eitaa logo
کربلایی محمود اسدی (شائق) ۱۳۵
426 دنبال‌کننده
3 عکس
31 ویدیو
4 فایل
اشعار و مداحی
مشاهده در ایتا
دانلود
۳۲۵ یار نامهربان من آتش زدی بر جان من نیلی شد آسمان من در را به رویم می بندی بر گریه‌ی من می‌خندی کف می‌زنی بر کشتنم از زهر کین سوزد تنم غارت نشد پیراهنم در حجره اگر می‌نالم من یاد ته گودالم آنجا که از ظلم عدو شد جسم جدم زیرو رو سِنان به قلبش شد فرو یاس علوی پرپر شد پیش خواهرش بی سر شد @mahmud_asadi_shaegh135
۳۲۶ الهی الهی دلتنگ بابا هستم از پا دگر بنشستم می سوزد از پا تا سر من شد قاتل من همسر من الهی الهی در را به رویم بستند قلب مرا بشکستند در پیش زهرا مادر من کف می زدند دور و بر من الهی الهی جان میدهم لب تشنه اما نه زیر دشنه من غرق اشک و سوز و آهم تنها به یاد قتلگاهم **** @mahmud_asadi_shaegh135
۳۲۷ در جوانی خزان شده بهارم خدا همدمی غیر چشم تر ندارم خدا ناله ها می زدم دست و پا می زدم واغریبا زهر کینه به جان زد شررم ای پدر یارم آتش زده بر جگرم ای پدر پشت در صف زدند همگی کف زدند واغریبا همچو جدم حسین کشیدم از سینه آه خاک حجره کجا و گودی قتلگاه نیزه باران شده تنش عریان شده واغریبا **** @mahmud_asadi_shaegh135
۳۲۸ یکدم به دیدنم بیا بابا رضاجان ببین که غریبم ای غریب خراسان واویلتا واویلتا آه و واویلا **** هرچه نالیدم کس نمی‌گوید جوابم مانند جد خود حسین تشنه‌ی آبم واویلتا واویلتا آه و واویلا **** کنیزان در پشت درِ حجره صف زدن به طرز جان دادنِ من همه کف زدن واویلتا واویلتا آه و واویلا **** بابا رضا اگرچه افتاده ام از پا ولی نمانده پیکرم زیر مرکبها واویلتا واویلتا آه و واویلا **** مرکبها جسم جدّم را هرسو کشیدن به پاره های پیکرش همه خندیدن واویلتا واویلتا آه و واویلا **** @mahmud_asadi_shaegh135
۳۲۹ شد خزان در جوانی بهارم همدمی غیر از اشکم ندارم ظلم کافر آتشم زد زهر همسر آتشم زد از همه اینها فزون تر داغ مادر آتشم زد من غریبم آتش غم زد از دل شراره مثل بابا جگرم شد پاره در غریبی جان سپارم سر به خاک غم گذارم دارم ایندم بین حجره تشنه لب جان می‌سپارم من غریبم همچون لاله پژمردن چه سخت است تشنه لب جان سپردن چه سخت است در غریبی می‌دهم جان چون حسین با کام عطشان مثل او هرگز نباشد بین صحرا جسمم عریان من غریبم @mahmud_asadi_shaegh135
۳۳۰ کجایی ای مادرم شد لحظه‌ی آخرم ببینی افتادنم شکسته بال و پرم ببین مرا تشنگی از نفس انداخته همسرم از زهر کین کار مرا ساخته نمانده در تنم پیچ و تاب بُوَد ذکر لبم آب آب من غریبم من غریبم من غریبم پشت در حجره‌ام کنیزها آمدن به حال جان دادنم خنده کنان کف زدن پشت در حجره تا همسر من خنده کرد در نظرم خنده‌ی حرمله را زنده کرد وای من از مجلس شراب خنده کرد حرمله بر رباب من غریبم من غریبم من غریبم @mahmud_asadi_shaegh135