eitaa logo
کربلایی محمود اسدی (شائق) ۱۳۵
420 دنبال‌کننده
3 عکس
29 ویدیو
4 فایل
اشعار و مداحی
مشاهده در ایتا
دانلود
۳۱۶ اثری نیست به جا ازجگر شعله ورت پاره پاره شده از زهر تمام جگرت بین حجره به روی خاک بخود می پیچی پدرت نیست ببیند که چه آمد به سرت پاکشیدی به زمین همسر تو می خندید بود خوشحال که می دید روی خاک سرت وسعت حجره کجا تنگی گودال کجا شکرحق نیزه دراینجا نبود دور وبرت به روی بام تنت ماند ولی چکمه نخورد شکرحق پای کسی نیست به روی کمرت یک دوبیتی نتواند که بگوید شائق ز ره لطف نباشد اگر آقا نظرت @mahmud_asadi_shaegh135
۳۱۷ بیا یکدم تماشا کن ببین حال پریشانم بود ذکر لبم هر دم بیا بابا رضا جانم بیا دامن کشان و بر سر دامن سرم بگذار که باشد یکسره بابا به درب حجره چشمانم زسوز زهر می غلتم ازاین پهلو به آن پهلو به مانند غریب کربلا بنگر که عطشانم اگر در حجره ی در بسته ماندم من ولی بابا خیالت جمع در زیر سم مرکب نمی مانم بخود پیچیده ام اما تنم را برنگرداندند دراین ساعات آخرهم به یاد جسم عریانم کنیزان کف زدندو من به یاد شام افتادم دراین حجره به غیر از روضه ی عمه نمی خوانم زنان شام دور عمه ی ما هلهله کردند به یاد عمه ام در کوچه و بازار گریانم @mahmud_asadi_shaegh135
۳۱۸ درون حجره ی دربسته گشته مامنم بابا بیا یکدم تماشاکن به خاک افتادنم بابا منی که دائما هستم به فکر رافت وبخشش ولیکن همسرم بوده به فکر کشتنم بابا صدایم در نمی آید ز سوز زهرو بی آبی نباشد جوهری دیگر به بابا گفتنم بابا زظلم همسرِبی مهربانم،لحظه ای بنگر میان حجره ی دربسته دست وپا زنم بابا غریب الغربایی و غریبی چون حسین و،من برایت چون علیِ اکبری درگلشنم بابا برای بردن جسمم عبالازم نمی باشد نشد دیگر ز هم پاشیده اعضای تنم بابا می اندازند جسمم را روی خاک زمین امّا نباشد دست این وآن دگر پیراهنم بابا اگرچه پای کوبی کرده اند از داغ من امّا نگردد زیرو رو جسمم به پای دشمنم بابا @mahmud_asadi_shaegh135
۳۲۳ آتش گرفته عالمی از سوز آهت یک حجره ی در بسته گشته قتلگاهت شد خون دلها حاصلت شد همسر تو قاتلت آه و واویلا **** برده تنت بر بام خانه دشمنانت بال و پر مرغ هوا شد سایبانت ای یاس پرپر رضا ای علی اکبر رضا آه و واویلا **** شکر خدا ای نور پاک حی سرمد بر پیکر تو آفتاب اصلا نتابد نسوزد از گرما تنت غارت نشد پیراهنت آه و واویلا **** @mahmud_asadi_shaegh135
۳۲۵ یار نامهربان من آتش زدی بر جان من نیلی شد آسمان من در را به رویم می بندی بر گریه‌ی من می‌خندی کف می‌زنی بر کشتنم از زهر کین سوزد تنم غارت نشد پیراهنم در حجره اگر می‌نالم من یاد ته گودالم آنجا که از ظلم عدو شد جسم جدم زیرو رو سِنان به قلبش شد فرو یاس علوی پرپر شد پیش خواهرش بی سر شد @mahmud_asadi_shaegh135
۳۲۶ الهی الهی دلتنگ بابا هستم از پا دگر بنشستم می سوزد از پا تا سر من شد قاتل من همسر من الهی الهی در را به رویم بستند قلب مرا بشکستند در پیش زهرا مادر من کف می زدند دور و بر من الهی الهی جان میدهم لب تشنه اما نه زیر دشنه من غرق اشک و سوز و آهم تنها به یاد قتلگاهم **** @mahmud_asadi_shaegh135
۳۲۷ در جوانی خزان شده بهارم خدا همدمی غیر چشم تر ندارم خدا ناله ها می زدم دست و پا می زدم واغریبا زهر کینه به جان زد شررم ای پدر یارم آتش زده بر جگرم ای پدر پشت در صف زدند همگی کف زدند واغریبا همچو جدم حسین کشیدم از سینه آه خاک حجره کجا و گودی قتلگاه نیزه باران شده تنش عریان شده واغریبا **** @mahmud_asadi_shaegh135
۳۲۸ یکدم به دیدنم بیا بابا رضاجان ببین که غریبم ای غریب خراسان واویلتا واویلتا آه و واویلا **** هرچه نالیدم کس نمی‌گوید جوابم مانند جد خود حسین تشنه‌ی آبم واویلتا واویلتا آه و واویلا **** کنیزان در پشت درِ حجره صف زدن به طرز جان دادنِ من همه کف زدن واویلتا واویلتا آه و واویلا **** بابا رضا اگرچه افتاده ام از پا ولی نمانده پیکرم زیر مرکبها واویلتا واویلتا آه و واویلا **** مرکبها جسم جدّم را هرسو کشیدن به پاره های پیکرش همه خندیدن واویلتا واویلتا آه و واویلا **** @mahmud_asadi_shaegh135
۳۲۹ شد خزان در جوانی بهارم همدمی غیر از اشکم ندارم ظلم کافر آتشم زد زهر همسر آتشم زد از همه اینها فزون تر داغ مادر آتشم زد من غریبم آتش غم زد از دل شراره مثل بابا جگرم شد پاره در غریبی جان سپارم سر به خاک غم گذارم دارم ایندم بین حجره تشنه لب جان می‌سپارم من غریبم همچون لاله پژمردن چه سخت است تشنه لب جان سپردن چه سخت است در غریبی می‌دهم جان چون حسین با کام عطشان مثل او هرگز نباشد بین صحرا جسمم عریان من غریبم @mahmud_asadi_shaegh135
@mahmud_asadi_shaegh135