای لشکر دشمن به حدود ده هزار نفر می‌رسید. این طور بود که این مردان کوردل و دنیاپرست مقابل امام خود صف بستند و او را مظلومانه در بیابانی خشک و بی‌آب به مرگ تهدید کردند. بیشتر بخوانید: وقایع روز چهارم محرم| فرمان ابن زیاد مبنی بر بیعت گرفتن یا به شهادت رساندن امام حسین(ع) بستن مسیرهای منتهی به کربلا در این روز همچنین ابن زیاد یکی از یاران خود به نام زجر بن قیس را فرستاد تا بر سر راه کربلا بایستد و هر کسی را که قصد یاری امام حسین علیه السلام داشته و بخواهد به سپاه آن حضرت ملحق شود، به قتل برساند. زجر بن قیس هم همراه 500 نفر بر سر راه کربلا قرار گرفت تا راه شیعیان و یاران حضرت اباعبدالله علیه السلام را ببندند. دستور بستن آب بر امام حسین علیه السلام در این روز همچنین عبیدالله بن زیاد برای عمر سعد پیکی فرستاد و طی آن، بر او سختگیری کرده و مورد فشار و تهدید قرار داده بود تا بر امام حسین علیه السلام به شدت سخت بگیرد و راه را برای آن حضرت ببندد. در برخی از منابع نوشته شده که این پیک در روز ششم ماه محرم به دست عمر سعد که در کربلا خیمه زده بود، رسید. طبق منابع تاریخی ابن زیاد در نامه نوشته بود: «میان حسین علیه السلام و یارانش و آب فرات حائل شو (فاصله بینداز) که حتی یک قطره از آب ننوشند تا اینکه به بیعت امیرالمؤمنین یزید و عبیدالله بن زیاد درآیند یا مانند شهید مظلوم عثمان بن عفان (که در زمان کشته شدن تشنه بود) کشته شوند.» در همین روز بود که امام حسین علیه السلام با یاران خود گفت‌وگو کرده و با تشریح اوضاع، یاران خود را تصفیه کردند. منابع: نفس المهموم اعیان الشیعه الامام حسین علیه السلام و صحابه مقتل الحسین علیه السلام؛ خوارزمی انساب الاشراف آینه در کربلاست؛ محمدرضا سنگری
ÈíÇäÇÊÏÑÌãÚØáøÇÈæÑæÍÇäíÇäÏÑÂÓÊÇäåãÇåãÍÑøãآهنگهایزنگ(1).mp3
1.04M
اگر فداکارى بزرگ حسین‌بن‌على علیه‌السلام نمى‌بود که این فداکارى، وجدان تاریخ را به کلى متوجه و بیدار کرد در همان قرن اول یا نیمه‌ى قرن دوم هجرى، بساط اسلام به کلى برچیده مى‌شد. ١٣٧٢/٠٣/٢۶
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
وقایع روز ششم محرم سال 61 عمر بن سعد نامه‌ای بدین مضمون از عبیدالله دریافت کرد که: با سپاهیان خود بین امام حسین (ع) و اصحابش و آب فرات فاصله بینداز، به طوری که حتی قطره‌ای آب به امام (ع) نرسد،‌‌ همان گونه که از دادن آب به عثمان بن عفان خودداری شد! عمر بن سعد ۵۰۰ سوار را در کنار شریعهٔ فرات مستقر کرد. یکی از آن‌ها فریاد زد:‌ ای حسین!... به خدا سوگند که قطره‌ای از این آب را نخواهی آشامید تا از عطش جان دهی! حضرت فرمود: «خدایا! او را از تشنگی هلاک کن و هرگز او را مشمول رحمتت قرار مده.» حمید بن مسلم می‌گوید به چشم خود دیدم که نفرین امام (ع) عملی گشت.  امام حسین (ع) سپاه دشمن را چنین نفرین کرد: بار خدایا! باران آسمان را از اینان دریغ کن، و بر ایشان تنگی و قحطی (همچون سالهای قحطی یوسف در مصر) پدید آور و آن غلام ثقفی (حجاج بن یوسف) را بر ایشان بگمار تا جام زهر به ایشان بچشاند. زیرا آن‌ها به ما دروغ گفتند و ما را خوار ساختند و خداوند (به توسط آن غلام) انتقام من و اصحاب و اهل بیت و شیعیان مرا از اینان بگیرد. تعداد نظامیانی که لباس و سلاح جنگی و حقوق از حکومت غاصب بنی امیه گرفته و به جنگ امام حسین (ع) آمده بودند را، بالغ بر ۳۰ هزار جنگجو نوشته‌اند. یاری طلبیدن حبیب بن مظاهر از بنی سعد در شب ششم جناب حبیب بن مظاهر اسدی با اذن امام حسین علیه السلام برای آوردن یاور وکمک، به قبیله بنی اسد رفت. اسدیان پذیرفتند وحرکت کردند، ولی جاسوسان به عمر سعد خبر دادند و او عده‌ای را فرستاد تا مانع آن‌ها شوند. لذا درگیری رخ داد که در این میان جمعی از بنی اسد شهید و زخمی وبقیه ناگزیر به فرار شدند و حبیب به خدمت حضرت آمد و جریان را عرض کرد.  