eitaa logo
کربلایی محمود اسدی (شائق) ۱۳۵
492 دنبال‌کننده
11 عکس
42 ویدیو
4 فایل
اشعار و مداحی
مشاهده در ایتا
دانلود
۳۱۰ (جلوه چهارم) یابن شبیب جان من از غصه بر لب است اشکم برای غصه و غمهای زینب است جدم اگر که ماند تنش زیر دست وپا زینب نظاره گر به به تن زیر مرکب است وقت غروب بود که شد آسمان کبود چادر به پای عمه‌ی ما گیر کرده بود یابن شبیب ز گریه خودت را رها مکن گریه ز داغ کرب و بلا، بی‌صدا مکن یابن شبیب عمه‌ی ما رو به شمر زد می‌گفت اینچنین سر او را جدا مکن با چند ضربه بود گلو را برید شمر سر را گرفت رو به حرم می‌دوید شمر یابن شبیب عمه‌ی ما سربه زیر شد یک نصف روز از غم و از غصه پیر شد با شمر هم کلام شدن حق او نبود امّا سر حسین دگر ناگزیر شد یابن شبیب غم تب و تابش گرفته بود عباس رفت پس که رکابش گرفته بود؟ یابن شبیب قلب من از غصه آب شد بی حرمتی به همسر جدم رباب شد یابن شبیب عمه ما دست بسته بود با تازیانه وارد بزم شراب شد روزم ز غصه مثل شب تار می‌شود وقتی که صحبت از سر بازار می‌شود بازار بود و طعنه و دشنام و هلهله یابن شبیب عمه ما بود و سلسله بر اشک های مادر بی شیر کف زدند بدتر از اینهمه کف و شادی حرمله یابن شبیب ز غربت یک زن شنیده ای برروی نیزه کودک ششماهه دیده ای* *يا ابن شبيب إن المحرم هو الشهر الذي كان أهل الجاهلية فيما مضى يُحرّمون فيه الظلم والقتال لحرمته ، فما عرفت هذه الأمّة حرمة شهرها ولا حرمة نبيها ، لقد قتلوا في هذا الشهر ذريته ، وسبوا نساءه ، وانتهبوا ثقلة ، فلا غفر الله لهم ذلك أبدا يا ابن شبيب إن كنت باكيًا لشيءٍ فابكِ للحسين بن علي بن أبي طالب عليهما السلام ، فانه ذبح كما يذبح الكبش ، وقتل معه من أهل بيته ثمانية عشر رجلاً امام رضا علیه‌السلام فرمودند: اى پسر شبیب! به ‎راستى محرّم همان ماهى است كه اهل جاهلیت در زمان گذشته ظلم و قتال را به خاطر احترامش در آن حرام مى‏ دانستند؛ امّا این امّت نه حرمت این ماه را نگه داشتند و نه حرمت پیغمبرشان صلّی‌الله‌ علیه ‌و ‌آله‌ و‌ سلّم را. در این ماه ذریه‌ او را كشتند و زنانش را اسیر كردند و اموالش را غارت كردند خدا هرگز این گناه آنها را نیامرزد. ... اى پسر شبیب! اگر براى چیزى گریان شدی، براى حسین علیه‌السّلام گریه كن كه او را سر بریدند همان‌گونه که گوسفند را سر می‌برند و هجده كس از خاندانش علیهم‌السّلام با او كشته شدند كه روى زمین مانندى نداشتند* (قسمتی از روایت) *«بحارالأنوار ج 44ص 285-عيون أخبارالرضا(ع)، ج1 ص 299» @mahmud_asadi_shaegh135
۳۳۱ من ولی الله اکبر هستم پنجمین حجت داور هستم باقر آل پیمبر هستم از ستم طایر بی پر هستم همه دیدند ز من مهر و وفا باز کردند به من ظلم و جفا گر چه از زهر به خود پیچیدم کس نداند که چه غم ها دیدم از غم کودکی ام پاشیدم همه شب تا به سحر نالیدم گر به هم ریخته اعضایم شد قاتلم،دیده ی بینایم شد طفل بودم که اسارت دیدم خیمه ها را همه غارت دیدم من چهل روز حقارت دیدم عمه را بزم جسارت دیدم بزم می بود لعینی برخاست دختری را به کنیزی میخواست غنچه ها را همه پرپر دیدم بر سر نی،سر اصغر دیدم چادر پاره ی خواهر دیدم دم کاخ یزید،سر دیدم خاکها زخم رخش پوشیدند سر او را به زمین کوبیدند رفتم از یاد و نرفته از یاد همه ی زندگی ام رفت به باد تا که همبازی ام از ناقه فتاد زجر آمد ز ره و زجرش داد لگدی زد به تن او که خداش نکند قسمت کافر ای کاش @mahmud_asadi_shaegh135
