🌼سـلامی گـرم
🌈در طلوعی زیبـا
🌼تقدیم شما مهربانان
🌈سلامی به زیبـایی عشق
🌼وبه لطافت دل مهربانتون
🌈آرزومیکنم
🌼پنجـره دلتـون
🌈همیشه رو
🌼به خوشبختی بازبشه
🌈صبح آدینه تون بخیر و خوشی
🌼در کنـار عـزیـزان دلتـون
🌼
🤹♂️@majaleh_kodakan
🐛🐜مورچه و همسایه جدید🐜🐛
روزی روزگاری، مورچه كوچولویی بود كه در گوشه ای از جنگل زندگی می كرد . خانه مورچه كوچولو داخل یك تكه چوب خشك بود . مورچه كوچولو از خانه اش بیرون می آمد تا برای خودش غذا پیدا كند . گاهی قارچ جمع می كرد و گاهی هم یك دانه یا تخم گل پیدا می كرد
روزی از روزها وقتی مورچه كوچولو در كنار خانه اش دنبال غذا می گشت ، ناگهان سرو صدایی بلند شد و یك تكه چوب ، روی سر مورچه افتاد . آه و ناله می كرد و كمك می خواست اما كسی به كمكش نیامد . مورچه خیلی تلاش كرد تا خودش را از زیر ان تكه چوب بیرون اورد ، اما وقتی بیرون امد ، موجود عجیبی را دید كه از داخل تكه چوب سر درآورده بود .
مورچه كوچولو كه هم ترسیده بود و هم بدنش درد گرفته بود ، بلند شد و به طرف ان موجود عجیب رفت ،شاخك های ان جانور را گرفت و گفت : «تو اینجا چه كار می كنی ؟ مگر نمی دانی كه اینجا خانه من است و تو حق نداری وارد خانه من بشوی ؟ می خواهی خانه ام را خراب كن
آن موجود عجیب گفت :من كرم تنهایی هستم ، نمی دانستم اینجا خانه توست . اصلاًهم دلم نمی خواست كه تو را اذیت كنم . من هم در این تكه چوب به دنیا امده ام و حالا باید همین جا زندگی كنم اگر كمكم كنی و كمی چوب به من بدهی كاری به كارت ندارم خیلی هم ازت ممنون می شوم.»
مورچه كوچولو دلش سوخت ، كمی چوب جلوی كرم چاقالو ریخت و گفت : «اگر قول بدهی كه خانه مرا خراب نكنی ، من هم كاری به كارت ندارم ؛ حتی كمكت هم می كنم »
كرم چاقالو گفت : «بله این طوری بهتر است . نه تو تنها می مانی و نه من !»
كرم چاقالو شروع كرد به خوردن تكه های چوب . هر روز كه می گذشت كرم بزرگ تر و چاق تر می شد مورچه كوچولو كه از پرخوری كرم چاقالو تعجب كرده بود ، فقط او را نگاه می كرد . اما خوشحال بود كه همسایه ای پیدا كرده و دیگر تنها نیست
چند روز بعد مورچه كوچولو خانه ای برای كرم چاقالو درست كرد مورچه كف خانه را با برگ های نرم پوشاند و به كرم چاقالو گفت : « این هم خانه تو ! بیا برو داخل خانه ات »اما چاقالو ان قدر سنگین شده بود كه نمی توانست به خانه جدیدش برود برای همین مورچه كوچولو از جیرجیرك كمك گرفت تا دوتایی كرم چاقالو را به داخل خانه اش ببرند .
روزی از روزها ، مورچه كوچولو دنبال غذا بود كه ناگهان سر و صدایی بلند شد او به طرف خانه كرم چاقالو دوید و دید كه سه حشره بدجنس به كرم بیچاره حمله كرده اند و می خواهند او را اذیت كنند مورچه كوچولو شاخه ای را برداشت و به حشره ها حمله كرد حشره ها هم ترسیدند و از انجا رفتند.
روزها پشت سر هم می امدند و می گذشتند كرم چاقالو روز به روز بزرگرتر و شفافتر می شد یك روز وقتی مورچه كوچولو به سراغ همسایه اش رفت دید كه او در خانه اش نیست مورچه كوچولو كمی اطراف را گشت تا فهمید كه كرم چاقالو از خانه اش بیرون رفته و مشغول كندن یك گودال است . كرم چاقالو داخل ان گودال رفت ، دور خودش پیله ای تنید و از ان بعد داخل ان پیله زندگی می كرد .
از ان روز به بعد مورچه كوچولو هر روز كنار گودال می رفت و داخل ان نگاه می كرد . مورچه می دانست كه ان پیله عاقبت به یك حشره تبدیل می شود اما همیشه از خودش می پرسید :«یعنی از داخل این پیله چه حشره ای بیرون می آید ؟ یك پروانه یا یك حشره دیگر ؟»
مدت ها گذشت . حالا دیگر كنار خانه مورچه كوچولو قارچ های تازه ای روییده بود . یك روز ، چشم مورچه كوچولو یك سوسك شاخدار زیبا افتاد كه از داخل پیله بیرون می آمد . مورچه كوچولو به همسایه اش سلام كرد . اما سوسك شاخدار انگار او را نشناخت . سوسك شاخدار ان قدر برای پرواز عجله داشت كه جوابی به مورچه نداد و فوری در آسمان پرواز كرد و رفت .
