تعریف میکرد میگفت تا عمر دارم عذاب وجدان دارم..
یادمه روزای جنگ بود..
حالم بد بود و خسته بودم و عصبی..
اومدم پشت یه دیوار قناصه رو گذاشتم زمین و بهش تکیه دادم..
که ناگهان خاکی از زمین بلند شد و یک ماشین ایستاد🚙 خاک بالا بود و ماشین که رفت یکی اومد طرفم دیدم بهنامه بیشتر عصبی شدم چونکه چندین بار برش میگردوندیم عقب باز
می دیدیم وسطه میدونه بلند شدم یک سیلی محکم زدم تو صورتش😔
با بغض یه اسلحه گرفت طرفم گفت بیا داداش از عراقیا اسلحه برات غنیمت اوردم
و برای همیشه شرمندم کرد. 😭
🍃#شهیدبهناممحمدی
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
🛣میدان صراط مستقیم🛣
⚫️@maidan_sarat_mostageem
✨✨✨✨✨✨✨
خمپارهها امان شهر را بریده بودند و درگیری در خیابان آرش شدت گرفته بود.مثل همیشه بهنام سر رسید، اما نارحتی بچهها دیگر تأثیری نداشت؛ او کار خودش را میکرد.کنار مدرسه امیر معزی(شهید آلبو غبیش) اوضاع خیلی سخت شده بود؛ناگهان بچهها متوجه شدند که بهنام گوشهای افتاده است واز سر و سینهاش خون میجوشید.پیراهن آبی و چهار خونه بهنام غرق خون شده بود.چند روز قبل از سقوط خرمشهر، شیر بچه دلاور خوزستانی بالاخره در ۲۸/مهر/۱۳۵۹ پر کشید و امروز آشیانه بهنام، این کبوتر خونین بال،در قطعه شهدای کلگه شهرستان مسجد سلیمان شهر آبا و اجدادش مدفون است.
🍃#شهیدبهناممحمدی
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
🛣میدان صراط مستقیم🛣
✨@maidan_sarat_mostageem
✨✨✨✨✨✨✨✨