eitaa logo
مجله کودکان
18.4هزار دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
3.6هزار ویدیو
120 فایل
🔹تبادل و تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر https://eitaayar.ir/anonymous/B69m.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
نقاشی شتر چاپ دست 🤹‍♂️@majaleh_kodakan
-کودکانه گل روی شاخه زیباست 🌺 با مادرم رفتم به پارك يه گل چيدم زنبوره اومد ، رو گل نشست من ترسيدم صدا زدم: مامان مامان، اين زنبوره مي خواد منو نيش بزنه دستمو آتيش بزنه بيا برس به داد ِ من مامانم اومد، زنبوره پريد رفت ميون باغچه ي گل نشست روي يه شاخه گل وزوزي كرد، شيره ي گل را خورد و رفت. مامان جونم، گفت عزيزم گلها را نچين رو شاخه اونها را ببين گل هميشه قشنگه رو شاخه ها قشنگتره خوشگل و شاداب مي مونه. يه تابلو توي پارك ديدم اين جمله روش نوشته بود: « گلها را نچين ، گل روي شاخه زيباست.» اون روز تو پارك مي گشتم گلها را نگاه مي كردم به مادرم مي گفتم: گل خونه ي پروانه هاست هديه ي زيباي خداست من گلها را نمي چينم گل روي شاخه زيباست. نویسنده: مهری طهماسبی دهکردی ─┅─═ঊঈ🌸ঊঈ═─┅─ 🤹‍♂️@majaleh_kodakan
22.mp3
3.02M
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈ نام مادرم🕯 مثل نام توست🥀 گفته های او از کلام توست🥀 یک نفر به او 😔 ناسزا نگفت 🥀 حرف بد نزد 😔 ناروا نگفت😔 کافری نزد تازینه اش🥀 شعله ها نبود توی خانه اش …🔥 🥀دوستان عزیز ایام شهادت حضرت زهرا(س) را به شما تسلیت عرض میکنیم.🥀🖤 (س) 🏴🍀🏴🍀🏴🍀🏴 🤹‍♂️@majaleh_kodakan
🏴🌼🏴🌼🏴🌼🏴🌼 رنگ آمیزی زیبای ایام فاطمیه 🏴 السلام علیک یا فاطمه الزهرا سلام الله علیها 🦋 (س) 🏴🌼🏴🌼🏴🌼🏴🌼 🤹‍♂️@majaleh_kodakan
کدام خرگوش متفاوت از بقیه است؟ 🤹‍♂️@majaleh_kodakan
قور و قور و قور، صدا آشناست از توی برکه، قورباغه اونجاست برگ نیلوفر، جای خوابشه بالش نداره، هی بیدار میشه ماه مهربون، دلش می سوزه از یه تیکه ابر، بالش می دوزه بچه قورباغه، آروم می خوابه باز تو آسمون، مهتاب می تابه لالا لالایی، لالایی لالا بچه ها شده، وقت خواب حالا رو بالش نرم، لحاف رنگین همه ببینید، خوابای شیرین 🤹‍♂️@majaleh_kodakan
🍃🌸ســـــــــلام 🌸🍃روز قشنگ تون بخیر 🍃🌸پـر از خـیر و بـرکت 🌸🍃تنتون سـالم 🤹‍♂️@majaleh_kodakan
💜✨ سه آرزو ✨💜 در یک دهکده ی کوچک، در کنار جنگلی بزرگ، هیزم شکنی فقیر به نام «مکس» همراه با همسرش «السا» زندگی می کرد. یک روز که هیزم شکن می خوسات یک درخت بلوط بزرگ را ببُرد؛ یک فرشته ی کوچک را دید که زیر یکی از شاخه ها در حال پرواز کردن است. او تا آن روز هیچ فرشته ای را ندیده بود. در حالی که چشمانش را می مالید به خود گفت: « شاید دارم خواب می بینم. » اما وقتی چشمانش را باز کرد دید که فرشته هنوز همان جا است. فرشته کوچولو گفت: « سلام، اگر این درخت بلوط را قطع نکنی سه تا از آرزوهای خودت یا همسرت را برآورده می کنم. » سپس ناپدید شد. مکس هم از آن درخت صرف نظظر کرد و به سراغ درخت دیگری رفت. او تمام روز را به سختی کار کرد. وقتی به خانه برگشت، آن قدر خسته بود که موضوع فرشته و سه آرزویش را فراموش کرده بود. وقتی وارد خانه شد از همسرش پرسید: « شام چی داریم؟ » السا جواب داد: « سوپ سیب زمینی. آن قدر پول نداریم که بخواهیم گوشت بخریم و باهاش غذا درست کنیم. » مکس غرغرکنان گفت: « دوباره...نه...داریم شبیه سیب زمینی می شویم. کاشکی می شد برای تنوع هم که شده یک کم سوسیس می خوردیم. » به محض اینکه مکس این حرف را زد، یک سوسیس بزرگ با صدای بلندی روی میز ظاهر شد. ظاهر شدن سوسیس باعث شد، مکس به یاد فرشته بیافتد و بعد همه چیز را در مورد سه آرزو به همسرش گفت. وقتی که حرف هایش تمام شد السا از عصبانیت سرخ شده بود. پس گفت: « مرد احمق، تو یکی از آرزوهای با ارزش را به خاطر یک سوسیس از بین بردی. کاش اون سوسیس به دماغت می چسبید تا کمی دلم خنک می شد. » در همان موقع یک صدای دیگر آمد و سوسیس از روی میز بلند شد و به طرف دماغ مکس رفت و به صورت مکس چسبید. وقتی که مکس شروع به حرف زدن کرد انگار که به شدت سرماخورده بود. مکس گفت: « نگاه کن چه کار کردی. حالا بیا و کمک کن تا این را از صورتم بکنم. » السا خیلی تلاش کرد ولی سوسیس سفت و سخت به صورت مکس چسبیده بود. بعد از این که السا مدتی تلاش کرد و نتوانست سوسیس را از صورت او جدا کند، خسته شد و گفت: « حالا بیا آرزو کنیم که همه ی طلاها و جواهرات جهان را داشته باشیم و از زندگی لذت ببریم. » مکس جواب داد: « احمق نشو! چه جوری وقتی همه من را دماغ سوسیسی صدا می کنند می تونم از زندگی لذت ببرم؟ کاش این سوسیس به صورتم نچسبیده بود. » با یک صدای دیگر سوسیس ناپدید شد و سومین آرزوی آن ها هم تمام شد. مکس و السا نشستند و سوپ سیب زمینی شان را خوردند و در مورد این که چه کسی اشتباه کرده صحبت کردند. اما آن ها فراموش کرده بودند اگر با اولین آرزویشان که سوسیس ظاهر شد، آن را می خوردند، هنوز برای دو آرزوی دیگر فرصت داشتند. راستی اگر سه تا آرزوهای تو هم برآورده می شدند چه آرزوهایی می کردی؟ 🤹‍♂️@majaleh_kodakan