eitaa logo
🌙⁦مَہ رویـــٰــان
1.9هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
821 ویدیو
87 فایل
انگشت به لب مانده ام از قاعده‌ی عشق... ما یار ندیده تب معشوق کشیدیم...🌹 رمان انلاین (( #طهورا 🌺)) به‌قلم⁩پاک‌وروان ⁦ خانم #محیا (#دل‌آرا) ⁦✍🏻 برای سوالات شما عزیزان من اینجام👇👇 @mahyaa2
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 🌹🍃🌹🍃🌹🍃 🌹🍃🌹🍃🌹 🌹🍃🌹🍃 🌹🍃🌹 🌹🍃 🌹 : خیره به لب هایش شده بودم ‌ باورم نمیشد این صدای جذاب و دلربا از آن سیاوش باشد . با تمام وجودش ، با عشق میخواند . معلوم بود از سوز دلش بر می خیزد تک تک کلمات و واژه هایش . سنگینی نگاهم را روی خودش حس کرد و زیر چشمی نگاهی انداخت و لبخندی زد و لب زد : به چی نگاه میکنی ؟ --قشنگ میخونی ، نگفته بودی میخونی اونم اِنقدر خوب ! --خیلی وقته که هر از گاهی یه دَم میخونم . وقتایی که خیلی دلتنگ میشم . از وقتی که پنج سال پیش جواب رد ازت شنیدم این آهنگ ها شدن مونس و همدم، روز و شبم . دیگه دلم نمی خواست توی جمع باشم . حس می کردم شکست خورده ام ‌. وقتی هم که نگاه های تحقیر آمیز و کنایه هاشون رو می دیدم دیگه نمی تونستم تحمل کنم . تصمیم گرفتم که خونه و زندگیم‌ رو جدا کنم ازشون . سوالی نگاهش کردم و گفتم : یعنی چند ساله با خانواده ات زندگی نمیکنی !؟ خیلی جالبه ... لب هاش کش اومد و گفت : کجاش رو دیدی حالا ! من به خاطر تو حرف های خیلی ها رو تحمل کردم . با خیلی ها دعوا کردم فقط واسه تو . چون می دونستم ارزشت خیلی بالاست و من هر کاری کنم برای رسیدن بهت کم کردم . نفس رو بیرون داد و زل زد به چشمام و آهسته واسم خوند : "آتش عشق تو در جان خوشتر است جان ز عشقت آتش افشان خوشتر است هر که خورد از جام عشقت قطره ای تا قیامت مست و حیران خوشتر است " سر به زیر انداختم و ریز خندیدم . شوقی سرا پای وجودم را فرا گرفت . خوشی زیر پوستم دوید . حسی تازه رو تجربه می کردم . سرش رو کمی به طرفم مایل کرد و گفت : " تیشه از عشقت زنم بر کوه و هجرانت چو فرهاد گرچه شیرینی به جانم ، عشق تو شیرین ترین باد " با خنده گفتم : همه ی شعر ها هم که یاد گرفتی شاعر شدی هااا؟! --همش از وجود توئه ، بخدا که حاضرم کوه هم جا به جا کنم واسه یه لحظه داشتنت‌ . بودن کنارت ... نفس هات به نفسم بنده ... دلم میخواست بحث رو عوض کنم تحمل این وضع رو نداشتم . زیبا بود و از دل بر می خواست حرفاش اما دوست نداشتم وابسته بشم . هر چه به اعماق وجودم رجوع می کردم هیچ علاقه ای بهش نداشتم . فقط داشتم به بودنش عادت می کردم . ازش سوال پرسیدم : --چطور تونستی زن عمو رو قانع کنی و راهت رو ازشون جدا کنی ! --راحت نبود ولی خب شد ! مادرم هیچ وقت به ازدواج ما راضی نبود . حتی زمانی هم که با هزار جور التماس و خواهش من ، راضی شد که من پا پیش بزارم . ته دلش رضایت نمی داد . میدونی اون طوری بزرگ شده و دست خودش نیست . عادت کرده همه رو به یه چشم ببینه . اما خب گله ای ندارم به هر حال مادرمه . و دستی به شالم کشیدم تا مطمئن بشم موهام پیدا نیست . نیشخندی زدم و در جوابش گفتم : آره خب ، مقصر ما هستیم که به مذاقش‌ خوش نمیایم . باب میلش نیستیم . منو و ناهید این وسط گناهمون‌ این بود که معشوقه ی مردهایی شده بودیم که هیچ سنخیتی با هم نداشتیم . از هیچ لحاظی ... چقدر بهش گفتم خودت رو به فنا میدی با این عشق گوش نکرد که نکرد ... اخرشم که دیدی چی شد !! هر چی یاد حرف آخر مادرت که بهم زد می افتم دلم رو غصه میگیره ! ماشین رو نگه داشت و به طرفم برگشت و تمام صورتم را با دقت از نظر گذراند و گویی به دنبال چیزی در اعماق نگاهم بود . دستش رو روی داشبورد گذاشت و برگ دستمال کاغذی رو از جعبه بیرون آورد و دانه های عرق‌ ریخته شده روی پیشانی اش را پاک کرد . چهره اش دمغ شد و به رو برو خیره شده بود . بی آن که نگاهم کند گفت : چی بهت گفت ! چرا همون موقع بهم نگفتی ... --گذشته دیگه ، بهتره فراموش کنی . انگشت اشاره اش رو به طرفم گرفت و تهدید وار تکون داد و گفت : حرفی که میزنی رو تا آخر میگی ! دفعه آخرت باشه حرفت رو نصفه و نیمه میزنی . بگو چی بهت گفت ؟! --اومد در خونمون و هر چی از دهنش در اومد لیچار بارمون کرد و گفت که من واسه تو و ثروتت‌ دام پهن کردم . و بهم گفت هیچ وقت نمیزارم به سیاوش برسی و بهتره از زندگیش بری‌ بیرون . طوری میگفت انگار که من آویزونت‌ شده بودم . در صورتی که این تو بودی که سماجت به خرج میدادی ! ولی خب میگن آدمی که پولداره عیبش معلوم نیست . ما فقیر بیچاره ها آش نخورده ، دهن‌ سوخته ایم . همیشه کاسه ، کوزه سر ما می شکنه ‌ حرصی شده بود و صورتش از شدت خشم به سرخی میزد . تمام عصبانیتش رو روی فرمون خالی کرد و مشت محکمی روش کوبید . ترسیده بودم ... آدم غیر قابل پیش بینی بود اصلا نمی تونستی یک لحظه دیگه اش رو حدس بزنی . از ترس تو خودم مچاله شده بودم و به در چسبیده بودم . با خشم به طرفم برگشت و گفت : توام واسه همین حرف ، به من نه گفتی ! آره ! دستام رو بالا آوردم و به طرفش گرفتم و با التماس گفتم : نه ، به جون بابام نه خودت می دونی من هیچ
ادامه 👆👆👆 فقط میگم ازش دلخور شدم . حالام‌ اشتباه کردم بخدا کاش نمی گفتم . سیاوش ترو خدا نری‌ به مادرت بگی ! --من چقد بد بختم ، فک می کردم تو این دنیا حداقل مادرم منو باور داره و پسرش رو دوست داره . زیر گوشم چه خبرهایی بوده و خودم خبر نداشتم ... سرش رو روی فرمون گذاشت و هق هق گریه اش بلند شد . شانه هاش می لرزید و می گریست . کاری از دستم بر نمی اومد براش انجام بدم ... کاش می تونستم آرومش‌ کنم . سخته دیدن گریه ی یه مرد ! حس میکنم غرورش رو زیر پا گذاشته و اینطور داره با تمام وجود از ته دل زار میزنه ... دستم رو به طرفش بردم و گوشه پیراهنش‌ رو کشیدم و ازش خواستم گریه نکنه . واقعا دردناک بود ! دیدن اون حالش . سرش رو برداشت ‌ چشماش دو کاسه خون شده بود . با صدای گرفته ای گفت : سرم درد میکنه حوصله رانندگی ندارم ، بلدی بشینی پشت فرمون ؟! سری تکون دادم و گفتم : آره بلدم پیاده شو یه آبی به سر و صورتت بزن . حالت خوب نیست . سیاوش حالا که همه چیز تموم شده و منو و تو الان کنار همیم دیگه چرا غصه میخوری ! نکن با خودت اینکارا رو . --زخم وقتی بیشتر میشه که بفهمی از عزیزات و نزدیکانت‌ زخم خوردی و خودت نفهمی ... حس می کنم رو دست خوردم . همش دارم به خودم میگم ای کاش هرگز حرف قلبم رو احساسم رو به تو واسش نمی گفتم . -- فعلا پیاده شو ! آروم باش فرصت زیاد راجبش حرف میزنیم . چشماش رو روی هم گذاشت و قطره اشکی از گوشه چشمش روی صورتش سر خورد و آروم لباش رو تکون داد: ممنون که هستی ! ادامه دارد .... به قلم ✍دل آرا ❌کپی رمان حرام است❌ @mahruyan123456🍃
گروه نقد وبررسی رمان https://eitaa.com/joinchat/2451439680C324a658e5c
السلام علیک ایها الامام الرئوف✋ اے لطف تمام یا رضا ادرڪنے اے فیض مُدام یا رضا ادرڪنے بر محضر پاڪت اے امام معصوم پیوستہ سلام یا رضا(ع) ادرڪنے (ع)🍂🖤 🥀 @mahruyan123456🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دلم گرفته چگونه تو را صدا نکنم غریب و غم زده باشم رضا رضا نکنم‌ ▪️شهادت امام رئوف، شمس الشموس، غریب الغربا، معین الضعفا؛ حضرت رضا(ع) تسلیت باد. @mahruyan123456🍃 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
Seyed Mehdi Mirdamad - Khodaro shokr.mp3
2.55M
خدا رو شکر که هر کی بپرسه ازم کجایی ام😔 جواب من همیشه همینه که امام رضایی ام ...🖤 جایی بیشتر نداره از حرمش‌ آرامش 💔 خود آقا میدونه این که چقد میخوامش ... دیگه من چی میخوام 😢😔😭 🎤سیدمهدی‌میرداماد السلام علیک یا علی بن الموسی الرضا @mahruyan123456🍃
10.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گوشه ای از کرامات امام رضا 👌 سخنرانی حاج آقا عالی 👌👌 فوق العاده است حتما گوش کنید اگه اشک چشمتون جاری شد التماس دعا 🙏 @mahruyan123456🍃
5.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پیشنهاد دانلود 👌👌👌 فوق العاده است 😔 ای شاه پناهم بده 😔💔 🖤 @mahruyan123456🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Meysam Motiee - Eyvane Tala-۱.mp3
6.52M
یکی با رویای حج آمد 😔 حاجت گرفت و برگشت ... 🎤حاج میثم مطیعی @mahruyan123456🍃