🔴 #یادداشت_روز_زمانه
🔴 کوتاه پیرامون یک جنگ و سریع ترین آتش بس...
✍ #سعدالله_زارعی (کارشناس میهمان زمانه)
🔸️رژیم اسرائیل به «سریعترین آتشبس تاریخ» تن داد. عملیات روز دوشنبه نظامیان این رژیم نه تنها ناتوانی اسرائیل از «به نتیجه رساندن» عملیاتهای نظامی علیه مقاومت را ثابت نمود بلکه نشان داد هم اینک سیستم سیاسی و نظامی اسرائیل از درون نیز دچار اختلالات جدی است چرا که «اوگدور لیبرمن» در مقام وزیر جنگ بدترین زمان را برای اقدام نظامی ضد فلسطینی انتخاب کرد؛ زمانی که نخستوزیر در سفر خارجی بود و ناگزیر شد سراسیمه به تلآویو بازگردد و نیز زمانی که او در تلاش بود تا نشان دهد قطار «عادیسازی روابط اسرائیل با حوزه عربی» در چند قدمی مقصد قرار دارد.
🔹نتانیاهو میدانست پذیرش آتشبس سبب کنارهگیری حزب «اسرائیل بیتنا» و شخص وزیر جنگ از کابینه او میشود و متوجه هزینههای آن هم بود و از قضا این هزینهها به سرعت هم با استعفای لیبرمن و تظاهرات گسترده اعتراضی در تلآویو روی داد؛ اما مشکل «مقاومت فلسطین» برای او اولویت بیشتری داشت چرا که مقاومت فلسطین با واکنش شدید و کم سابقه و فوری، نشان داد کاملاً آماده است و زمان را نیز به نفع خود ارزیابی مینماید. کما اینکه وقتی جنگ پس از یک روز و نصف متوقف گردید، مردم در غزه در پیروزی خود تردید نداشتند همان گونه که مردم در تلآویو تردیدی نداشتند که شکست خوردهاند!👇
🔴 اخراج از دایره قدرت
✍ #سعدالله_زارعی (یادداشت توسط کارشناسان زمانه خلاصه شده)
🔻وقتی انقلاب دینی ایران به پیروزی رسید، خیلیها پیشبینی کردند که جهان در آستانه تحولی اساسی است و بسیاری از هوشمندان عالم با تعبیراتی گفتند دیگر در به پاشنه سابق نخواهد چرخید. در کتاب «بحران 1979»، هامیلتون جردن به نقل از جیمی کارتر نوشته است «با دردسر بزرگی مواجه شدهایم و برای مهار آن امکانات زیادی نداریم». وقتی رئیسجمهور وقت آمریکا در ماجرای گروگانگیری سفارت آمریکا در تهران، ناگزیر شد نامهای به امام خمینی- ره- بنویسد و هیاتی از منتقدین آمریکایی خود به همراه یک انجیل و کیک راهی تهران نماید که با پس زدن رهبر انقلاب ایران مواجه گردید، همه متوجه جدید و بیسابقه بودن شرایط گردیدند.
بانقلاب ایران از همان ابتدا یک «انقلاب جهانی» به حساب میآمد و مشکل اصلی آمریکا از همین جا نشأت میگرفت. برای آمریکا مهار انقلابی ملی و به اصطلاح «غیرمتعهد» کار دشواری نبود آنان در سال 1352 به فاصله سه سال یک انقلاب ملی غیرمتعهد را به سادگی در شیلی ساقط کرده بودند و دهها تجربه دیگر هم داشتند، مهار حرکت ناصر، تیتو، نهرو و سوکارنو نیز برای آمریکاییها بسیار آسان بود کما اینکه آنان توانسته بودند به راحتی به جای حکومتهای ناصر، نهرو و سوکارنو افراد دلخواه خود را برای دهها سال سرکار بیاورند اما اینجا آمریکا با انقلابی طرف شد که حرف دیگری میزند و با حرفهای خود یک جهان را در پشت سر خود میآورد که مواجهه با آن به این سادگیها نبود.
امروز در چهل سالگی انقلاب از سقوط قدرت آمریکا و پایان دوران ابرقدرتی آن زیاد سخن گفته میشود ولی آنان که دیده تیزتری داشتند به فاصله کوتاهی پس از انقلاب ایران دوره ابرقدرتی آمریکا را رو به پایان ارزیابی کردند. «پل کندی» در کتاب «ظهور و سقوط قدرتهای بزرگ» که در سال ۱۳۶۶ منتشر شد نوشت: «آمریکا به دوران کاهش نسبی قدرت وارد شده و در بلندمدت از میان خواهد رفت.»
واقعیت این است که ابرقدرتی آمریکا و هر قدرت دیگر وابسته به چهار رکن است رکن اول، رکن اخلاقی است که از طریق اقناع و همراهسازی قدرتهای دیگر بدست میآید، رکن دوم قدرت «حل معضلهای» بزرگی است که پدید میآید رکن سوم رکن توانایی ائتلافسازی و استفاده از قدرت دیگران برای رسیدن به پیروزی است و رکن چهارم قدرت مهار رقیب است این چهار عنصر البته در هم تنیدهاند.
فلسفه معنوی انقلاب ایران به زودی ابرقدرت ملحد شرق را به زانو درآورد و آنطور که حضرت امام خمینی-ره- در نامه به «میخائیل گورباچف» یادآور شد، غرب را هم به گونه دیگری نشانه گرفت. اکنون میتوانیم بگوئیم اگرچه هم اینک هم قدرتی بنام آمریکا و عناصر شکل دهنده به قدرت آن شامل زور و پول و طبقه و سنتهای خرافی آن وجود دارند، اما انقلاب ایران از یک سو توانسته است روایی آن را به چالش بکشد و از چشمها بیندازد و از سوی دیگر بخش وسیع و حساسی از دنیا را از سیطره آمریکا و عوامل قدرت آن و بطور کلی غرب خارج کند.