eitaa logo
کربلایی محمود اسدی (شائق) ۱۳۵
422 دنبال‌کننده
3 عکس
27 ویدیو
3 فایل
اشعار و مداحی
مشاهده در ایتا
دانلود
۱۰۴۰ افتاده از نوا و تکلم شدی چرا آخر دچار خنده‌ی مردم شدی چرا اندازه تو هیچ کسی دست و پا نزد دریای من اسیر تلاطم شدی چرا با یک دو ضربه رأس تو از تن جدا نشد راضی ولی به ضربه‌ی سوم شدی چرا کردی قبول تا که تو را درهمت کنند در زیر چکمه سهم تهاجم شدی چرا از بس قدم قدم به روی تو قدم زدند خاکم به سر که خاک تیمم شدی چرا شد نصف نصف پیکر تو بین نصف روز مانند دانه دانه گندم شدی چرا انگار آسیاب شدی زیر نعلها در قتلگاه تنگ خودت،گم شدی چرا @mahmud_asadi_shaegh135
۱۰۵۱ با دیدن تو  من رفتم از حال دیدم که پا خور شد تنت میون گودال دور و برت پُر  از ردّ خونه یه گوشه ای از بیابون حسین کشونه ای وای داداش دیدم به دستاشون که سنگ و چوبه شمره که می‌گفت بزنیدش خوبه خودش سرت رو به زمین می‌کوبه **** نشستی ای شمر  جای بلندی بنا نبود به زخمایِ  تنش بخندی چیزی نمونده  به غیر اسمش رفتی سه چار مرتبه با چکمه رو جسمش ای وای دیدم یوسفمو عذاب می‌دادی نامرد به تشنه کاشکی آب می‌دادی نامرد دیدم سرش رو تاب می‌دادی نامرد **** @mahmud_asadi_shaegh135
# ۱۰۶۱ ای گل زهرا و علی دیدم که پژمردی دیدم که پژمردی با سر زمین خوردم حسین تا که زمین خوردی تا که زمین خوردی گرگای کوفه و شام نزدیک شدن برادر دور و بر تن تو حلقه زدن برادر سنان به سینه‌ی تو سِنانشو فرو کرد خولیِ بی مروت چه کاری با گلو کرد **** قاتل با چکمه اومدو تورو برت گردوند تورو برت گردوند از روی تل دیدم دلِ مادرتو سوزوند تورو برت گردوند ول کنِ ذبح سرت نبودو پا نمیشد یه ضربه و دو ضربه سرت جدا نمیشد رگای گردنت رو با فاصله برید شمر عجول بود امّا اینجا با حوصله برید شمر **** @mahmud_asadi_shaegh135
۱۰۷۲ الٰهنا نشکو الیکْ، فَقْد نبینا آخه به کی بگم ز غیبة ولینا این الطالب بدم المقتول کربلا یا فارس الحجاز دلْ غرقِ آه تو سخته برام نمی‌بینم صورت ماهتو رو دل ما خدا غم حسین نهاد مثل شما کاش گریه‌ی ماهم بشه زیاد هزاروچارصدساله که از غمش بدحالی تنها شما هستی که گریه کن گودالی **** میون قتلگاه زمین خوردو سپر نداشت به‌جز حرم به جای دیگه ای نظر نداشت اگه عصا نمی‌زدن بهت ضرر نداشت با لب تشنه و گرسنه کشتنت تو می‌کِشی نفس یکی می‌کِشه پیرهنت رفت دوسه بار سنان با چکمه رو تنت بی حیا خنده می‌کنه به نیزه خوردنت نیزه و تیرا انگار با هم رقابت داشتن یه جای سالم حتی روی تنت نگذاشتن **** دور و بر تنت داداش داره صدا میاد کربلا لرزید که داره صدای پا میاد شمر لعینه که داره توو قتلگا میاد والشمرُ جالسٌ چقدره دلخوره خنجر رو حنجر میکشه ولی نمی‌بُره این بی‌حیا با حرص و با حسد حسین دیدم که برگردوند تنت رو با لگد حسین تنی که نیزه خورده مگه چقد تاب داره ذبح سرش رو ول کن بریدن آداب داره **** @mahmud_asadi_shaegh135
۱۰۸۵ حسین من دیدم تنت تو قتلگا بود دیدم که دست و پات به زیر دست و پا بود تیکه های تنت چرا رو نیزه ها بود هر کی رسید جدا جدا میزد بر بدنت یکی عصا میزد اون یکی نیزه بی هوا میزد آه سنگ آمد به جنگ با آیینه شمر زانو زده به روی سینه **** بسه دیگه حیینمو پشت و رو کردی دیدم که نیزه رو به حلقش فرو کردی ای بی ادب چه کاری با این گلو کردی خون میریزه از لب و از گلوش بسّه نزن پنجه به تار موش دخترشه اومده روبروش آه حالا که سرش رو از تن کندی به دست و پا زدنش می‌خندی **** @mahmud_asadi_shaegh135
