eitaa logo
💕سردارشهیدمحمودکاوه💕
1.6هزار دنبال‌کننده
8.9هزار عکس
3.5هزار ویدیو
125 فایل
✨کاوه:فرزندکردستان ،معجزه انقلاب✨ 🌷امام خامنه ای:"محمود"زمان انقلاب شاگردمابودولی حالااستادماشد🌷 الفتی با خاک پاوه داشتیم🌹 مثل گل محمود کاوه داشتیم🌹 نی نوایی از دم محزون اوست🌹 خاک کردستان رهین خون اوست🌹 ارتباط باادمین کانال👇👇 @fadak335
مشاهده در ایتا
دانلود
7⃣ نشست روی صندلی به آقای انصاری گفت"میکروفن را بیاورید." نیاورد‌.بار دوم هم نیاورد وقتی شنید.بار سوم امام نهیب زدند و گفتند"گفتم میکروفن را بیاورید." حرف های آن روز خیلی دلمان را گرم کرد،گمانم سندش هم در صحیفه نور موجود است.🍃 در آن لحظه ها که را آن طور سربه زیر می دیدم اصلاََ فکرش را نمی کردم بعدها توی هلی کوپتری🚁 با هم باشیم و قرار باشد با هم برویم.در یکی از عملیات ها-یادم نیست کدام-خبر دادند "همه چیز کم داریم.زود باشید برایمان بیاورید."🌱 با قاطر نمی شد برد.چون پانزده شانزده ساعت راه بود،آن هم راه کوهستانی. گفت"با هلی کوپتر می بریم." به من گفت"برو آماده اش کن حرکت کنیم." رفتم به افسر هوانیروز گفتم. او هم رفت به یکی از خلبان ها گفت.خلبان گفت"حالا؟" نزدیک غروب بود.🌿 افسر گفت"می دانم وقت پرواز نیست." خلبان گفت"می دانی و می گویی پرواز کن؟" افسر گفت کاوه گفته.خلبان گفت" چرا از اول نگفتی؟بگو من آماده ام." من و قلی و رفتیم نشستیم توی هلی کوپتر،رفتیم بالای منطقه ای که از همه جای آن آتش می بارید.هرچی دعا بلد بودم خواندم که پشیمان شود که نشد.🍀 ادامه دارد... راوی:حمیدعسگری 📚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
8.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نوشته بود: بیابان ها و کوه ها و دره ها "حاج قاسم سلیمانی" را بهتر از خیابان ها و کاخ ها و برج ها می شناسند.. 🕊🌿 🌸✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂انگار انتظار به پایان نمی رسد درد فراق یار به درمان نمی رسد... 🍂تقویم پیش میرود اما بدون تو فــصلی بجز خزان و زمستان نمیرسد.. 🆔@mahmodkaveh
💟حواستان باشد. دور امام زمان ارواحنافداه خیلی خلوت است. امام زمانِ ما غم و غصّه‌ی تنهایی و غربت زیاد دارند. ❗️مبادا شیطان شما را جدا کند، مبادا دنیا در نزدتان زینت پیدا کند، مبادا آداب و رسوم، و افکار و خیال باطل، شما را ببرد.!!!!! 🎙استاد اخلاق حاج آقا زعفری زاده حفظه الله 🆔@mahmodkaveh
8⃣ به خلبان گفت"برو جلوتر." هواپیماهایشان بالا بودند،داشتند بچه ها را بمباران می کردند.رنگ همه مان پریده بود از ترس.خلبان بیشتر از همه.زیر پای ما شیاری بود که انگار آتشش زده بودند. گفتم"تمام شد.غزل را بخوانید." گفت"باید این ها برسد دست منصوری،به هر قیمتی که هست."🍀 رفتیم رسیدیم به ارتفاع،نمی شد وسایل را پیاده کنیم.همه شان را پرت کردیم پایین.با این فکر من که"حتماََ با هلی کوپتر🚁 برمی گردیم." دیدم هم پرید پایین،بلند شد علامت داد "برگردید."🍃 قبلش به من گفته بود باید برویم کجا. -سه چهارتا از بچه ها شهید شده اند مانده اند توی شیار.بروید برشان دارید با هلی کوپتر ببریدشان.هرچی به خلبان اصرار کردم با دست می گفت نه.آخرش هم آمد توی پد پیاده مان کرد.🌿 آمدند گفتند" پشت خط منتظرت است." گفت"آوردی بچه ها را." گفتم"هرچی قسمش دادم قبول نکرد." گفت"بگو بیاید خودم بروم بیاورم شان." گفتم. رفتم به گفتم خلبان گفته نمی آید.گفت"هلی کوپتر خودم را بفرستید بیاید."🌱 ادامه دارد... راوی:حمیدعسگری 📚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مولای خوبم سلام✋💚 🍂من از تو می‌نویسم و از اشک جاری ام از حد گذشته مدت چشم انتظاری ام 🍂تعجیل کن در آمدنت ای صبور من گسترده نیست دامنه‌ی بردباری ام.. 🆔@mahmodkaveh