اولین محاصره فرات در کربلا به نقلی عمر سعد، شبث بن ربعی خبیث را همراه سه هزار مرد سفاک با کوبیدن طبل و دهل کنار فرات فرستاد که اطراف آن را به محاصره در آوردند. تراکم لشکر یزید در کربلا در این روز لشکرزیادی برای جنگ با حضرت اباعبدالله علیه السلام جمع شدند.   روز ششم محرم ؛ روز حضرت قاسم بن الحسن (علیه اسلام) یادگار امام حسن (ع) در روز عاشورا قاسم (علیه السلام) در سال 50 ه.ق وقتی کار سمّ جعده ملعونه – همسر امام حسن (علیه السلام) - به آنجا کشید که پاره‌های جگر امام در اثر آن، از دهان مبارکش، بیرون آمد، در لحظه‌های آخر، همه اهل و عیال خود را به امام حسین (علیه السلام) واگذاشت. یکی از فرزندان امام حسن (علیه السلام) که در این لحظات، شاهد ماجرا بود و چشم از چشم عمو، بر نمی‌داشت، قاسم (علیه السلام) بود. کودکی که حدود سه بهار از عمر شریفش سپری نگردیده بود. با نقشه‌ای که معاویه بن ابوسفیان کشید تا یزید را به جای خود بنشاند، حضرت حسین (علیه السلام)، برای بیعت نکردن با یزید- که جرثومه فساد بود - مجبور به ترک مدینه شد. در قافله ای که به سوی حجاز رهسپار بود، اهل و عیال امام مجتبی (علیه السلام) هم بودند. مکه، برای امام حسین (علیه السلام) امن نبود – که یزیدیان در زیر لباس‌های احرام، شمشیر بسته و قصد کشتن امام را داشتند – بنابراین بر اساس نامه دعوت کوفیان – که مسلم بن عقیل (علیه السلام) هم آن را تایید کرده‌بود – روز هشتم ذیحجه که حجاج، در تدارک رفتن به عرفات بودند، از مکه بیرون آمد. کار کاروان سرگردان حسینی به کربلا کشید و در محاصره قرار گرفت تا شب عاشورا فرا رسید. اینک قاسم بن الحسن (علیه السلام)، سیزده ساله شده و در مدتی که پدرش را از دست داده بود، امام حسین (علیه السلام) چنان در تربیت قاسم کوشیده و با او انس داشت که او را ”یا بنیّ" – ای پسرکم - خطاب می-کرد. ابوحمزه ثمالی (ره) می‌گوید، از حضرت زین العابدین (علیه السلام) شنیدم که می‌فرمود: چون شب عاشورا فرا رسید، پدرم تمامی اصحاب و یاران خود را جمع کرد و به آن‌ها فرمود: ای یاران و پیروان من، تاریکی شب را مرکب خود قرار داده و جان خود را نجات دهید که مطلوب این قوم ، جز من کسی نیست و ... پس از امتناع آنان، آن حضرت فرمود: همانا فردا من کشته می-شوم و همه کسانی که با من هستند، نیز کشته خواهند شد. و از شما احدی باقی نخواهد ماند ... قاسم ابن الحسن (علیه السلام) که در این جمع حاضر بود، مشتاقانه پرسید: آیا من هم کشته خواهم شد. امام حسین (علیه السلام) با محبتی پدرانه به او فرمود: یا بنیّ، کیف الموت عندک پسرم، مرگ در نزد تو چگونه است؟ و قاسم، بدون لحظه ای درنگ، پاسخ داد: یا عمّ احلی من العسل عمو جان از عسل شیرین‌تر است. امام حسین (علیه السلام) هم فرمود: عمویت فدایت شود آری والله، تو یکی از مردانی هستی که در رکاب من به شهادت خواهی رسید. روز عاشورا ، پس از آن که نوبت به قاسم ابن الحسن رسید، در خیمه ها ولوله‌ای دیگر بود و میدان رفتن او تماشایی.   عاشورا به روایت لهوف راوی گفت: دیدم جوانی بیرون آمد که صورتش مانند پاره ماه بود، و مشغول جنگ شد. همین که مقابل مردم ایستاد فریادش بلند شد:
🌼 آیت‌الله بهجت قدس‌سره : هربلایی که به ما میرسد، در اثر دوری از اهل‌بیت علیهم‌السلام و روایات مأثوره(نقل شده) از ایشان است. 📗 در محضر بهجت ج۱ ص۲۷۴ @mahmobarak
SH 06-ROZE HAZRATE GHASEM.mp3
2.18M
السلام علیک یا قاسم بن الحسن ◾️ روضه و مرثیه◾️ 🔘شب ششم محرم 🔘 @mahmobarak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امشب شش ماهه ترین خورشید، بیدار می شود، امشب که ماه، خودش را بر آسمان می کشد، چطور می توانم تو را آرام کنم؟ کودکم، شیرین، علی کوچک! می دانی چرا تو را علی اصغر نام نهادم؟ آخر این ستاره ای که امشب طلوع می کند، چهارده قرنی است 1400 @mahmobarak
امشب شش ماهه ترین خورشید، بیدار می شود، امشب که ماه، خودش را بر آسمان می کشد، چطور می توانم تو را آرام کنم؟ کودکم، شیرین، علی کوچک! می دانی چرا تو را علی اصغر نام نهادم؟ آخر این ستاره ای که امشب طلوع می کند، چهارده قرنی است @mahmobarak
وقایع روز ششم محرم سال 61 عمر بن سعد نامه‌ای بدین مضمون از عبیدالله دریافت کرد که: با سپاهیان خود بین امام حسین (ع) و اصحابش و آب فرات فاصله بینداز، به طوری که حتی قطره‌ای آب به امام (ع) نرسد،‌‌ همان گونه که از دادن آب به عثمان بن عفان خودداری شد! عمر بن سعد ۵۰۰ سوار را در کنار شریعهٔ فرات مستقر کرد. یکی از آن‌ها فریاد زد:‌ ای حسین!... به خدا سوگند که قطره‌ای از این آب را نخواهی آشامید تا از عطش جان دهی! حضرت فرمود: «خدایا! او را از تشنگی هلاک کن و هرگز او را مشمول رحمتت قرار مده.» حمید بن مسلم می‌گوید به چشم خود دیدم که نفرین امام (ع) عملی گشت.  امام حسین (ع) سپاه دشمن را چنین نفرین کرد: بار خدایا! باران آسمان را از اینان دریغ کن، و بر ایشان تنگی و قحطی (همچون سالهای قحطی یوسف در مصر) پدید آور و آن غلام ثقفی (حجاج بن یوسف) را بر ایشان بگمار تا جام زهر به ایشان بچشاند. زیرا آن‌ها به ما دروغ گفتند و ما را خوار ساختند و خداوند (به توسط آن غلام) انتقام من و اصحاب و اهل بیت و شیعیان مرا از اینان بگیرد. تعداد نظامیانی که لباس و سلاح جنگی و حقوق از حکومت غاصب بنی امیه گرفته و به جنگ امام حسین (ع) آمده بودند را، بالغ بر ۳۰ هزار جنگجو نوشته‌اند. یاری طلبیدن حبیب بن مظاهر از بنی سعد در شب ششم جناب حبیب بن مظاهر اسدی با اذن امام حسین علیه السلام برای آوردن یاور وکمک، به قبیله بنی اسد رفت. اسدیان پذیرفتند وحرکت کردند، ولی جاسوسان به عمر سعد خبر دادند و او عده‌ای را فرستاد تا مانع آن‌ها شوند. لذا درگیری رخ داد که در این میان جمعی از بنی اسد شهید و زخمی وبقیه ناگزیر به فرار شدند و حبیب به خدمت حضرت آمد و جریان را عرض کرد.  اولین محاصره فرات در کربلا به نقلی عمر سعد، شبث بن ربعی خبیث را همراه سه هزار مرد سفاک با کوبیدن طبل و دهل کنار فرات فرستاد که اطراف آن را به محاصره در آوردند. تراکم لشکر یزید در کربلا در این روز لشکرزیادی برای جنگ با حضرت اباعبدالله علیه السلام جمع شدند.   روز ششم محرم ؛ روز حضرت قاسم بن الحسن (علیه اسلام) یادگار امام حسن (ع) در روز عاشورا قاسم (علیه السلام) در سال 50 ه.