⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀
⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀
⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠛⠦⣄⡀⠀⠀⠀
⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠈⠛⠦⠀⠀
⠀⠀⠀⠀⠀⠐⠲⠶⠶⠶⢤⣄⣀⠀⠀⠀⠀⠀
⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⣤⡀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀
⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠹⣌⠀⣰⠖⢦⡀⠀⠀⠀
⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠙⠿⠏⠀⠀⢿⡀⠀⠀
⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⣀⡀⠀⠀⠀⣸⠇⠀⠀
⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠈⠙⠲⠶⠾⠋⠀⠀⠀
⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀
⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀
⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⢠⣶⠖⢲⡆⠀⠀⠀⠀⠀
⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠈⠙⢫⣄⠀⠀⠀⠀⠀
⠀⠀⠀⠀⠀⠈⠛⠶⢤⣤⣀⣠⡿⠀⠀⠀⠀⠀
⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀
⢀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀
⠈⠳⣄⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⢀⣤⣤⡀⠀⠀⠀⠀
⠀⠀⠘⢦⡀⠀⠀⠀⠀⠰⠋⠀⠀⠙⢦⡀⠀⠀
⠀⠀⠀⠀⢳⡄⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠈⠉⠀⠀
⠀⠀⠀⠀⠀⠁⠘⠛⠓⠲⠶⢦⡀⠀⠀⠀⠀⠀
⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⣤⠀⢀⡀⢀⣿⠀⠀⠀⠀⠀
⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⢿⠄⠀⠉⠻⣅⠀⠀⠀⠀⠀
⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⢤⣤⣟⠀⠀⠀⠀⠀
⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠈⠉⠳⣦⡀⠀⠀
⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠉⠀⠀
⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀
⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⣀⣀⣀⣤⡀⠀⠀⠀⠀⠀
⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀ ⠻⢯⣉⡘⣇⠀⠿⠆⠀⠀
⠀⠀⠀⠀⠀⠀⣤⣤⣀⣀⣈⣁⡿⠀⠀⠀⠀⠀
⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠈⠙⠳⡄⠀⠀⠀⠀⠀
⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀ ⣀⣀⡿⠀⣤⡀⠀⠀
⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠙⣆⠀⠺⠇⠀⠀
⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠛⠛⠒⠶⢶⣶⠋⠀⠀⠀⠀⠀
⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠘⣧⠀⠀⠀⠀⠀
⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⢿⡿⠙⢶⡀⠀
⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠈⠁⠀⠀⣧⠀
⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠲⣤⣀⣀⣤⠏⠀
⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠈⠉⠀⠀⠀
⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀
⠀⠀⠀⣀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀
⠀⠀⢻⣿⡀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀
⠀⠀⠈⣿⣧⠀⠀⠀⠀⠀⠀⢀⣀⣀⠀⠀⠀⠀
⠀⠀⠀⢹⣿⡄⠀⢀⣠⣴⣾⡿⠿⣿⣷⡄⠀⠀
⠀⠀⠀⠀⢿⣷⣾⣿⠟⠋⠁⠀⠀⢸⣿⡇⠀⠀
⠀⠀⠀⠀⠀⠈⠁⠀⠀⠀⠀⠀⠀⢸⣿⡇⠀⠀
⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⢀⣠⣿⡿⠁⠀⠀
⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⣀⣤⣶⣿⣿⣿⣷⡀⠀⠀
⠀⠀⠀⠀⠀⠀⣶⣿⡿⠟⠋⠁⠀⢸⣿⡇⠀⠀
⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠈⠁⠀⠀⠀⠀⠀⢸⣿⡇⠀⠀
⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⢸⣿⡇⠀⠀
⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠰⣿⡟⠁⠀⠀
⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀
⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀
⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀
⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀
⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⣤⣤⠀⠀
⠀⢰⣶⡀⠀⠀⢠⣤⡀⠀⠀⠀⠀⠀⣿⣿⠀⠀
⠀⠈⢿⣧⡀⠀⣼⣿⣿⣄⠀⠀⠀⠀⣿⣿⠀⠀
⠀⠀⠈⢿⣿⣿⣿⠟⠙⢿⣷⣦⣄⣤⣿⣿⠀⠀
⠀⠀⠀⠀⠈⠁⠀⠀⠀⠀⠈⠛⠻⠿⠟⠁⠀⠀
⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀
⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⣤⣤⡄⠀
⠀⢰⣶⡀⠀⠀⢠⣤⡀⠀⠀⠀⠀⠀⣿⣿⡇⠀
⠀⠈⢿⣧⡀⠀⣼⣿⣿⣄⠀⠀⠀⠀⣿⣿⡇⠀
⠀⠀⠈⠿⣿⣿⡿⠟⠙⢿⣷⣦⣤⣴⣿⣿⠀⠀
⠀⠀⠀⠀⠈⠁⠀⠀⠀⠀⠈⠛⠻⠿⠟⠁⠀⠀
⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عشق به دکتر جلیلی چیکارا که نمیکنه!!
