eitaa logo
🌙⁦مَہ رویـــٰــان
1.9هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
820 ویدیو
87 فایل
انگشت به لب مانده ام از قاعده‌ی عشق... ما یار ندیده تب معشوق کشیدیم...🌹 رمان انلاین (( #طهورا 🌺)) به‌قلم⁩پاک‌وروان ⁦ خانم #محیا (#دل‌آرا) ⁦✍🏻 برای سوالات شما عزیزان من اینجام👇👇 @mahyaa2
مشاهده در ایتا
دانلود
@mahruyan123456 بی قرار تر از همیشه بودم . مگر نه اینکه همیشه می رفت . اما نمی دانم چه سری بود که اینبار هر طور شده بود دلم می خواست جلوی رفتنش را بگیرم. التماسش کنم که نرود .سد راهش بشوم . کافشن‌ سبزش را پوشید و به دنبال چفیه ی مشکی اش می گشت . دست من بود. دلم می خواست حداقل به خاطر این هم که شده کمی معطل شود و من یک دل سیر باز هم نگاهش کنم... زیر چشمی نگاهم کرد و نگاهش روی دست هایم که پشتم پنهان کرده بودم قفل شد . -- اون چیه پشتت‌ پنهان کردی مهتابم ! آهسته گفتم : چفیه ات دست منه ! مقابلم زانو زد . نگاهی از سر شوق نثارم‌ کرد . برق چشمانش قدرت تکلمم‌ را گرفته بود ‌ صورتش بیشتر از همیشه نورانی شده بود. درست مانند مردهای آسمانی ... همان مرد هایی که از جنس نور بودند و عشقشان هم چون نور می تابید و وجود بقیه را روشن می کرد . زبان در دهانم نمی چرخید تا بگویم نرو ! حس می کردم حتی توان حرف زدن هم ندارم ... خنده ی محجوبی زد دستی به ریش شانه زده اش کشید و گفت : بدش من ! خانومم ، دیگه برم دیرم شده.! بی هیچ سخنی دستم را جلو آوردم و چفیه را دور گردنش انداختم . سکوتم ضجر آور بود ...وقتی اندازه یک دنیا حرف داشته باشی اما موانع بر سر راهت نگذارند تا سخن بگویی... تا حرف از عشق بزنی... صورتش را جلو آورد و پیشانی ام را بوسید . بوسه ای داغ و پر حرارت ... دست گرمش را روی شکمم گذاشت ‌ آنقدر داغ بود که حتی داغی اش‌ هم از روی لباسم حس میشد ... --مواظبش‌ باش ، من مطمئنم تو میتونی ! سرش را به زیر گرفت و با وقار و متانت ... آرام و با طمآنینه گفت : حلالم کن مهتاب ! حلالم کن ... این را گفت و رفت به طرف حسین که خواب بود . خم شد و بوسه ای روی سرش زد . بدون اینکه نگاهی به پشت‌ سرش بیندازد رفت ... پاهایم یاری نمی کرد تا مانند همیشه آب پشت سرش بریزم و از زیر قرآن ردش کنم ... با همیشه فرق داشت حالم ! غریب بود ... درست مانند خودم در میان این شهر ... باز هم افکار منفی به ذهنم هجوم آورده بود ... فکر اینکه این دیگر آخرین دیدار ماست ... دگر دیدار میسر نمیشود ... ادامه دارد ... ✍نویسنده: ح*ر ❌کپی رمان حرام است ❌ @mahruyan123456 🍃