eitaa logo
کربلایی محمود اسدی (شائق) ۱۳۵
488 دنبال‌کننده
11 عکس
42 ویدیو
4 فایل
اشعار و مداحی
مشاهده در ایتا
دانلود
۴۴۵ تا که چشمان سکینه سوی مرکب افتاد گفت در دل غم آن ماه جبین افتاده ذوالجناحا خبری از پدرم دِه، که علی نگران گوشه ای از خیمه حزبن افتاده حال که آمده‌ای سوی حرم بی‌صاحب شد یقینم پدر من به یقین افتاده ذوالجناحا بگو آخر پدرم شد سیراب؟ یا که لب تشنه روی خاک زمین افتاده این‌چنینی که شده کاکل تو غرق به‌خون باورم گشته گل حبل متین افتاده ذوالجناحا بدنش مانده به زیر گرما؟ یا به زیر لگد شمر لعین افتاده **** @mahmud_asadi_shaegh135
۴۸۶ باید به پهلویت بنشیند سکینه ات اما سنان به پهلوی تو جا گرفته بود شد آسمان سیاه که یکدم ندیدمت دیدم که شمر راه تماشا گرفته بود من روی تل نشستم و او روی سینه ات دیدم محاسن تو درآنجا گرفته بود قصاب امده ته گودال وای من دیدم سر تو را به نوک پا گرفته بود گفتم نَبُر ذبیح مرا زجرکُش مکن از تن به ده ضربه سرت را گرفته بود بعد بریدن سرت آن بی حیای پست راس تو را مقابل زنها گرفته بود **** @mahmud_asadi_shaegh135
۴۸۷ گیسوانی که شانه زد زهرا شمر دون می‌کشید و من دیدم آن گلویی که مصطفی بوسید خنجری می‌برید و من دیدم روی رگهای جابجاشده ات نعل نو می‌دوید و من دیدم مادر ما به قتلگاه آمد او دوباره خمید و من دیدم از دو گوش سه ساله ات ای وای لخته خون می‌چکید و من دیدم **** @mahmud_asadi_shaegh135
۵۰۶ به استخوان شکسته سنان فرو کردند فتاد روی زمین و صدای مادر زد اگر چه پیکر و صورت تمام زخمی بود ولی دوباره سنان نیزه را به حنجر زد گلو بریده شدو سر جدا شدو افتاد چو مرغ بسمل در خون تپیده پرپر زد **** @mahmud_asadi_shaegh135
۵۲۷ یا عقب رو تا سرشک چشم تر طفلان نبینند یا جلو رو تا که ما را بین این لشکر نبینی یا عقب رو تا که خون صورتت خواهر نبیند یا جلو رو تا کبودی رخ خواهر نبینی یا عقب رو تا سر بشکسته را طفلت نبینند یا جلو رو تا سر بی معجر دختر نبینی یا عقب رو تا لب خشک تو را زهرا نبیند یا جلو رو تا که خاک چادر مادر نبینی یا عقب رو تا که ناموست تو را اینسان نبیند یا جلو رو تا به نوک نی،سر اصغر نبینی **** @mahmud_asadi_shaegh135
۵۳۶ گاهی میان تشت و گهی گوشه‌ی تنور گاهی به روی نیزه نشینی حسین من(علیه السلام) در مجلس شراب که جای سر تو نیست تو گوشوار عرش بَرینی حسین من(علیه السلام) من دست بسته هستم و تو چشم بسته ای حق می‌دهم به تو که حزینی حسین من(علیه السلام) با آستین گرفته‌ام ای یار صورتم از بین طشت کاش نبینی حسین من(علیه السلام) ابن زیاد بر غم ما خنده می کند تو گریه میکنی و غمینی حسین من(علیه السلام) با چوب بر تو زد لب تو پاره شد ولی از سنگِ کی شکسته جبینی حسین من(علیه السلام) ابن زیاد پای به لبهای تو گذاشت دیدم به رو به روی زمینی حسین من(علیه السلام) **** @mahmud_asadi_shaegh135
۸۷۱ در کربلا چها که کشیدم ز دست ظلم دیدم هزار داغ ولی باورم نبود یکعمر بوسه زد به سر و صورتم عمو بعد از عمو حسین کسی یاورم نبود عمه به جای من کتک از دست شمر خورد جز او کسی به فکر دل مضطرم نبود **** دیدم رباب را که کمان تر شد از کمان می‌دید روی نیزه سر شیرخواره بود در قتلگاه جسم عموجانِ من حسین در زیر پای مرکب و چندین سواره بود چیزی نمانده بود از آن جسم چاک چاک دیدم به چشم خویش تنش پاره پاره بود **** نازک تر از تن عموی من تنِ من است پای شتر کجا و تن دخترِ حسن با کعب نی زدند مرا بس‌که کوفیان جسمم کبود گشته چنان مادرِ حسن @mahmud_asadi_shaegh135
۹۴۹ وقتی رسید از راه،نور چشمت آقا باچشم از خون تر،برایت روضه می خواند بابا،دم آخر سرت بر دامنم هسست این گریه های تو مرا بدجور گریاند دیدم که می پیچی بخود از زهر بابا جان مرا این صحنه ی غمبار لرزاند بابا چرا وازینبا ذکر لبت شد گویی دلت را داغ های عمه سوزاند تو روی خاک حجره می غلتیدی اما دیگر کسی با نیزه جسمت را نچرخاند بابا،عبایی را که تو بر سر کشیدی خود با عبا حیدر تن ناموس پوشاند @mahmud_asadi_shaegh135
۹۵۱ من یا رضا به گنبدتان خیره میشوم وقتی که باد پرچمتان را تکان دهد یاد آورم ز گیسوی جدّت به روی نی آن زلف را نسیم به زینب نشان دهد جان تازه کرده ام ز تماشای پرچمت امّا عقیله پای سری خواست جان دهد @mahmud_asadi_shaegh135
@mahmud_asadi_shaegh135