و عشق آبجی ما به دکتر جلیلی🌚🤌🏻.
#سعیدجلیلی
#انتخابات
━━═━━⊰❀🕊❀⊱━━═━
▣⃢🦋[ @mahshidfhh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😂😐
━━═━━⊰❀🕊❀⊱━━═━
▣⃢🦋[ @mahshidfhh
|•ܩߊܣܢܚ݅ࡅ࡙ܥ•|
😂😐 ━━═━━⊰❀🕊❀⊱━━═━ ▣⃢🦋[ @mahshidfhh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لعنت به کسی که خون تو را پایمال کرد 😞
━━═━━⊰❀🕊❀⊱━━═━
▣⃢🦋[ @mahshidfhh
پزشکیان : دلار باید ارزان شود
مجری : چطوری؟!
پزشکیان : من خوبم تو چطوری؟
😂😂😂
━━═━━⊰❀🕊❀⊱━━═━
▣⃢🦋[ @mahshidfhh
میزنه قلبم
داره میاد دوباره باز بوی محرم...🖤
━━═━━⊰❀🕊❀⊱━━═━
▣⃢🦋[ @mahshidfhh
|•ܩߊܣܢܚ݅ࡅ࡙ܥ•|
قیافه رو! وقتی خودشو میزنه به راه های دور آقای پزشکیان🙄🤌🏻
یکم ادب آقای پزشکیان!!!!!! 🙄
|•ܩߊܣܢܚ݅ࡅ࡙ܥ•|
قیافه رو! وقتی خودشو میزنه به راه های دور آقای پزشکیان🙄🤌🏻
بابا و آقاجون منو!! با یه ظرف پُراز تخمه نشستن جلو تلوزیون! اونجاس ک هرچقدرم صداشون کنی حواسشون نی و محو مناظرن! 😂😐
|•ܩߊܣܢܚ݅ࡅ࡙ܥ•|
قیافه رو! وقتی خودشو میزنه به راه های دور آقای پزشکیان🙄🤌🏻
ما که میخواییم از خنده زمینو گاز بگیریم با این حرفا پزشکیان! 😂😂🤌🏻
|•ܩߊܣܢܚ݅ࡅ࡙ܥ•|
انگار کلمه اعدام، محاکمه و... تازه یاد گرفته پزشکیان😂🤣👍🏻
همش میگی کارشناس! 🙄
|•ܩߊܣܢܚ݅ࡅ࡙ܥ•|
انگار کلمه اعدام، محاکمه و... تازه یاد گرفته پزشکیان😂🤣👍🏻
ای واهاااااااای یکم عقلانی صحبت کن، یعنی چی؟؟؟؟ 😐😐
هدایت شده از معراج شهدای کرمان
فوری❌❌❌❌❌
بزرگواران در نظر داشته باشید زمان رای دادن از نوشتن پسوند هایی مثل آقا، دکتر،جناب و .... خودداری کنید چون رای باطله محسوب میشه همچنین از گذاشتن خط یا کشیدن قلب و استیکر و نوشتن عباراتی مانند: فقط به عشق رهبرم، خودداری کنید لطفا
مبادا با یک خط اضافه چندین رای باطل بشه
فقط سعید جلیلی همراه با کد نامزد44
بفرستین برا بقیه تا رای ها باطله نشه👌❌
|•ܩߊܣܢܚ݅ࡅ࡙ܥ•|
🌱🌱🌱 #قسمت_بیست_و_هشتم داستان جذاب و واقعی : ترمز بریده دو ساعت نشده بود که حاجی بهم زنگ زد ... با
🌱🌱🌱
#قسمت_بیست_و_نهم داستان جذاب و واقعی : جهاد من
کشور من پر بود از مبلغ های وهابی و جوان هایی که با جون و دل، عقل و ایمان شون رو دست اونها می دادن ... .