مورچه خیلی ناراحت شد از اینکه سوسک شاخدار به اون جواب نداد. مورچه همونجوری تو فکر بود که متوجه یه چاله کوچیک آب که جلوی پاش بود نشد و افتاد تو چاله.
همونجوری که داشت دست و پا می زد و کمک می خواست یه دفعه دید که همون سوسک شاخدار پرواز کرد بالای سرش و دستش و سمت مورچه گرفت.
مورچه هم دست سوسک شاخدار و گرفت و از چاله اومد بیرون.
و ازون به بعد سوسک شاخدار و مورچه دوست های خوبی برای هم شدند.
#قصه
🐜
🐛🐜
🐜🐛🐜
🤹♂️@majaleh_kodakan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کاردستی
#سرگرمی
از کاردستی های متحرک خوشتون میاد؟؟؟
من شبیه قورباغه درستش کردم میتونید هر شکلی دوست دارین با کاغذ رنگی خوشگلش کنین.
شتاب جالبی داره که بچه ها رو سر ذوق میاره .
کلیپ رو با صدا ببینید براتون توضیح دادم .
برای اینکه درست بتونه بپره ،حواستون باشه کش ها خیلی سفت یا خیلی شل نباشه .
🤹♂️@majaleh_kodakan
بوعلی سینا، شیخ الرئیس
روایت شده که وقتی در پی بیماری نوح ابن منصور سامانی، پادشاه بخارا، پزشکان دربار از درمانش عاجز ماندند، به ابوعلی سینای جوان متوسل شدند و او امیر را به شکلی معجزهآسا درمان کرد. این موجب جلب توجه امیر به ابوعلی سینا شد.
پاداش ابوعلی سینا در درمان سلطان، دسترسی به کتابخانه سلطنتی بزرگ و ارزشمند دربار سامانیان بود. خود او در روایتش از زندگی، میگوید کتابهایی در این کتابخانه سلطنتی دیده که هیچ کس و حتی خودش از وجودشان باخبر نبوده است.
برخی از مورخان، راز موفقیت و پیشرفت ابوعلی سینا را در دسترسی او به این منابع علمی شمردهاند.
ابوعلی سینا بیش از ۴۰۰ رساله علمی از خود بر جای گذاشت که شاهکار آنها، کتاب قانون است. این کتاب به عنوان سنگ بنای پزشکی امروز جهان شناخته شده و به ۱۹ زبان ترجمه شده است.
کتاب قانون رویکردی کلینگر به سلامت بدن انسان دارد و به زمان خوردن و آشامیدن و آنچه باید خورد و نوشید پرداخته است تا ورزشهای مفید برای سلامت بدن، و همینطور از تمرینهایی برای فعالنگهداشتن مغز تا شرح امراض در این کتاب آمده است.
🤹♂️@majaleh_kodakan
📚منتظران امام مهدی (عج) اهل تلاوت قرآن هستند
🍀بچه های نازنین می دانید قرآن خواندن چه فایده هایی داره؟
⭐️📖⭐️📖⭐️📖⭐️📖
🤹♂️@majaleh_kodakan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🐐بز کوهی
❇️صعود حیرت انگیز بز کوهی بر دیواره سد با ۹۰درجه شیب تند و ارتفاع ۵۰ متری
🤹♂️@majaleh_kodakan
✨🌺🌴✨🌴🌺✨
💥آیات زندگی💥
🌼 وَأَنَّ اللَّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ 🌼
🍃 و خداست که بسیار توبه پذیر و بر خلق مهربان است؟🍃
✨آیه ۱۰۴ سوره توبه ✨
🤹♂️@majaleh_kodakan
🌱🌾🌹🌾🌹🌾🌹🌾🌱
🌹امام باقر( علیه السّلام)فرمودند: امام زمان(عجل الله فرجه) که بیاید، اموال را بین مسلمانان و نیازمندان به عدالت و مساوات تقسیم میکند.
🌹 با قیام آن حضرت
🌾 گردد این جهان تنظیم
🌹 پول و ثروت و اموال
🌾 می شود همه تقسیم
🌹 او به دست خود بخشد
🌾 پول و سیم و زر، یکسان
🌹 با ظهور مولایم
🌾 زندگی شود آسان
🤹♂️@majaleh_kodakan
آرامش آسمان شب
سهم قلبتان باشد💫🌸
و نور ستاره ها
روشنى ِ بى خاموش
ِ
تمام لحظه هايتان
شبتون قشنگ و آرام💫🌸
🤹♂️@majaleh_kodakan