۱۰۹۵ حسین جان حسین جان جانم رسیده بر لب به پیش چشم زینب ماندی به زیر مرکب من حاجی‌ام مُحرم دردم دور تن بی‌سر بگردم **** حسین جان حسین جان قاتل کنارت مانده قلب تو را سوزانده دیدم برت گردانده به گزدنت خنجر کشیدند سر تو را چه بد بریدند **** حسین جان حسین جان زهرا پریشان مو شد چشمان تو کم سو شد تن تو زیرو رو شد تو رفتی و این شمر خونخوار دارد به سر نقشه‌ی بازار **** @mahmud_asadi_shaegh135
۱۱۰۴ تاج سرم حسین من   سرجدا گشتی دیدم میان قتلگه    جابجا گشتی واویلا واویلا **** دیدم به دست شمردون   گیسویت چرخید دیدم که حنجر تو را    خنجرش بوسید واویلا واویلا **** تو دست و پا میزدی و   همه خندیدند سایه‌ی ناموس تو را   آخرش دیدند واویلا واویلا **** @mahmud_asadi_shaegh135
۱۱۱۵ از روی تل دیدم که افتادی من جون دادم وقتی که جون دادی دور تو بود هلهله و شادی حسین من **** نحرت کردن کوفیا نامردن به حلقومت یه نیزه بند کردن حالا پیِ سر تو می‌گردن نحرت کردن **** ذبحت کردن جلو چشای من از حنجر نه که از پشت گردن دیدم تنت رو زیرو رو کردن ذبحت کردن **** زجرت دادن با نیزه و خنجر سر تو بود رو دامن مادر قدم زدن روی تن بی سر زجرت دادن **** ای هستی ام هستم به تاب و تب با دیدنت جانم آمد برلب جسمت چسبید به نعلای مرکب پیش زینب **** دیدم گرگا به سوی چاه رفتن نانجیبا طرف شاه رفتن زنده بودی رو سینت راه رفتن ای وای من **** @mahmud_asadi_shaegh135
۱۱۱۶ به کی بگم ای قافله سالار خواهرتو دارن میدن آزار میخوان مارو ببرن توو بازار ای وای من **** به کی بگم ای کعبه‌ی آمال که جسمتو دیدم آشفته حال خودم دیدم تنتو لگدمال ای وای من **** به کی بگم ای پاره پاره تن پاشو نگذار برم اسیری من به گریه‌هام طبل و کف می‌زدن ای وای من **** ببین دادش حال پریشانو به کی بگم ناقه‌ی عریانو دور کن از ما این شمرو سنانو ای وای من **** به کی بگم دادم ز کف طاقت پاشو عباس ای مظهر غیرت با ابن سعد من شدم هم‌صحبت ای وای من **** @mahmud_asadi_shaegh135
۱۱۲۱ اومده با چکمه رو سینت شمر لعین سرتو دائماً می‌کوبه روی زمین بی حیا می کشید خنجر رو، رو حنجرت ناله می‌زنه یا بُنیَّ هی مادرت(هی مادرت) بی جوهر شد صدات خیلی نامرتبه رگات چادر مادرت خاکی شد از طرز دست و پا زدنات سرتو بد برید باز دوباره مادرت خمید از رگهات معلومه ای غریب خیلی ذبح گلو طول کشید **** جونم از دیدنت اومده بر لب حسین سینه ات شد زیارتگاه مرکب حسین ته گودال جسمتو دیدم عریان شده بدنت با خاک توو صحرا یکسان شده(یکسان شده) حال من بد شده راه سینه‌ی تو سد شده کاش کور بودم نمی‌دیدمت رو جسمت رفت و آمد شده رو خاکا دیدنت توو کُلّ صحرا پاشیدنت تا اسبو نعل تازه زدن پاشو محکم کوبید رو تنت **** @mahmud_asadi_shaegh135
@mahmud_asadi_shaegh135
۱۱۲۸ اولین ضربه فاطمه غش کرد آسمان، اشکِ سرخ می‌بارید در هیاهوی گریه‌ها امّا شمر بود و مدام می‌خندید **** دومین ضربه خواهرش لرزید دست خود را به روی سر می‌بُرد سومین ضربه را سرِفرصت زدو آقا فقط تکان می‌خورد **** چارمین ضربه پنجمین ضربه تیغ بر حنجرش کشیده شود سر او را گرفت بالاتر تا که راحت سرش بریده شود **** ششمین ضربه هفتمین ضربه چه بلایی سر گلو آمد ول کنِ سر نبود بی انصاف بی محاباو پشت هم میزد **** هشتمین ضربه خاکها به سرم مادرش فاطمه به هوش آمد دید دارد ادامه ذبح حسین خس خسِ سینه‌ای به گوش آمد **** نهمین ضربه را که محکم زد خون تازه دوباره راه افتاد دهمین ضربه فاطمه انگار بینِ گودی قتلگاه افتاد **** یازده بار بی امان می‌زد از لب کند دشنه‌میگویم رگ گردن بریده شد امّا دیگر از استخوان نمیگویم **** وای از ضربه‌ی دوازدهم ضربه ای که عجیب زد نامرد ای بمیرم که بعد از این ضربه زینب از شمر پست خواهش کرد **** زودتر راحتش کن و برگرد خنجرت را ز گردنش بردار سر او را بریدی و حالا چکمه را از روی تنش بردار **** @mahmud_asadi_shaegh135