eitaa logo
کربلایی محمود اسدی (شائق) ۱۳۵
423 دنبال‌کننده
3 عکس
31 ویدیو
4 فایل
اشعار و مداحی
مشاهده در ایتا
دانلود
۹۷ هم بهشت آرزو در سینه ها گل کرده امشب هم گل خنده به لبهای رضا گل کرده امشب جواد اهل بیت به دنیا آمده به ماه روی او رضا بوسه زده مبارک یا رضا مبارک یا رضا **** آسمان با مقدم او جای گل ریزد ستاره در زمین روی محمد جلوه گر گشته دوباره گلی از گلشن نبی پیدا شده الا ای عاشقان رضا بابا شده مبارک یا رضا مبارک یا رضا @mahmud_asadi_shaegh135
۱۰۱ به نخل آرزو برگ و بر آمد جمالِ بی مثال داور آمد علی موسی الرضا چشم تو روشن که از ره جلوه‌ی پیغمبر آمد گرفتاران عالم را مراد است جواد است این جواد است این جواد است گل گلزار عصمت وا شد امشب زمین چون جنّت الاعلی شد امشب زند لبخند ریحانه ز شادی علی موسی الرضا بابا شد امشب ز دیدارش رضا گردیده خوشنود که بابـْرکت تر از او نیست مولود بوَد والشّمس، رخسارِ چو ماهش بوَد والّیل، گیسوی سیاهش تماشایی بوَد این طفل از بس بوَد هفت آسمان، محو نگاهش نگاهِ او ز بابا می‌بَرد دل ز آل الله یکجا می‌برَد دل نگاه انبیا بر ماه رویش دو چشم اولیا هردم به سویش ز فیض یک دمش عیسی، مسیحاست شده سیراب، خضر از آبِ جویش ز یوسف هم تماشایی تر است این ز سر تا پا رضای دیگر است این تمام عالم افتاده به پایش همه جان جهان بادا فدایش گدایم، او جواد اهل بیت است که ممنونم من از جودو عطایش منم محتاج و هستم زیر دِینش به سر دارم هوای کاظمینش ز بعد مجتبی او مادری تر بوَد دائم به یادِ شعله‌ی در که آنجا یاس حیدر گشت پرپر خمیده شد قد سرو صنوبر به یاد کوچه چشمانش گهربار که مادر خورد با صورت به دیوار @mahmud_asadi_shaegh135
۳۱۲ به چشم نیلی ات بنگر،به چشمان ترم مادر ز ظلم همسرم،چون مرغ بی بال و پرم مادر اگر چه قاتلم در پشت در خنده به حالم کرد ولی من یاد خون سینه و میخ درم مادر اگر از سوزش زهر جفا،خشکیده حلقومم ولی دیگر نخورده نیزه ای بر حنجرم مادر به خاک حجره می غلتم من از فرط عطش اما به زور نیزه ای دیگر نغلتد پیکرم مادر تنم را روی بام خانه آوردن ولی هرگز نباشد زیر دست و پای مرکبها سرم مادر خدا را شکر در حجره به خود وقتی که پیچیدم ندیده حالت جان کندنم را خواهرم مادر شنیدم عمه ام روی بلندی بوده و دیده به یاد حنجر خشک و،به یاد خنجرم مادر شنیدم زنده زنده راس جدم را جدا کردند خدا داند که این صحنه نیاید باورم مادر @mahmud_asadi_shaegh135
۳۱۳ سوخت در حجره ی در بسته همه بنیادم کس در این حجره نباشد برسد بر دادم نفسی نیست مرا بس که به خود پیچیدم پا به سر آتش و خاموش بود فریادم جگرم سوخت ولی یاد مدینه هستم آن در سوخته پیوسته دهد بر بادم یادم از خد تریب آمده و از گودال تا به حجره رخ خود روی زمین بنهادم خنده ها پشت در حجره دلم سوزاندند یاد غارت شدن اهل حرم افتادم همه با خنده سوی غارت طفلی رفتند گوش خونی شده هرگز نرود از یادم @mahmud_asadi_shaegh135
۳۱۴ گر چه از زهر به هم ریخته بال و پر تو هیچ کس نیست در این حجره شود یاور تو بی حیا پشت در حجره به تو می خندد شرم ننمود ز جد و پدر و مادر تو کاشکی بود یکی همسر تو مثل رباب زآتش زهر نمی سوخت دگر حنجر تو او سر خونی شوهر ز دل طشت گرفت ولی از کینه شده قاتل تو همسر تو صورتت در وسط حجره اگر خاکی شد خاطرت جمع،نخورده لگدی بر سر تو سایبان بدنت بال کبوتر ها شد نعل کوب از سم مرکب نشود پیکر تو @mahmud_asadi_shaegh135
۳۱۵ غربت هیچ کسی مثل تو مولا نشود مرهم زخم دلت؛زخم زبانها نشود جگرت سوخته از زهرو دلم می سوزد جگر سوخته با خنده مداوا نشود به لب تشنه ی تو همسر تو می خندید طعنه می زد که دگر ابن رضا پا نشود بازهم شکر که با نیزه نخوردی به زمین خاطرت جمع سرِ راس تو دعوا نشود هلهله بود به دور تو ولی حرمله نه به روی سینه ی تو پای کسی وا نشود دور ناموس تو را جمع حرامی نگرفت دخترت در ملاعام تماشا نشود @mahmud_asadi_shaegh135