eitaa logo
مجلس شهدا
891 دنبال‌کننده
14.4هزار عکس
9.4هزار ویدیو
81 فایل
🍃کانال مجلس شهدا🍃 ⚘پیام رسان " ایتا "⚘ http://eitaa.com/majles_e_shohada 🌹ما سینه زدیم بی صدا باریدند از هر چه که دم زدیم آنها دیدند ما مدعــیان صف اول بودیم از آخر مجلس شهدارا چیدند🌹 ارتباط باخادمِ شهدا ،تبادل ,پیشنهادات @ghatre_barran
مشاهده در ایتا
دانلود
مجلس شهدا
سنش کم بود خانواده اش راضی نمی شدند به برود، سه روز اعتصاب غذا کرد تا راضی شدند به برود. بود به قدری باهوش بود که در۱۳سالگی به راحتی انگلیسی حرف می‌زد در آموزش زبان می‌داد. در عملیات والفجر ۸ به شدت شد و به علت عوارض گازهای شیمیایی در ۱۷ سالگی مظلومانه به رسید. 🌷 @majles_e_shohada 🌷
مجلس شهدا
دو رفیق  دو شهید.... 🔹همه جا شده بودن به باهم بودن تو حتی اگه از هم جداشونم میکردن آخرش ناخواسته و دوباره برمیگشتن پیشه هم 🔸خبر علیو که اوردن، مادرِ محمد هم دو دستی تو سرش میزد و میگفت: بچم 🔹 اول همه فکر میکردن علی رو هم مثله بچش میدونه به خاطر همین داره اینجوری گریه میکنه 🔸بهش گفتن مادر تو الان باید قوی باشی، تو هنوز زانوهات محکمه تو باید ننه علی رو دل داری بدی همونجوری که های های میریخت گفت: زانوهای محکمم کجا بود؟ اگه علی شهید شده مطمئنم محمد منم شده اونا محاله از هم جدا بشن 🔹عهد بستن آخه مادر... عهد بستن که بدون هم پیشه نرن.... 🔸مامور سپاهی که خبر اورده بود کنار دیوار مونده بود و به اسمی که روی پاکت بعدی شده بود خیره مونده بود.... 🌷 شادی روحشان 🌷 @majles_e_shohada 🌷
1_41708060.mp3
زمان: حجم: 4.78M
..🍃یـادمـونه خاطرات جای رو چفیه ها پـشـت سـر رهـبرمـون تـا دَم آخــر.....✌️😎 بـانوای:سیـدرضـا نـریـمانے🎤 پیشنهاد دانلود👌 🌷 @majles_e_shohada 🌷
یک قشنگ بود، بسیاری از اوقات متوجه نمیشدی لباسهایت را چه کسی شسته، وقتی متوجه میشدی که روی بند افتاده و یا تا کرده و مرتب روی ساک و وسایل شخصی گذاشته شده... . اگر چه ظاهرش رختشویی ست ... اما روح و باطنش " تهذیب نفس " بود. عملیات خیبر، جزیره مجنون سال ۱۳۶۲ عکاس : محمود عبدالحسینی 🌷 @majles_e_shohada 🌷
وقتی مصطفی به دنیا آمد،از خدا برای او خواستم. می‌خواستم خودم را جبران کنم،خودم از قافله عشق جا مانده‌ام،در دوران دفاع مقدس به رفتم و نشدم و لیاقت نداشتم اما پسرم این لیاقت را داشت یک سال و نیم آموزش می‌دید اما بخاطر سنش او را اعزام نمی‌کردند. یک هفته و 10روز خانه نمی‌آمد،می‌گفت: نمی‌خواهند من را به ببرند آنقدر در گردان می‌مانم که . 🌷 @majles_e_shohada 🌷
✍بعدشما #اخلاصمان بہ اختلاس رفت! ایمانمان رنگ باخت! محبت هاو بردبارے هاتمام شد! صفاوسادگے در رنگ دنیا رنگ باخت! وقتی از رنگ #جبهہ فاصلہ گرفتیم! حنایمان رنگے ندارد 🌷 @majles_e_shohada 🌷 #شهدا_رهبرمون_رو_دعا_کنید
#خاطرات_شهید ||🌸🍃 در محضر #شـــهید||💚 یڪ روز در حیاط خانہ نشسته بودیم ڪه یڪی از همڪلاسیهاے حیدر دم در خانہ آمد و گفت: پسر شما مے خواهد برود جبهہ و همہ پرونده هایش تڪمیل اسٺ و مے خواهد برود... گفتم: برو به سلامت خودش هم آمد و گفت: پدر مڹ مي خواهم بروم #جبهہ و الآن تنها چیزی ڪه مانده رضایٺ پدر و مادر اسٺ؛ مڹ گفتم: از مڹ ڪه راضے هستم وقتے ایڹ جملہ را گفتم #حیدر عیڹ گل شکفته شد و شوق و شادی در چهره او نمایان شد، وقتی رضایت را از مڹ گرفت نزد مادرش رفٺ و مادرش گفت: مے روی شهید مے شوی، او هم در جواب گفت: اســـلام بہ خوڹ ما نیاز دارد مرگ با عزٺ اگر خونیڹ بهتر از زندگے ننگین... #شهید_سیدحیدر_حمیدی🌷 🌷 @majles_e_shohada 🌷 #شهدا_رهبرمون_رو_دعا_کنید
