#براساس_کتاب_اب_رحیم|#قسمت_دوم
#تألیف_موسسه_هفت_آسمان
#گفتگو_با_آذر_و_قومش|#پارت_اول
🌟تو در روزگاری که زندگی می کردی، چیزی را می دانستی و می فهمیدی که کسی به آن توجه نداشت. حتی اقوام نزدیکی که در کنارشان بودی. حتی عمویت آزر، که با او خویشاوندی نزدیکتری داشتی. همان که مجسمه می تراشید. اصلاً مگر می شد کسی آزر بت تراش را نشناسد؟!
حالا من با کدامم؟ با تو هستم یا با آزر؟ من چه می دانم از پرستش؟! نکند من هم راهی غیر از راه تو را می روم؟
من با این همه ادعا! نکند یک عمر جهالت را با خیالِ دانایی سپری کردم؟!
🔺من کجای دنیا ایستاده ام؟🔻
تمام سعی ام را می کنم تا مانند او نباشم.
آخر شنیده ام هر چه می گفتی: « چرا ساخته های دست و فکر خودتان را می پرستید؟» کسی توجه نمی کرد.
انگار او نمی شنید، صدایت را که مهربانانه می گفتی:
«عمو جان چرا اینگونه پرستش را برگزیده ای؟ آخر تو با چیزی نجوا می کنی که صدایت را نمی تواند بشنود، تو را نمی تواند ببیند. راز و نیازت، آرزو و دعایت را نمی تواند برآورده کند. تو به چه تکیه کرده ای؟!»
🔴نکته: اب رحیم همان حضرت ابراهیم(ع)، پدر مهربان است.
🌟به کانال «مجله هفت آسمان» بپیوندید👇
🍂eitaa.com/majalehaftaaseman
🍃sapp.ir/majalehaftaaseman
🍂instagram.com/haftaseman07
#براساس_کتاب_اب_رحیم|#قسمت_سوم
#تألیف_موسسه_هفت_آسمان
#گفتگو_با_آذر_و_قومش|#پارت_دوم
« عمو جانم، نگرانت هستم. نگران دوری تو از راه درست. دلواپس دور شدنت از مهربانی خدا. می ترسم اینگونه پیروی کردن از دست ساخته هایت، عذابی برایت باشد و تو یار شیطان باشی »
کاش لااقل وجدان آزر قضاوت کند. کاش صدایت به اعماق وجدانش برسد.
دوست دارم این منش بزرگوارانه ات را که در آن اعتقادت را فدای کوچکتری، دلسوزی و مهربانی ات نمی کنی. سراغ دارم وجدان هایی را که در مقابل مقام و منزلت قربانی شدند...
دلهای دریایی این چنین هستند که در دنیای حیرانی و سرگردانی مردمشان گم نمی شوند؛ با روح بزرگ و زبان نرم، قدرتمندانه ترین قدم را بر می دارند. تو نترسیدی و تنهایی دل زدی به دریای طوفان زده.
ذهنم مشغول شده که آنها چه گفته اند و پدر من چه می گفت...
همهمه بین مردم شهر پیچید. تعجب کرده بودند. دست روی دست می زدند که آخر یعنی چه؟! او چه می گوید؟! حرف های عجیبی می زند. یک عمر است اینگونه زندگی کردیم و اتفاقی هم نیفتاده. بالاخره صدایشان بلند شد که «همیشه پدرانمان همین گونه بودند. ما از نسل و تبار آنهائیم. ما بازماندگان آن مردمانیم. یعنی چه که ما هر چه گفتیم و می گوییم بی اثر است؟ یعنی اینها ما را نمی بینند؟! نکند آرزوهایمان را هم برآورده نمیکنند؟ آخر پدران ما که چیزی نگفتند. یعنی آنها هم اشتباه می کردند؟!... واقعا؟!»
🔴نکته: اب رحیم همان حضرت ابراهیم(ع)، پدر مهربان است.
🌟به کانال «مجله هفت آسمان» بپیوندید👇
🍂eitaa.com/majalehaftaaseman
🍃sapp.ir/majalehaftaaseman
🍂instagram.com/haftaseman07
#براساس_کتاب_اب_رحیم|#قسمت_پنجم
#تألیف_موسسه_هفت_آسمان
#گفتگو_با_آذر_و_قومش|#پارت_دوم
🌟می خواهید از خدایم برای شما بگویم و او را به شما معرفی کنم؟
خدایی که مرا آفریده، کارهایم را به خودم و شما واگذار نکرده و دستش را برای یاری ام پیش آورده. او را به هر دو عالَم ندهم که ذره ذره وجودم از دست توانای او وجود گرفته است.
«خدایم، محبوبم، معبودم مرا به زیور آفرینش آراست و راه درست را نشانم داد تا به هر ره گم کرده ای آن را بنمایانم.»
«معبود من روزی ام را می رساند، آب و غذایم و نمک غذایم را حتی...»
«پاس می دارم خدایی را که مرا برای برآوردن کوچکترین و کمترین خواهشم به کس واگذار نمی کند.»
«او بیماری، درماندگی و ناتوانی ام را با پرتو مهر و محبتش درمان می کند. او رشته کارم را به مویی می رساند اما رها نمی کند. او خوب می داند که من امیدواری دیگری ندارم...»
زندگی ام را، بودن و نبودنم را به دست توانایش گرفته است. تار و پودم به او گره خورده است.
فصل و وصلم را به عهده دارد. آنگاه که هستی ام را باز گیرد، زندگی ام را از کف ربوده است و زمانی که باز می گرداند، گویی زمین و آسمان را عطا کرده است. در تمام دنیا هیچ چیز به عزیزی او نمی رسد. حتی جان هم نخواهد توانست مانند او گرامی و محبوب باشد.
«او من و همه هستی را تربیت کرده است». با مهربانی اش، مهربانی به من آموخته و وجودم از لطف بی نهایتش لبریز شده است.«آسمانها و زمین را آفریده و امورش را مدیریت می کند، همچنان که حق پرستان برآن گواهند.»
🔴نکته: اب رحیم همان حضرت ابراهیم(ع)، پدر مهربان است.
🌟به کانال «مجله هفت آسمان» بپیوندید👇
🍂eitaa.com/majalehaftaaseman
🍃sapp.ir/majalehaftaaseman
🍂instagram.com/haftaseman07