ق وقتی کار سمّ جعده ملعونه – همسر امام حسن (علیه السلام) - به آنجا کشید که پاره‌های جگر امام در اثر آن، از دهان مبارکش، بیرون آمد، در لحظه‌های آخر، همه اهل و عیال خود را به امام حسین (علیه السلام) واگذاشت. یکی از فرزندان امام حسن (علیه السلام) که در این لحظات، شاهد ماجرا بود و چشم از چشم عمو، بر نمی‌داشت، قاسم (علیه السلام) بود. کودکی که حدود سه بهار از عمر شریفش سپری نگردیده بود. با نقشه‌ای که معاویه بن ابوسفیان کشید تا یزید را به جای خود بنشاند، حضرت حسین (علیه السلام)، برای بیعت نکردن با یزید- که جرثومه فساد بود - مجبور به ترک مدینه شد. در قافله ای که به سوی حجاز رهسپار بود، اهل و عیال امام مجتبی (علیه السلام) هم بودند. مکه، برای امام حسین (علیه السلام) امن نبود – که یزیدیان در زیر لباس‌های احرام، شمشیر بسته و قصد کشتن امام را داشتند – بنابراین بر اساس نامه دعوت کوفیان – که مسلم بن عقیل (علیه السلام) هم آن را تایید کرده‌بود – روز هشتم ذیحجه که حجاج، در تدارک رفتن به عرفات بودند، از مکه بیرون آمد. کار کاروان سرگردان حسینی به کربلا کشید و در محاصره قرار گرفت تا شب عاشورا فرا رسید. اینک قاسم بن الحسن (علیه السلام)، سیزده ساله شده و در مدتی که پدرش را از دست داده بود، امام حسین (علیه السلام) چنان در تربیت قاسم کوشیده و با او انس داشت که او را ”یا بنیّ" – ای پسرکم - خطاب می-کرد. ابوحمزه ثمالی (ره) می‌گوید، از حضرت زین العابدین (علیه السلام) شنیدم که می‌فرمود: چون شب عاشورا فرا رسید، پدرم تمامی اصحاب و یاران خود را جمع کرد و به آن‌ها فرمود: ای یاران و پیروان من، تاریکی شب را مرکب خود قرار داده و جان خود را نجات دهید که مطلوب این قوم ، جز من کسی نیست و ... پس از امتناع آنان، آن حضرت فرمود: همانا فردا من کشته می-شوم و همه کسانی که با من هستند، نیز کشته خواهند شد. و از شما احدی باقی نخواهد ماند ... قاسم ابن الحسن (علیه السلام) که در این جمع حاضر بود، مشتاقانه پرسید: آیا من هم کشته خواهم شد. امام حسین (علیه السلام) با محبتی پدرانه به او فرمود: یا بنیّ، کیف الموت عندک پسرم، مرگ در نزد تو چگونه است؟ و قاسم، بدون لحظه ای درنگ، پاسخ داد: یا عمّ احلی من العسل عمو جان از عسل شیرین‌تر است. امام حسین (علیه السلام) هم فرمود: عمویت فدایت شود آری والله، تو یکی از مردانی هستی که در رکاب من به شهادت خواهی رسید. روز عاشورا ، پس از آن که نوبت به قاسم ابن الحسن رسید، در خیمه ها ولوله‌ای دیگر بود و میدان رفتن او تماشایی.   عاشورا به روایت لهوف راوی گفت: دیدم جوانی بیرون آمد که صورتش مانند پاره ماه بود، @mahmobarak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 در روز هشتم محرم سال 61 هجری قمری تشنگی حسین (ع) و اصحابش را آزار می‌داد. حسین (ع) تیری برگرفت و پشت خیمه زن‌ها آمد و 9 گام به سوی قبله پیمود و آن‌جا را کند و چشمه آب شیرینی جوشید و همه اصحاب نوشیدند و مشک‌ها را پر کردند و آن چشمه فرو رفت و اثرش نهان شد. به گزارش خبرگزاری موج، در روز هشتم محرم  سال 61 هجری قمری، قحطی آب در خیمه‌های حسینی موج می‌زد. امام حسین (ع) در این روز با عمر بن سعد ملاقات کرد و بسیار با او سخن گفت و او را ارشاد فرمود اما طمع حکومت ری او را فریفته بود. امام حسین (ع) به او فرمود: بدان که تو از گندم ملک ری نخواهی خورد. * تشنگی در خیمه ها گویند در این روز تشنگی حسین (ع) و اصحابش را آزار می‌داد. حسین (ع) تیری برگرفت و پشت خیمه زن‌ها آمد و نُه گام به سوی قبله پیمود و آن‌جا را