eitaa logo
مجلس شهدا
905 دنبال‌کننده
13.9هزار عکس
8.7هزار ویدیو
72 فایل
🍃کانال مجلس شهدا🍃 ⚘پیام رسان " ایتا "⚘ http://eitaa.com/majles_e_shohada 🌹ما سینه زدیم بی صدا باریدند از هر چه که دم زدیم آنها دیدند ما مدعــیان صف اول بودیم از آخر مجلس شهدارا چیدند🌹 ارتباط باخادمِ شهدا ،تبادل ,پیشنهادات @ghatre_barran
مشاهده در ایتا
دانلود
... 🌷همیشه قبل از اعزام به او مى گفتم: تو را به دست حضرت عباس سپردم. بار آخری نگذاشت و گفت: مادر، این بار مرا به دست خدا بسپار. حضرت عباس امانت نگه دار است و مرا سالم برمی گرداند و شهید نمی شوم.... راوى: مادر شهید علیرضا دهقانیان، شهادت: ٤/١٠/١٣٦٥، شلمچه 🌷 @majles_e_shohada 🌷
... 🌷همیشه قبل از اعزام به او مى گفتم: تو را به دست حضرت عباس سپردم. بار آخری نگذاشت و گفت: مادر، این بار مرا به دست خدا بسپار. حضرت عباس امانت نگه دار است و مرا سالم برمی گرداند و شهید نمی شوم.... راوى: مادر شهید علیرضا دهقانیان، شهادت: ٤/١٠/١٣٦٥، شلمچه 🌷 @majles_e_shohada 🌷
.... 🌷تازه وارد لشکر شده بودم. گذرم افتاد به آشپزخانه، دیدم یه نفر وردست آشپز، دیگ ها رو جابجا می کنه. فرداش دم در ستاد همان شخص را دیدم که جارو می زد. شب، جمع شدیم حسینیه ی اردوگاه، رئيس ستاد لشکر می خواست سخنرانی کنه، باز همان شخص بود که آمد و رفت پشت تریبون.... 🌹خاطره اى به ياد سردار شهيد رضا شکری پور، فرمانده گردان ١۵۴، لشگر ٣٢ انصارالحسین (ع) همدان 🌷 @majles_e_shohada 🌷
! 🌷خیلی وقت بود منتظر نامه ‌اش بودیم. دلواپسی امانمان را بریده بود تا اینکه یکی از بستگان از منطقه تلفن زد: _علی اکبر شهید شده. ٩ روز قبل جنازه شو فرستادن مشهد. چرا نمی ‌رین تحویل بگیرین؟ آن زمان اسامی شهدا از تلویزیون اعلام می‌ شد و ما هم مثل همه کسانی که عزیزی در جبهه داشتند گوش به زنگ بودیم. گوشی را که گذاشتم یادم آمد چند روز قبل اسم شهیدی را به نام «بازاری» از تلویزیون شنیدم. 🌷اول یکه خوردم ولی خیلی زود به خودم دلداری دادم. _بازاری با بازدار خیلی فرق داره. ممکن نیست اشتباه خونده باشن ولی انگار اشتباه خوانده بودند. مردان فامیل رفتند سردخانه بیمارستان امام رضا (ع). پدر شوهرم با آنها بود. او تعریف کرد: "انبوهی تابوت روی همدیگر چیده شده بود. به نگهبان اسم شهید را گفتیم و با او به جستجو مشغول شدیم. روی بدنه تابوت ‌ها اسم شهدا رو نوشته بودن که بعضیاشون خیلی بدخط و ناخوانا بود. کم کم داشتیم.... 🌷....