#حضرت_موسی #مراقبه
🔻 در روایت آمده است که موسی علیهالسلام به یوشع، آن رفیق و جوانی که همراه ایشان بود و به او خدمت میکرد، فرمود که برو از آبادی پایین، نمک بگیر و بیاور تا غذایی درست کنیم.
🔸 جبرئیل نازل شد و عرض کرد که ای جناب موسی! خداوند میفرماید که هزاران بچهی بنیاسرائیلی را کشتند تا تو را بکشند؛ ولی ما، تو را حفظ کردیم. ای موسی، مادرت ناامید شد و تو را در صندوق و سبدی قرار داد و بر رود نیل انداخت و این آب، به چند شاخه تقسیم میشد. ما این سبد را به منزل فرعون سوق دادیم و ما بودیم که این کار را مدیریّت کردیم.
🔹 ای موسی، مرضعه (زن شیرده) در خانهی فرعون، زیاد بود که بچهها را شیر میدادند و تو هم گرسنه بودی و گریه میکردی؛ ولی «حرّمنا علیه المراضع» (شير دايگان را بر او حرام گردانيده بوديم/قصص ۱۲) و ما کاری کردیم که از هیچ مرضعهای، شیر نخوری.
🔸دموسی، بیتابی میکرد و مرضعهها میگفتند که گرسنه است و کسی باید شیرش بدهد؛ ولی از هیچ کس، شیر نمیخورد و بیقراری میکرد تا اینکه خواهر موسی که آنجا بود گفت من، کسی را میشناسم که به او شیر بدهد و به او بگویید که بیاید. اینگونه بود که مادر خود موسی را خبر کردند و نمیدانستند که کیست.
🔹 ای موسی، ما این کارها را کردیم تا از مادرت، شیر بخوری. میگویند که شیر پاک، مهم است. مادرت هم دلش آرام گرفت و او هم زن مؤمنهای بود. ما اینگونه کارها را مدیریّت میکنیم. مادرت آمد و به تو شیر داد و تو آرام گرفتی. در خانهی فرعون، بچه را به مادر رساندیم و مادر را به بچه.
🔸 ای موسی، در خانهی فرعون، امکانات را برایت فراهم کردیم [و رشد کردی]. ای موسی، چه کردیم و چه کردیم و چه کردیم! جبرائیل این الطاف الهی را برای حضرت موسی گفت و سپس عرض کرد که خداوند، میخواهد که هرکاری میکنی، با نام و یاد او بکنی؛ حتی اگر خواستی نمک بخری و کسی را بفرستی که نمک بگیرد، بفرست؛ ولی ما که اینطور در کارهای شما بودهایم را فراموش نکن و غافل نباش. فقط خدا !!