eitaa logo
کربلایی محمود اسدی (شائق) ۱۳۵
422 دنبال‌کننده
3 عکس
27 ویدیو
3 فایل
اشعار و مداحی
مشاهده در ایتا
دانلود
۴۱۰ دیده را از غمت ای غنچه چو دریا کردم زخم دل را ز سرشک مژه دریا کردم تیرخوردی گلویت پاره شد ای اصغر من مرگ خود را ز خداوند تمنا کردم پدرت پشت حرم قبر تو را کند علی دفن می‌کرد تنت را تماشا کردم بودم آرام که قبرت ز نظر پنهان است من دعا بهر تو ای ماه دل آرا کردم بیل داران همه دنبال سرت می‌گردند نیزه بر خاک فرو رفت و خدایا کردم آه از آندم که یکی پشت حرم زد فریاد نیزه سنگین شده، انگار پیدا کردم **** @mahmud_asadi_shaegh135
۴۱۱ ای طفل شیرخواره ی من،یاس پرپرم با دیدن سرت،سر نی سوخت حنجرم شرمنده ام که بی تو کمی آب خورده ام این آب آتشی شده بر قلب مضطرم حالا که شیر آمده در سینه ی رباب از چه به روی نشستی برابرم این نیزه ها توان سر کوچکت نداشت نیزه بزرگ تر ز سرت،خاک بر سرم آندم که حرمله به تنم تازیانه زد از روی نیزه داد زد ای وای مادرم **** @mahmud_asadi_shaegh135
۴۱۲ خم بودنم نه اینکه علامات پیری است اینها همه ز داغ تو و این اسیری است وقتی دهان باز تو دیدم به روی نی ماندم که نیزه یا که دو دندان شیری است **** @mahmud_asadi_shaegh135
۵۴۶ لای لای علی لای لای علی اصغر یادم نرفته لحظه ی آخر ناخن زدی به سینه ی مادر لای لای علی جان به درد من اضافه شد یک درد جز تیر اون حرمله ی نامرد تیری به گوش تو اصابت کرد لای لای علی جان گاهی به روی نیزه ها هستی گاهی به زیر دست و پا هستی **** خدا می دونه دشمنات پستن رو نیزه ها سرتو بشکستن با معجرم سر تو رو بستن علی حلال کن قلب منو این صحنه آزرده بچم تازه دندون درآوُرده یه جرعه آب مادر تو خورده علی حلال کن هردم گلایه می کنم از تیر پایین بیا ز نیزه دارم شیر **** @mahmud_asadi_shaegh135
۵۷۲ یه عده اومدن تا بِبَرن سرو کاش یکی می‌گرفت چشمای مادرو دل ربابو خیلی بد آزردند سر علی شو روی نیزه بردند **** نیزه دارت نگفت منم یه مادرم اون بالا نیزه ها نترسی اصغرم می‌چرخونن نیزه رو در پیش من خودم می‌گیرمت به روی دامن **** @mahmud_asadi_shaegh135
۶۸۹ غم تو بس بود به قلب مادر نمک پاشیدن رو زخمم اصغر با نیزه دشمن پشت حرم ریخت نیزه تو خاک رفت قلبم به هم ریخت تنتو رو نیزه دیدم به خودم فقط پیچیدم صدا آهتو شنیدم صدا آهتو شنیدم نامردا تا سرت رو دیدن مثل جوجه از تن سر تو بریدن می دیدم که تن یاسم را بی حیا رها کرد روی خاک صحرا **** چشمم به تو روی نیزه دوخته صورتت از سوز گرما سوخته الهی ای گل بی آب نمونی ای کاش تو بزم شراب نمونی لالایی ای گل نازم بگو من بی تو چسازم با غمت باید بسازم با غمت باید بسازم نیزه دار سر تو تاب میداد جلو چشمات حتی اسبشم آب میداد همه ی هستی ام رفت بر باد تا سر کوچیکت از رو نیزه افتاد **** @mahmud_asadi_shaegh135
@mahmud_asadi_shaegh135
۱۰۳۰ دیدم بریده حنجری و نیست باورم تو روی نیزه رفتی و من سوخت حنجرم یک جرعه آب خورده ام و آه می‌کِشم شیر آمده به سینه‌ام، ای ناز پرورم وقتش رسیده موقع شیرت رسیده است پایین بیا عزیزدلم باز در برم ای سیب سرخ من پسرم زیر آفتاب رنگ رُخت عوض شده، ای خاک برسرم یکبار هم شده تو برای دل رباب بر روی نیزه خنده بزن ای دلاورم دانم به روی نیزه تو گریان مادری گریه مکن از اینکه به سر نیست معجرم با تیرْ حرمله به تو زد با کمان به من از بس که زد کبود شده کُلّ پیکرم طول مسیر باز نکردی زبان ولی من را زدندو ناله زدی وای مادرم یادم نرفته مجلس ابن زیاد، بود رأسِ تو بین طشت طلا در برابرم @mahmud_asadi_shaegh135
۱۰۳۱ به مثل غنچه ای بر نی شکفتی به من یکبار هم مادر نگفتی اگر افتادی از نیزه تو ای کاش فقط بر دامن مادر بیفتی @mahmud_asadi_shaegh135
۱۰۶۹ به روی دست من یکم آروم بخواب علی یکم بخواب شاید ببینی خواب آب علی شد جگرت از شدت گرما کباب علی از سوز تشنگی می‌سوزه حنجرت ترک ترک شده لبات بمیره مادرت قرارِ من برات، بی‌قرارم علی چنگ میزنی به سینه هام شیر ندارم علی شرمنده ام که حتی نداره مادر شیری جلو چشام داری تو، آروم آروم می‌میری **** ای کودک ششماهه‌ی من ای یل رباب رو نیزه ها آروم بخواب ای عسل رباب رو نیزه ها باشی خوبه یا بغل رباب ای نازنین من ای گل پرپرم رفتی ولی به من یه بار نگفتی مادرم مادرت از غمت داره کباب میشه تو تشنته رو نیزه ، مادر داره آب میشه ای سیب سرخ مادر دیدم که بین آفتاب صورت تو کم کم سوخت شبیه روی رباب **** خبر دارم از طرز جابجا شدن علی خبر داری که مادرت رو می‌زدن علی چیکار کنم با قاتلای بد دهن علی سرت رو روی نی بستن با معجرم سرت کوچیکه شدی اما سایه‌ی سرم سرت رو نیزه ها قاتل مادره دیدم که نیزه از گلوی تو بزرگتره یه جرعه آب خوردم‌و بی قرارم علی‌جان پایین بیا از نیزه که شیر دارم علی‌جان **** @mahmud_asadi_shaegh135
@mahmud_asadi_shaegh135