۴۹۰ سردار بی سری که سرافراز عالم است بی سر ولی معلم عیسی بن مریم است سرتا به پای آینه‌ی نور خاتم است پای سر بریده قد خواهرش خم است خاتون چه دیده است نگنجد به باورم قاتل پی سر آمده، سر در نیاورم **** شمر آمد و به سینه‌ی آقا مکان گرفت با این نشستنش ز عوالم توان گرفت خنجر کشید و از تن توحید، جان گرفت سر را به پیش خواهر قامت کمان گرفت سر را به داغدیده نشان می‌دهد چرا از گیسویش گرفته، تکان می‌دهد چرا **** شد سر بلند، پا به روی پیکرش که هست در دستهای خونی قاتل، سرش که هست قدری شرف به خرج بده، خواهرش که هست بردار دست از سر او مادرش که هست سرگرم سر شدی جگرت آب می‌خورد بازی مکن ببین که سرش تاب می‌خورد **** در مُلک عشق هست یقیناً مِلاک،سر پاکیزه تر ز آیه تطهیر و پاک،سر ای خاک بر سرم که بوَد روی خا‌ک،سر مانند سینه و گلویش خورده چاک،سر گویم ز سرگذشت سرش، شمر خیره سر سر را به روی نی زده یا نیزه را به سر **** قصه به سر رسید، سر اطهر حسین آن سر که هست روبروی مادر حسین سر خم کنند خیل رسل در بر حسین یکسر سران عشق ، فدای سر حسین تن روی خاک بی سر و سر راه دور رفت گاهی روی درخت و گهی در تنور رفت **** غم دید بس که سر، غم پیکر ز یاد رفت سر در گمم که سر برِ ابن زیاد رفت در مجلس یزید سرش با عناد رفت افسوس و حیف، زحمت راهب به باد رفت هرچند شستشوی سرش از گلاب شد آن عطر مشکبوی عوض با شراب شد **** @mahmud_asadi_shaegh135
۴۹۷ (بوی پرپر گشتن گل را شنید)* رنگ از رخساره‌ی زینب پرید خیمه را تا جانب میدان دوید می‌دویدو ناله از دل می‌کشید زینب آمد از حرم امّا حزین گاه می‌افتاد با صورت زمین **** کِای خدا یارم کجا افتاده است در کجای کربلا افتاده است یا تنش از هم جدا افتاده است یا به زیر دست و پا افتاده است یا نمانده در صدایش جوهری یا دگر از او نمانده حنجری **** زینب آمد روی تل با سوز و آه گرگها را دید گرد قتلگاه دید آنجا یوسفش را قعر چاه و پناه عالمی را بی پناه نامسلمانان به مسلخ آمدند دائماً نیزه به پهلویش زدند **** عدّه‌ای دیدند تا جان کندنش پیش چشم خواهرش، پاشیدنش گشت قسمت قسمت اعضاء تنش تا شدن خسته ز نیزه زدنش شد غروب و مادری از حال رفت بی حیایی تازه در گودال رفت **** بال می‌زد زینب امّا شمر پست با خیال جمع بر سینه نشست کاش پیش از این دهانم می‌شکست خنجری کهنه گرفته بین دست خنجرش را روی حنجر می‌کشید فاش گویم دو گلو را می‌برید *مصراع از حاج علی انسانی **** @mahmud_asadi_shaegh135