💟تا حالا #عطر سیب ، یا #عطر یاس ویا #عطر گل ها ی دیگه به مشامتون خورده که خیلی براتون #جذاب باشه!!! هر گلی یه #عطر ی داره تا حالا خیلی شنیدین ولی تا #عطر #ایمان به مشامتون خورده؟؟!!😌 یه #عطر ی از جنس #خدا ، بوی خاک ریز #جبهه ها یا حتی بوی خوش #چادر نماز مادربزرگا یا حس #حکایت شیرین پدر بزرگا😍 اگر میخوای معطر بشی با سلام به مادرت فاطمه بیا به کانال ما سر بزن😍😇 🍂🌸 http://eitaa.com/joinchat/1868824596Cc2d4850591 🌸🍂
‍ قبل از صبح برگشت. پیکر هم روی دوشش بود. بود و . می گفت: یک ماه قبل روی ارتفاعات بازی دراز داشتیم. فقط همین شهید جا مانده بود. . پیرمردی جلو آمد. بود. همان که ابراهیم پسرش را از بالای ارتفاع آورده بود. سلام کردیم و جواب داد. همه ساکت بودند. انگار می خواهد چیزی بگوید اما! لحظاتی بعد سکوتش را شکست: آقا ابراهیم ممنون! زحمت کشیدی! اما پسرم...! . پیرمرد مکثی کرد و گفت: پسرم از دست شما است! از چهره همیشه خندان ابراهیم رفت. چشمانش گرد شده بود از تعجب! گلوی پیرمرد را گرفته بود. چشمانش خیس از بود. صدایش هم لرزان و خسته: دیشب پسرم را در خواب دیدم. می گفت: در مدتی که ما و بی نشان بر خاک افتاده بودیم، هر شب مادر سادات (س) به ما سر می زد. اما حالا، دیگر چنین خبری برای ما نیست...! می گویند مهمانان ویژه حضرت زهرا(س) هستند! پیرمرد دیگر ادامه نداد. سکوت جمع ما را گرفته بود. به ابراهیم هادی نگاه کردم. دانه های درشت اشک از گوشه چشمانش غلط میخورد و پایین می آمد. می توانستم فکرش را بخوانم. ابراهیم هادی گمشده اش را پیدا کرده بود! ... . . . ✍ 🍃🌸🍃 🌷 @majles_e_shohada 🌷
476.2K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
در تاریخ بنویسید زمانی که و برای دستمال توالت روی هم اسلحه میکشیدند دهه هشتادی ما برای کمک به ضدعفونی شهر التماس میکرد یاد نوجوانان و افتادم که برای رفتن به جبهه التماس میکردند بسیار زیبا 🍃🌸🍃 🌷 @majles_e_shohada 🌷
542.9K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❤️ چقد بده تو خـــــــوابت ببینی تو ای و همه پر میزنن و تو نمیشی بعد بپرسی چرا ؟! 👈بگن سیم خاردار ‍ زخمیت کرده‍...! به‌سیم‌خاردار‌های‌گــناه‌گیر‌کردیم‍... 🎼🎬🎼🎬🎼🎬🎼🎬🎼 🌷 @majles_e_shohada 🌷
✳ فتح اراده و تصمیم 🔻 سردار حاج می‌گوید:« در روزهای اول ورود به ، دشمن را قادر به هر کاری می‌دانستم اما در اولین حمله‌ای که انجام دادیم، موفق شدیم نیروهای دشمن را از کنار جاده‌ی سوسنگرد تا حمیدیه به عقب برانیم و تلفاتی نیز بر آن‌ها وارد کنیم که این امر باعث شد تصور غلطی که از دشمن داشتیم از بین برود.» او می‌گوید: «بالاترین فتح برای سپاه اسلام فتح زمین نبود، فتح و بود.» 📚 از کتاب ؛ جستاری در خاطرات حاج قاسم سلیمانی 📖 صفحه ۱۲۱ ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f 🦋 @majles_e_shohada 🦋