eitaa logo
مجله کودکان
18.4هزار دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
3.6هزار ویدیو
120 فایل
🔹تبادل و تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر https://eitaayar.ir/anonymous/B69m.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
📣 قابل توجه دانش‌آموزان و والدین گرامی ✨ شرایط پنجمین دوره مسابقات کشوری اعلام شد. 🤩 جهت اطلاعات بیشتر بر روی لینک زیر بزنید. 👇 https://eitaa.com/necessary_trainings/1164 🆔 @support_astro
لالالالا گل ریحون دو تا فال و دو تا فنجون توی فنجون من لیلی تو و خط فال تو مجنون لالالالا گل خشخاش چه نازی داره تو چشماش پر از نقاشی خوابت تو تنها فکر اونها باش لالالالا گل پونه گل خوش رنگ بابونه دیگه هیچ کس توو این دنیا سر قولش نمی مونه لالالالا شب تیره ببین ماه هم داره می ره هزار تا قصه ام گفتم چرا خوابت نمی گیره لالالالا گل لاله نبینم رویاهات کاله فرشته مثل تو پاکه فقط فرقش دو تا باله لالالالا گل رعنا میخواد بارون بیاد اینجا کی گفته تو ازم دوری ببین نزدیکتم حالا لالالالا گل پسته نشی از این روزا خسته چقدر خوابی که میشینه تو چشمای تو خوشبخته لالالا گل مریم نشینه رو چشات شبنم یه عمره من فقط هر شب واسه تو آرزو کردم لالالالا گل پونه کلاغ آخر رسید خونه یکی پیدا میشه یه شب سر هر قولی میمونه لالالالا گل زردم چراغا رم خاموش کردم بخواب که مثل پروانه خودم دور تو میگردم بخواب مادر بخواب عشقم بخواب ای کودک نازم شب بخیر 🤹‍♂️@majaleh_kodakan
صبح زیباست 🌸 اگر با لبخند آغاز شود بخند تا تابلو زندگی ات پر از رنگهای شاد شود سلام صبحتون بخیر و شادی امروزتون سراسر لبخند و خوشبختی 🤹‍♂️@majaleh_kodakan
کلاغ خبرچین 🚺🚹🚼 در جنگلي بزرگ و زيبا ، حيوانات مهربان و مختلفي زندگي مي كردند . يكي از اين حيوانات كلاغ پر سر و صدا و شلوغي بود كه يك عادت زشت هم داشت و آن عادت زشت اين بود كه هر وقت ،كوچكترين اتفاقي در جنگل مي افتاد و او متوجه مي شد، سريع پر مي كشيد به جنگل و شروع به قارقار مي كرد و همه حيوانات را خبر مي كرد . هيچ كدام از حيوانات جنگل دل خوشي از كلاغ نداشتند. آنها ديگر از دست او خسته شده بودند تا اين كه يك روز كلاغ خبر چين وقتي كنار رودخانه نشسته بود و داشت آب مي خورد صدايي شنيد .... فيش، فيش .... بعد ، نگاهي به اطرافش انداخت و ناگهان مار بزرگي را ديد كه سرش را از آب بيرون آورده است ... فيش ، فيش ... كلاغ از ديدن مار خيلي ترسيده بود ، از شدت وحشت ، تمام پرهاي روي سرش ريخت و پا به فرار گذاشت . كلاغ خبر چين ، همينطور پر زبان حركت كرد بالاخره به لانه اش رسيد وقتي كه داخل آينه نگاهي به خودش انداخت ، تازه فهميد كه پرهاي سرش ريخته است خيلي ناراحت شد و شروع به گريه كرد . طوطي دانا كه همسايه كلاغ بود صداي گريه اش را شنيد ، به لانه او رفت تا دليل گريه اش را بفهمد . كلاغ با ديدن طوطي دانا سريع يك پارچه به دور سرش پيچيد ! طوطي دانا با ديدن كلاغ كه روي سرش را با پارچه پوشانده شروع كرد به خنديدن . كلاغ با شنيدن اين حرف سريع پارچه را از روي سرش برداشت طوطي با ديدن سر بدون پر كلاغ ، باز هم شروع به خنديدن كرد و گفت : كلاغ ؟ پرهاي سرت كجا رفته است ؟ پس اين همه گريه بخاطر كله كچلت بود ؟! كلاغ ماجراي ترسش را براي طوطي باز گو كرد و طوطي با هم با شنيدن حرفهاي كلاغ شروع به خنديدن كرد . كلاغ گفت : « يعني تو از ناراحتي من اينقدر خوشحالي » . طوطي جواب داد : آخر همه حيوانات جنگل مي دانند كه مار آبي هيچ خطري ندارد و هيچ كس هم از مار آبي نمي ترسد اما تو آنقدر ترسيده اي كه پرهاي سرت هم ريخته اند . اگر حيوانات جنگل بفهمند كه چه اتفاقي افتاده است كلي مي خندند . كلاغ با شنيدن اين جمله ها به التماس افتاد ، گريه مي كرد و مي گفت : طوطي جان خواهش مي كنم اين كار را نكن اگر حيوانات جنگل بفهمد كه چه اتفاقي برايم افتاده آبرويم مي رود . طوطي گفت : كلاغ جان يادت هست وقتي اتفاقي براي حيوانات جنگل مي افتاد سريع پر مي كشيدي و به همه جار مي زدي و آبروي آنها را مي بردي ، حالا ببين اگر چنين بلايي بر سر خودت بيايد چه حالي پيدا مي كني . كلاغ كمي فكر كرد و گفت : « حالا ديگر فهميده ام كه چه قدر اشتباه مي كردم و چقدر حيوانات جنگل را آزار مي دادم خواهش مي كنم آبروي مرا پيش حيوانات جنگل نبر من هم قول مي دهم كه هرگز كارهاي گذشته را تكرار نكنم ، اصلاً تصميم مي گيريم كه هر وقت پرهايم در آمد بروم و از تمام حيوانات جنگل عذر خواهي كنم » . طوطي دانا با ديدن حال و روز كلاغ و پشيماني از رفتار گذشته اش به او قول داد كه دارويي برايش درست كند تا هر چه زودتر پرهاي سرش در بيايند . نتيجه مي گيريم كه هر كس در حق ديگران خطايي مرتكب شود خودش هم به زودي گرفتار خواهد شد 🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈 🤹‍♂️@majaleh_kodakan
@childrin1کانال دُردونه.mp3
1.78M
‍ ⭐️🌸 توحید ⭐️🌸 در خانه ی دلم زد ، توحید تو جوانه یکتا و بی شریکی ، خدا تویی یگانه تنها و بی نیازی ، نه زاده ای نه زادی همتای تو کسی نیست ، هستی مرا تو دادی ( تلاوت سوره توحید ) ( در خانه ی دلم زد ، توحید تو جوانه یکتا و بی شریکی ، خدا تویی یگانه ) (2) ( تنها و بی نیازی ، نه زاده ای نه زادی همتای تو کسی نیست ، هستی مرا تو دادی ) (2) ( در خانه ی دلم زد ، توحید تو جوانه یکتا و بی شریکی ، خدا تویی یگانه ) (2) 🌸 ⭐️🌸 🤹‍♂️@majaleh_kodakan
8.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یه بازی جذاب برای نوجوانان و حتی بزرگترا😍 👥تعداد بازیکنان: چهار نفر وسایل مورد نیاز: دوعدد پارچه ملحفه ویک عدد بادکنک که تا نیمه آب شده. بازیکنان در دوگروه دونفره تقسیم شده دوسر پارچه را گرفته و با بادکنک بازی را شروع نمایند. ✅ آن چه در فیلم آمده درفضای باز مخصوص نوجوانان است شما میتوانید با استفاده از پارچه کوچک تر وتوپ به جای بادکنک پرآب، در فضای خانه و با کودکان کوچک بازی را انجام دهید 🤹‍♂️@majaleh_kodakan