كم كم داشتيم از پیدا کردن جنازه علی اکبر ناامید می‌ شدیم. آخه نگهبان حاضر نبود تابوتای ردیف بالا رو پایین بیاره تا بتونیم اسامی رو بخونیم. داشتیم مطمئن می‌ شدیم که علی اکبر اونجا نیس که یه هو صداشو شنیدم. «حاج آقا! من اینجام! یازدهمین تابوت از همین ردیف که جلوش وایسادین» 🌷چنان یکه خوردم که نتونستم تعادلمو حفظ کنم. تلو تلوخوران چند قدم عقب و جلو رفتم و بالاخره با سر خوردم زمین. پسرم جلو دوید و شروع کرد به مالیدن شونه هام. آخه فکر می‌ کرد از دیدن جنازه شهدا حالم بد شده. شکسته بسته حالی‌ اش کردم که تابوت یازدهم رو بیارن پایین. وقتی در تابوت رو واکردیم علی اکبر رو دیدیم. باور می‌ کنین؟! دونه‌ های عرق مثل شبنم رو صورتش نشسته بود." راوى: همسر شهيد 🌷 @majles_e_shohada 🌷
🌿🍂🍃🍀 #حدیث_قدسی! اگـــر بنــده اش شـــوے #عاشقتــ مےشـــود،💔 اگــــر عاشقتــ شــود، تـــورا مےخـــرد،💵 اگــــر تو را بخــــرد ، نمےمیرے... #شهیــــد_میشوے...🌷 #شهدا💠 #شهیدمحمدرضادهقان ♥️ #شهدا_را_یاد_کنیم_با_ذکر_صلوات🍃 #خدایا_به_آبروی_شهدا_ما_هم_ببر☘ ╭━━━⊰♡⊱━━━╮ 🌷 @majles_e_shohada 🌷 ╰━━━⊰♡⊱━━━╯ #شهدا_رهبرمون_رو_دعا_کنید
.... 🌷زينب اولین نفر از خانواده ‌اش بود که با حجاب شد. اولین نفر بود که چادر رو انتخاب کرد. و همین چادرش باعث کینه ‌ی دشمن شد.... 🌷منافقین تو یه کوچه‌ بعد از نماز مغرب و عشا آنقدر گره‌ ی روسریش رو کشیدند تا به شهادت رسید. در حاليكه فقط ۱۴ سال سن داشت. 🌹شهیده زینب کمایى ✅ چادر 🌷 @majles_e_shohada 🌷
چہ نجواهایـی داشتی با شهـــــــدا که حکم خادمی شهدا اینقدر زود تبدیل شد به هم‌نشینی با ... شهدا گاهی نگاهی 🍃🌸🍃 🌷 @majles_e_shohada 🌷
┄═❁๑๑🍃🌺🍃๑๑❁═┄ مردان حقيقت ڪہ بہ حق پيوستند از دام تعلقات دنيا رستنـد... چشمے بہ تماشاے جهــــان بگشودند ديدند ، ڪہ ديدنے نـــدارد ، بستـــند... 🌷 @Shahidesarboland 🦋 @majles_e_shohada 🦋
!! جوانی بود رعنا و رشید. بسیار خوش چهره و خوش سیما با موهای طلایی و چشم آبی و پوست سفید. اصلاً یک شخصیت ویژه و متفاوتی داشت. حسن شب قبل از حرکت‌مان به من گفت: اوستا می‌شه من یه خواهشی از شما بکنم؟ گفت: «من واقعیتش این است که مشکلی دارم. قبل از آمدن به جبهه، زیاد دنبال لباس و تیپ و.... و جلوی آینه بودم برای ظاهرم. خواهشم این است که اگر من شهید شدم، شما مقداری از خون من را به بدنم بمالید. چون احساس می‌کنم که با این قیافه خودنمایی کرده‌ام، باید کفاره‌ای بدهم!» این حرف خودش است نه یک کلمه کم، نه یک کلمه زیاد! حسن گفت: «من از شما می‌خواهم از این خونم به موهایم بمال که من روز قیامت، خوب محشور بشم.» خاطره ای به یاد شهید معزز حسن فاتحی معروف به حسن سرطلا و حسن آمریکایی راوی: فرمانده دلاور حاج مهدی مظاهری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهید ابوالحسن محمدآبادی ۵ دقیقه‌ قبل از شهادت در حادثه تروریستی کرمان، درحال خدمت‌رسانی به زوار💔 💔 💔 🔴به پویش بپیوندید👇 http://eitaa.com/joinchat/963837952Cb758f6bd13