🏴🌼🏴🌼🏴🌼🏴🌼
رنگ آمیزی زیبای ایام فاطمیه
🏴 السلام علیک یا فاطمه الزهرا سلام الله علیها 🦋
#رنگ_آمیزی
#شهادت_حضرت_زهرا(س)
🏴🌼🏴🌼🏴🌼🏴🌼
🤹♂️@majaleh_kodakan
قور و قور و قور، صدا آشناست
از توی برکه، قورباغه اونجاست
برگ نیلوفر، جای خوابشه
بالش نداره، هی بیدار میشه
ماه مهربون، دلش می سوزه
از یه تیکه ابر، بالش می دوزه
بچه قورباغه، آروم می خوابه
باز تو آسمون، مهتاب می تابه
لالا لالایی، لالایی لالا
بچه ها شده، وقت خواب حالا
رو بالش نرم، لحاف رنگین
همه ببینید، خوابای شیرین
🤹♂️@majaleh_kodakan
🍃🌸ســـــــــلام
🌸🍃روز قشنگ تون بخیر
🍃🌸پـر از خـیر و بـرکت
🌸🍃تنتون سـالم
🤹♂️@majaleh_kodakan
13.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
داستان هپلی هپو تو مزرعه
🤹♂️@majaleh_kodakan
💜✨ سه آرزو ✨💜
در یک دهکده ی کوچک، در کنار جنگلی بزرگ، هیزم شکنی فقیر به نام «مکس» همراه با همسرش «السا» زندگی می کرد. یک روز که هیزم شکن می خوسات یک درخت بلوط بزرگ را ببُرد؛ یک فرشته ی کوچک را دید که زیر یکی از شاخه ها در حال پرواز کردن است. او تا آن روز هیچ فرشته ای را ندیده بود. در حالی که چشمانش را می مالید به خود گفت: « شاید دارم خواب می بینم. » اما وقتی چشمانش را باز کرد دید که فرشته هنوز همان جا است.
فرشته کوچولو گفت: « سلام، اگر این درخت بلوط را قطع نکنی سه تا از آرزوهای خودت یا همسرت را برآورده می کنم. » سپس ناپدید شد. مکس هم از آن درخت صرف نظظر کرد و به سراغ درخت دیگری رفت. او تمام روز را به سختی کار کرد. وقتی به خانه برگشت، آن قدر خسته بود که موضوع فرشته و سه آرزویش را فراموش کرده بود. وقتی وارد خانه شد از همسرش پرسید: « شام چی داریم؟ » السا جواب داد: « سوپ سیب زمینی. آن قدر پول نداریم که بخواهیم گوشت بخریم و باهاش غذا درست کنیم. »
مکس غرغرکنان گفت: « دوباره...نه...داریم شبیه سیب زمینی می شویم. کاشکی می شد برای تنوع هم که شده یک کم سوسیس می خوردیم. »
به محض اینکه مکس این حرف را زد، یک سوسیس بزرگ با صدای بلندی روی میز ظاهر شد. ظاهر شدن سوسیس باعث شد، مکس به یاد فرشته بیافتد و بعد همه چیز را در مورد سه آرزو به همسرش گفت.
وقتی که حرف هایش تمام شد السا از عصبانیت سرخ شده بود. پس گفت: « مرد احمق، تو یکی از آرزوهای با ارزش را به خاطر یک سوسیس از بین بردی. کاش اون سوسیس به دماغت می چسبید تا کمی دلم خنک می شد. » در همان موقع یک صدای دیگر آمد و سوسیس از روی میز بلند شد و به طرف دماغ مکس رفت و به صورت مکس چسبید. وقتی که مکس شروع به حرف زدن کرد انگار که به شدت سرماخورده بود. مکس گفت: « نگاه کن چه کار کردی. حالا بیا و کمک کن تا این را از صورتم بکنم. »
السا خیلی تلاش کرد ولی سوسیس سفت و سخت به صورت مکس چسبیده بود. بعد از این که السا مدتی تلاش کرد و نتوانست سوسیس را از صورت او جدا کند، خسته شد و گفت: « حالا بیا آرزو کنیم که همه ی طلاها و جواهرات جهان را داشته باشیم و از زندگی لذت ببریم. » مکس جواب داد: « احمق نشو! چه جوری وقتی همه من را دماغ سوسیسی صدا می کنند می تونم از زندگی لذت ببرم؟ کاش این سوسیس به صورتم نچسبیده بود. » با یک صدای دیگر سوسیس ناپدید شد و سومین آرزوی آن ها هم تمام شد. مکس و السا نشستند و سوپ سیب زمینی شان را خوردند و در مورد این که چه کسی اشتباه کرده صحبت کردند. اما آن ها فراموش کرده بودند اگر با اولین آرزویشان که سوسیس ظاهر شد، آن را می خوردند، هنوز برای دو آرزوی دیگر فرصت داشتند. راستی اگر سه تا آرزوهای تو هم برآورده می شدند چه آرزوهایی می کردی؟
#قصه_متنی
🤹♂️@majaleh_kodakan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️مادر دلیل خلق آسمانی
▫️مادر تو مثل دریایی، بی کرانی
▪️مادر همیشه درقلبم جاودانی
▫️مادر مرو، مرو مادر از این خانه
▪️مادر صفا ندارد بی تو این لانه
▫️مادر تویی چراغ این آشیانه
بچه ها ایام فاطمیه مهربان ترین مادر دنیا،مادر همه ما بچه شیعه هاست. 😢😔
🌻بچه ها، ایام فاطمیه رو به همه ی شما عزيزان تسلیت عرض می گوییم.😔
🤹♂️@majaleh_kodakan
@childrin1.کانال دُردونه.mp3
1.34M
#ترانه_صوتی
"حضرت زهرا(ع)"
👆👆👆
⚫️
🕯⚫️
⚫️🕯⚫️
🕯⚫️🕯⚫️
🤹♂️@majaleh_kodakan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
موش انگشتی متحرک 🐭👏
#کاردستی
🤹♂️@majaleh_kodakan