۵۰۷ ای حسینم چه بر سرت آمد چشم وا کن که مادرت آمد چه بلایی سر سرت آمد بین گودال خواهرت آمد گو به زینب برو به سوی حرم تا نبینی چه آمده به سرم سنگ بر ابروی تو می خوردو نیزه بر بازوی تو می خوردو چکمه بر پهلوی تو می خوردو گرهی گیسوی تو می خوردو مادرت تاب دیدن تو نداشت شمر پا روی گردن تو گذاشت اسبها پیکر تو را بردند بی حیاها پر تو را بردند بین خورجین سر تو را بردند روی نی اصغر تو را بردند سر تو بس که بد بریده شده سر بریده نشد،کشیده شده خاک صحرا به تن شده کفنت وای بر من که برده پیرهنت؟ تکّه تکّه به هر طرف بدنت گیر کرده به سمّ اسب تنت به تنت نیست سر،دلم بردی سر نداری ولی تکان خوردی خواهرت می زند به سر برخیز دخترت گشته خونجگر برخیز ای عزیز دل پدر برخیز خیمه افتاده در خطر برخیز گوشزد کن به دختران یکسر تا که معجر کنند محکم تر کوفیان غربت تو را دیدند ناکسان سمت خیمه چرخیدند تن پاک تو را که پاشیدند به زن و بچّه ی تو خندیدند مست کردند بی سرو پا ها وای از خواهرت که شد تنها **** @mahmud_asadi_shaegh135
۸۷۸ وای از شام اسیران غم بی حد دیدند خاک از بام به فرق سرشان پاشیدند بر غم و غصه ی اولاد علی خندیدند پای سرهای بریده همگی رقصیدند بغض دیرینه ی خود را به علی نو کردند بی حیاها همه ی قافله را هو کردند **** پیش چشم اسرا چنگ و دف و تار زدند کعب نی بر بدن عابد بیمار زدند دختران را به سر کوچه و بازار زدند سخت تر از همه در پیش علمدار زدند دختر فاطمه را جا ملاعام دهند دسته دسته به اسیران همه دشنام دهند **** شامیان ظلم به ذریه ی طاها کردند خنده بر بی کسی زینب کبرا کردند خون به قلب علی و احمد و زهرا کردند اسرا را سر هر کوچه تماشا کردند خون عباس سر نیزه بجوش آمده بود دور ناموس خدا برده فروش آمده بود **** @mahmud_asadi_shaegh135
۱۰۰۷ در باغ ولا باز گلی در چمن آمد ای ماه بزن خنده، مه انجمن آمد از عرش ندا آمده که جان به تن آمد ای ماه رُخان! ماه فروزان، حسن آمد نوری ز خداوند جلی آمده امشب دردانه‌ی زهرا و علی آمده امشب **** این عشق رسول است وگل لاله‌ی طاهاست ای جان به فدایش که همه هستی مولاست یوسف شده مبهوت رخش بس که دل آراست جان هدیه بیارید این یوسف زهراست با آمدنش گشت زمین خلد مخلد عیدی بستانید ز دستان محمد **** این طفل بوَد آینه‌ی حضرت داور بوسیده لبش را دو لب پاک پیمبر لبخند مسرّت به لب حضرت مادر تبریک بگویید که بابا شده حیدر این طفل که مرآت خداوند کریم است والله کریم است کریم است کریم است **** عیسی به دم اوست که بر مرده دهد جان خضر است که لب تشنه‌ی رویش شده هر آن مشتاق فقط نیم نگاهش شده رضوان دل برده ز زهرا بخدا ذکر حسن جان ازبس که به گهواره رخش غرق تجلاست جبریل هم امشب به سویش محو تماشاست **** این سید و آقای جوانان بهشت است این طفل ولی لاله‌ی بستان بهشت است این طفل چه طفلی‌ست که ‌ریحان بهشت است جان علی و فاطمه، جانان بهشت است بفرست اگر طالب و خواهان براتی نذر فرج مهدی زهرا صلواتی **** در نیمه‌ی مه، ماه تمام آمده امشب حِجر و حَجر و رکن ومقام آمده امشب بی شک به یقین روح قیام آمده امشب اول حسن و دوم امام آمده امشب در ماه خدا جان دعا آمده امشب بر حضرت صدیقه عصا آمده امشب **** @mahmud_asadi_shaegh135
