eitaa logo
💕سردارشهیدمحمودکاوه💕
1.6هزار دنبال‌کننده
8.9هزار عکس
3.4هزار ویدیو
125 فایل
✨کاوه:فرزندکردستان ،معجزه انقلاب✨ 🌷امام خامنه ای:"محمود"زمان انقلاب شاگردمابودولی حالااستادماشد🌷 الفتی با خاک پاوه داشتیم🌹 مثل گل محمود کاوه داشتیم🌹 نی نوایی از دم محزون اوست🌹 خاک کردستان رهین خون اوست🌹 ارتباط باادمین کانال👇👇 @fadak335
مشاهده در ایتا
دانلود
مسابقه (۳)🍃 2⃣ معلوم بود که خیلی علاقه دارد پشت تراکتورش بنشیند و این ماموریت را خودش انجام دهد،اما رضایت نداد‌.اصرارهای او هم هیچ فایده ای نداشت.برای بعضی از ما هم سئوال شد که چرا نمی گذارد کارش را انجام دهد.وقتی از او پرسیدم،گفت:"اگر برایش مسئله ای پیش بیاد،دست مایه تبلیغاتی می شه برای ضدانقلاب.اون وقت می رن همه جا جار می زنند که پاسدارها مردم کُرد رو سپر بلای خودشون می کنند. "بالاخره راننده خلاف میلش از تراکتور پیاده شد.🌱 یکی از سربازهای تیپ را که به رانندگی وارد بود،نشاند پشت فرمان.برای این که او دلگرم باشد و ترسش بریزد، خودش هم نشست روی گلگیر.من وچند تا از بچه های اطلاعات و تخریب، رفتیم راه را سد کردیم.گفتیم:"خطرناکه"آقا " لبخندی زد و گفت:"نمی خواد حرص و جوش بخورید.برید کنار!" شروع کردیم به اصرار که: "اجازه بده ما کنار دست راننده بنشینیم. شما پیاده شو. " گفت:"اگه جون من ارزش داره،جون شما و این سرباز هم برای من ارزش داره."🍃 منتظر حرف دیگری نماند.رفتیم کنار و او دستور حرکت داد.تا جایی که احساس کرد جاده،مشکوک به مین گذاری است، همراه تراکتور رفت.وقتی خاطرش جمع شد که خطری ستون را تهدید نمی کند، پیاده شد،آن سرباز را بوسید و تراکتور را تحویل صاحبش داد. دوباره دستور حرکت داد و سریع راه افتادیم. یکی از بلدچی هایی که همراه مان بود و بی سیم ضدانقلاب را شنود می کرد، گفت:"رفته اند تو روستای بعدی." پرسید:"هدف شون چیه؟"🌿 بلدچی لبخندی زد وگفت:"مثل موش ترسیدند و رفتند اونجا قایم بشن." فرارشان را هم او خبر داد.از همان اول کار،یک بی سیم غنیمتی گرفته بود تو دستش و همه حرف هاشان را شنود می کرد.یادم هست آن روز با وجود این که کاملاً تو دید بودیم،خودمان را رساندیم روستا و تا قبل از این که هوا تاریک شود، محاصره شان کردیم ک بعد از یک درگیری درست و حسابی،با گرفتن دوسه اسیر و چند کشته،به مقرّمان بازگشتیم.🍀 پایان این قسمت راوی:سیدمحمدموسوی 📚 🆔@mahmodkaveh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣ 🔅السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْوَلِيُّ النَّاصِحُ... 🌱سلام بر تو ای مولایی که یک لحظه ما را فراموش نمیکنی و دستان مهربانت همیشه پشت و پناه ماست... 📚زیارت امام زمان در روز جمعه_مفاتیح الجنان 🆔@mahmodkaveb
صبح که از خواب بیدار میشوی مؤدب بایست و صبحت را با سلام به امام زمانت شروع کن و بگو آقا جان دستم به دامانت ؛ خودت یاری ام کن .. ــــــــــ ـــــ ـ ــــــــــ ـــــ ـ آیت‌ اللّٰه بهجت ره 🆔@mahmodkaveh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
چرایی کمک به محور مقاومت - حجت الاسلام راجی edit.mp3
22.32M
فناوری پاسخ به مهم‌ترین شبـهه این روزها در کمترین زمان ممکن با شنیدن این صوت از ساعت ها سخنـــــرانی بی نیــاز میــشی‌.👌 💫پاســــخ بسیـــــار هوشمندانه 💫استــاد راجـــــی به ســـــوال: ✅چرا ما به محـــور کمک می‌کنیم؟ (تحلیل بسیار عالی در ۲۰ دقیقه) هر کس که در راه روشنگری فکـر مــردم، بکند، از انحرافی جلوگیری نماید و مانـع سوءفهمی شود، از آن‌جــا که در مقابــــله بـا دشمن است، تلاشش جهاد نامیده میشود. "رهبر معظم انقلاب"🌱 این‌صوت‌جهاد و صدقه جاریه‌برایشماست.لطفا حداکثری به همه گروهها...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مسابقه (۳)🍃 1⃣ جاده پیرانشهر-سردشت،کمین خورهای زیادی داشت.هرچه به جنگل آلواتان نزدیک می شدیم،این کمین خورها بیشتر می شدند.ضدانقلاب که از اول عملیات، حسابی تلفات داده بود،حکایت مار زخم خورده را داشت.از هر فرصتی استفاده می کرد و به نیروهای ما کمین می زد تا شاید با این وسیله بتواند مانع پیشروی تند و سریع تیپ ویژه شهدا بشود.🍀 آن روز،قبل از جنگل آلواتان،یک‌ گروه از نیروها افتاده بودند تو کمین.با ما فاصله زیادی نداشتند.صدای تیراندازی به خوبی شنیده می شد. به گنجی زاده گفت:" بریم ببینیم چه خبره!"بروجردی هم آنجا بود.دنبال ما راه افتاد. اصرار کرد حالا که ما هستیم،لازم نیست شما بیایید،اما با ما آمد.🌱 گنجی زاده نشست پشت جیپ و با یک فرمان دور زد.ما سه چهار نفر هم که بی سیم چی آنها بودیم،نشستیم عقب.لحظه ای که رده افتادیم،حتی یک نفرمان اسلحه نداشت.محل دقیق شان را نمی دانستیم.فقط می دانستیم که تو جاده هستند.جاده را از همان مسیر رفتیم تا رسیدیم به آنها.هرچه نزدیک تر می شدیم، سر و صدای درگیری هم بیشتر می شد.🍃 فقط می دانم یک‌پیچ تند و تیز را که رد کردیم،به ما تیراندازی شد‌.تیراندازی آن قدر شدید بود که یقین کردم هیچ کدام مان جان سالم به در نمی بریم.از ماشین جیپ و آنتن های بی سیم کاملاً پیدا بود که یک ماشین فرماندهی است و آنهایی که جلو نشسته اند بدون شک همه شان فرمانده هستند.گنجی زاده،شش دانگ حواسش به رانندگی بود.شش هفت تا ماشین آمبولانس و تویوتا و آیفا،پشت سر هم ایستاده بودند.🌿 ادامه دارد... راوی:غلامعلی اسدی 📚 🆔@mahmodkaveh
6.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔶 چرا در سوریه و لبنان می‌جنگیم؟! 🔹پاسخ علمی و کوتاه به این سوال مهم حتما ببین و برای روشنگری مردم منتشر کن