کند و چشمه آب شیرینی جوشید و همه اصحاب نوشیدند و مشک‌ها را پر کردند و آن چشمه فرو رفت و اثرش نهان گردید. این خبر به ابن زیاد رسید. پس پیکی به سوی عمر بن سعد فرستاد و برای او چنین نوشت: «به من خبر رسیده حسین چاه می‌کند و خود و اصحابش آب می‌نوشند، چون نامه‌ام به تو رسید ملتفت باش و تا توانی نگذار که آن‌ها چاه بکنند و آبی بنوشند، بر آنها تنگ بگیر.» عمر بن سعد در این جا نهایت سخت گیری را به آن ها کرد. * دیدار زید بن حصین همدانی از یاران امام با عمر بن سعد چون تشنگی بر امام و یارانش سخت شد، یکی از اصحاب حسین (ع) به نام زید بن حصین همدانی که مردی زاهد بود به حسین (ع) عرض کرد: یابن رسول الله! اجازه بده نزد ابن سعد بروم و با او درباره آب سخن بگویم؛ شاید از این مخالفت برگردد. همدانی بر عمر وارد شد و سلام نکرد، عمر گفت: ای همدانی! مگر مرا مسلمان ندانی که سلام ندادی؟! همدانی در جواب گفت: اگر چنان که می‌گویی مسلمان بودی، پس چرا بر عترت پیامبر شوریده و تصمیم به کشتن آن‌ها گرفته‌‌ای و آب فرات را که حتی حیوانات این وادی از آن می‌‌نوشند از آنان مضایقه می‌‌کنی؟ و گمان بری که خدا و رسولش را می‌شناسی! عمر بن سعد سر به زیر انداخت و گفت: ای همدانی! من می‌‌دانم که آزار دادن به این خاندان حرام است، من در لحظات حساسی قرار گرفته‌‌ام و نمی‌‌دانم باید چه کنم؛ آیا حکومت ری را رها کنم، حکومتی که در اشتیاقش می‌‌سوزم؟ و یا دستانم به خون حسین آلوده گردد، در حالی که می‌‌دانم کیفر این کار آتش است. ای مرد همدانی! حکومت ری به منزله نور چشمان من است و من در خود نمی‌‌بینم که بتوانم از آن گذشت کنم. زید بن حصین همدانی بازگشت و ماجرا را به عرض امام علیه السلام رساند و گفت: عمر بن سعد حاضر شده است شما را در برابر حکومت ری به قتل برساند. * دیدار امام حسین (ع) با عمر بن سعد طبری گوید: حسین (ع) عمرو بن قرظه انصاری را نزد عمر بن سعد فرستاد که شبانه میان دو لشکر مرا دیدار کن. عمر بن سعد با بیست سوار آمد و حسین (ع) نیز با بیست سوار آمد. در این ملاقات عمر بن سعد هر بار در برابر سؤال امام علیه السلام که فرمود: آیا می‌‌خواهی با من مقاتله کنی؟ عذری آورد. یک بار گفت: می‌‌ترسم خانه‌‌ام را خراب کنند! امام علیه السلام فرمود: من خانه‌‌ات را می‌‌سازم. ابن سعد گفت: می‌‌ترسم اموال و املاکم را بگیرند! فرمود: من بهتر از آن را به تو از ملک خود در حجاز می‌دهم. عمر بن سعد گفت: من در کوفه بر جان افراد خانو‌اده‌‌ام از خشم ابن زیاد بیمناکم و می‌‌ترسم آنها را از دم شمشیر بگذراند. حضرت هنگامی که مشاهده کرد عمر بن سعد از تصمیم خود باز نمی‌‌گردد از جای برخاست در حالی که می‌‌فرمود: تو را چه می‌‌شود؟ خداوند جانت را در بسترت بگیرد و تو را در قیامت نیامرزد. به خدا سوگند! من می‌‌دانم که از گندم ملک ری نخواهی خورد! عمر سعد با تمسخر گفت: جو مارا بس. * نامگذاری شب هشتم محرم به نام حضرت علی اکبر (ع) علی اکبر(ع) نخستین فردی بود که از بنی‌هاشم به میدان رفت. او فرزند بزرگ امام است و نزدیک‌ترین فرد به ایشان. چون غربت پدر را در میان خیل گرگ‌های خون آشام کوفه و شام می بیند، از همه یاران و افراد خاندان پیشی می گیرد و خود را در راه آرمانی فدا می‌کند. او گام به میدان می‌نهد تا حجت را تمام کند و شوق رسیدن به فیض شهادت را در دل یاران حسین(ع) قوت بخشد. علی اکبر(ع) الگوی سبقت گرفتن در شهادت است. @mahmobarak