@mahmud_asadi_shaegh135
۱۱۳۶ دوباره یک گلی خوشبوی، از عرش برین آمد دوباره از سما، ماه فروزان بر زمین آمد مبارک باد امشب حضرت ام البنین آمد به یمن او تبسم بر لب روح الامین آمد مَلک بر دور گهواره، به شور و همهمه باشد رسیده دختری امشب،که نامش فاطمه باشد **** رسید از راه، بانویی که عباس آفرین باشد که او زهرای دوم بر امیرالمومنین باشد چه بانویی بگو ام الادب ام البنین باشد چه بانو؟ آنکه با شاه ولایت همنشین باشد به شوق دیدنش ماه فلک از راه می‌آید به خاک پای او، خورشید جبین از مِهر می‌ساید **** به راه عشق این ره را تو تنها رهبری کردی چه بانو قبل روز حشر برپا محشری کردی تو با ایثار خود حتی ز مریم برتری کردی یتیمان علی را با عطوفت مادری کردی شده فردوس با آن دلفریبی، مست بوی تو شگفتا جنت الاعلی بوَد مشتاق روی تو **** به دریای ولایت گوهری تو گوهری بانو علی شیر خدا را همسری و یاوری بانو تو از حوا و آسیه تو از هاجر سری بانو تمام مادران قربان تو نامادری بانو به توصیفت همین بس که تو را زینب دعا می‌کرد ز بعد فاطمه تنها، تورا مادر صدا می‌کرد **** ز بعد فاطمه بودی علی را بهترین همدم تو که با یک نگاهت بردی از قلبش هزاران غم تو دیدی سر درون چاه کرده قبله‌ی عالم شنیدی فاطمه خورده به کوچه سیلی محکم شنیدی تو که با چاه از غم و رنج و محن می‌گفت شنیدی مرتضی، از راز داری حسن می‌گفت **** تو دیدی کاروان برگشت اما دیده‌تر گشته تو دیدی طائران را که، بدون بال و پر گشته شنیدی زینب کبری شده حیران و سرگشته شنیدی از حسینی که ته گودال برگشته شنیدی یوسف زهرا به روی خاک می‌غلتید شنیدی چشم‌هایش سمت و سوی خیمه می‌چرخید* **** ششم جمادی الاول ولادت حضرت فاطمه_ ام البنین سلام الله علیه @mahmud_asadi_shaegh135
۱۲۱۷ شد فلک مست نگار نازنین آسمان، محو تماشای زمین آمده دسته گُلِ ام البنین صورت و صولت امیرالمومنین این پسر باشد چراغ عالمِین از طفولیت بوَد مست حسین **** فاطمه! زیبا پسر آورده‌ای بر علی، شیری دگر آورده‌ای بر بنی هاشم قمر آورده‌ای بحر عصمت را گوهر آورده‌ای مصحف رویش به قرآن دیدنی‌ست دست و بازویش چو گل بوییدنی‌ست **** خنده بر لبهای مولا آمده در بهاران، یاس زیبا آمده بهتر از یوسف، به دنیا آمده از برای خیمه سقا آمده بهر تبریک آمد از ره جبرییل مات و مبهوت تماشایش خلیل **** ماه، سرگردانِ ماه روی او در فضا پیچیده عطر و بوی او دل اسیر حلقه‌ی گیسوی او اولیا خدمتگذار کوی او این پسر دردانه‌ی بیت ولی‌ست این علمدار حسین بن علی‌ست **** ماسوا غرق عطای این پسر زندگی ما فدای این پسر عالم و آدم گدای این پسر در دل صدیقه جای این پسر این پسر لبریز جام اهل بیت می‌برد دل از تمام اهل بیت **** تا بود او کس نمی‌بیند غمی دور زنها نیست یک نامحرمی بعد او هر چشم، گردد زمزمی کودکان را نیست دیگر همدمی بعد او قدّ حسینی خم شود بعد او هر معجری محکم شود **** @mahmud_asadi_shaegh135