حق با حاجی بود ... باید مانع از پیوستن جوانان کشورم به داعش می شدم ... باید کاری می کردم که توی سپاه اسلام بجنگن، نه سپاه کفر ... .
از اون روز، کلاس، جبهه نبرد من شد و قلم و کتاب ها، سلاحم ... باید پا به پای مجاهدان می جنگیدم ... زمان زیادی نبود ... یک لحظه غفلت و کوتاهی من و عقب موندنم، ممکن بود به قیمت گمراهی یک هموطنم و جان یک مسلمان دیگه تموم بشه ... .
خستگی ناپذیر و بی وقفه کارم رو شروع کردم ... غذا و خوابم رو کمتر کردم و تلاشم رو چند برابر ... به خودم می گفتم: یه مجاهد ممکنه مجبور بشه چهل و هشت ساعت یا بیشتر، بدون خواب و استراحت یا با وجود مجروحیت، بی وقفه مبارزه کنه ... تو هم باید پا به پای اونها بجنگی ... .
در مورد دفاع مقدس و شهدای ایران خیلی مطالعه کرده بودم ... خیلی ها رو می شناختم و توی خاطرات خونده بودم که چطور و در چه شرایط وحشتناکی ایستادگی کرده بودند ... اونها رو الگو قرار دادم و شروع کردم ... .
.
اما فکرش رو هم نمی کردم که با آغاز این حرکت، نبرد سخت دیگه ای هم در انتظار من باشه ... هر لحظه، هجوم شیاطین رو حس می کردم ... هجمه و فشاری که روز به روز بیشتر می شد ... شبهه، تردید، خستگی، یأس، رخوت، تنبلی و ... از طرف دیگه ...
←ادامه دارد...
🌱🌱🌱
━━═━━⊰❀🕊❀⊱━━═━
▣⃢🦋[ @mahshidfhh
|•ܩߊܣܢܚ݅ࡅ࡙ܥ•|
🌱🌱🌱 #قسمت_بیست_و_نهم داستان جذاب و واقعی : جهاد من کشور من پر بود از مبلغ های وهابی و جوان هایی ک
🌱🌱🌱
#قسمت_سی داستان جذاب و واقعی: امواج بلا
کم کم مشکلات مختلف شروع به خودنمایی کرد ... سنگ پشت سنگ ... اتفاق پشت اتفاق ... و اوج ماجرا زمانی بود که به خاطر یک مشکل اداری، بیمه و شهریه ای که می گرفتم قطع شد ... حدود 5 ماه ... بدون منبع درآمد، بدون حمایت خانواده ... چند ماه با فقر زندگی کردم ... .
تنها یک قدم با فقر مطلق فاصله داشتم ... غذا بر اساس تعداد و اسامی ثبت شده می رسید که اسمم از توی لیست هم خط خورد ... بچه هایی که از وضعم خبر داشتن، دور هم جمع شدن ... هر روز بخشی از غذاشون رو جدا می کردن و یواشکی کنار تختم میزاشتن ... با این وجود، بیشتر روزها رو روزه می گرفتم ... شخصیتم اجازه نمی داد احساس عجز و ناتوانی کنم ... .
.
هر وقت فشار روم خیلی شدید می شد یاد سخن شهید آوینی می افتادم ... دیندار آن است که در کشاکش بلا دیندار بماند و گرنه در صلح و آسایش و فراغت اهل دین بسیارند ... .
به خودم می گفتم ... برای اینکه از فولاد سخت، چیز با ارزشی بسازن ... اول خوب ذوبش می کنن ... نرمش می کنن ... بعد میشه ستون یک ساختمان ... و خدا رو به خاطر تک تک اون فشارها و سختی ها شکر می کردم ... .
.
کم کم دل دردهام شروع شد ... اوایل خفیف بود ... نه بیمه داشتم ... نه پولی برای ویزیت و آزمایش ... نه وقتی برای تلف کردن ... به هر چیز مثل خستگی، گرسنگی و ... فکر می کردم ... جز سرطان ...
←ادامه دارد..
🌱🌱🌱
━━═━━⊰❀🕊❀⊱━━═━
▣⃢🦋[ @mahshidfhh