eitaa logo
مجمع الذاکرین
2.7هزار دنبال‌کننده
19.4هزار عکس
3هزار ویدیو
190 فایل
سخنرانی های عزیزان . رحیم پور ازغدی ، رائفی پور ، پناهیان ، رفیعی ، عالی، و مداحی های مداحان گرانقدر ،،مطالب ناب مذهبی ،،دعاهای روز و هرروز یک صفحه از کلام الله مجید بصورت صوتی بهمراه معنی در اختیار همراهان قرار میگیرد.
مشاهده در ایتا
دانلود
043_Alzokhref(parhizgar).mp3
2.35M
✨ سوره الزخرف ✨ 🔴کانال مجمع الذاکرین 🌐 @majma_alzakerin🔰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌼هرکس صبح سه مرتبه بگوید: «اَلْحَمْدُلِلَّهِ رَبِّ الْعالَمينَ اَلْحَمْدُ لِلّهِ حَمْداً كَثيراً طَيِّباً مُباركاً فيهِ» هفتاد بلا از او دور می شود که کمترین آن اندوه است.. 🔴کانال مجمع الذاکرین 🌐 @majma_alzakerin🔰
🌹تسبیح روز سه شنبه 🌸️بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ 🌹سُبْحَانَ مَنْ هُوَ فِي عُلُوِّهِ دَانٍ سُبْحَانَ مَنْ هُوَ فِي دُنُوِّهِ عَالٍ سُبْحَانَ مَنْ هُوَ فِي إِشْرَاقِهِ مُنِيرٌ سُبْحَانَ مَنْ هُوَ فِي سُلْطَانِهِ قَوِيٌّ 🌹سُبْحَانَ الْحَلِيمِ الْجَلِيلِ سُبْحَانَ الْغَنِيِ‏ الْحَمِيدِ سُبْحَانَ الْوَاسِعِ الْعَلِيِّ سُبْحَانَ اللَّهِ وَ تَعَالَى 🌹سُبْحَانَ مَنْ يَكْشِفُ الضُّرَّ وَ هُوَ الدَّائِمُ الصَّمَدُ الْفَرْدُ الْقَدِيمُ سُبْحَانَ مَنْ عَلَا فِي الْهَوَاءِ سُبْحَانَ الْحَيِّ الرَّفِيعِ سُبْحَانَ الْحَيِّ الْقَيُّومِ 🌹سُبْحَانَ الدَّائِمِ الْبَاقِي الَّذِي لَا يَزُولُ سُبْحَانَ الَّذِي لَا تَنْقُصُ خَزَائِنُهُ سُبْحَانَ مَنْ لَا يَنْفَدُ مَا عِنْدَهُ سُبْحَانَ مَنْ لَا تَبِيدُ مَعَالِمُهُ سُبْحَانَ مَنْ لَا يُشَاوِرُ فِي أَمْرِهِ أَحَداً سُبْحَانَ مَنْ لَا إِلَهَ غَيْرُهُ 🌹سُبْحَانَ اللَّهِ الْعَظِيمِ سُبْحَانَ اللَّهِ وَ بِحَمْدِهِ سُبْحَانَ ذِي الْعِزِّ الشَّامِخِ الْمُبِينِ سُبْحَانَ ذِي الْجَلَالِ الْبَاذِخِ الْعَظِيمِ سُبْحَانَ ذِي الْجَلَالِ الْفَاخِرِ الْقَدِيمِ 🌹سُبْحَانَ مَنْ هُوَ فِي عُلُوِّهِ دَانٍ وَ فِي دُنُوِّهِ عَالٍ وَ فِي إِشْرَاقِهِ مُنِيرٌ وَ فِي سُلْطَانِهِ قَوِيٌّ وَ فِي مُلْكِهِ دَائِمٌ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ سَيِّدِنَا مُحَمَّدٍ نَبِيِّهِ وَ أَهْلِ بَيْتِهِ الطَّاهِرِينَ‏ 🔴کانال مجمع الذاکرین 🌐 @majma_alzakerin🔰
وقتى صداى نقاره غروب‏ هاى صحنت قدم‏ هایم را میخکوب مى‏ کند ، فریاد رضا رضا را در متن موسیقى محزون مى‏ شنوم و بغض شکسته‏ ام را تقدیم دیدارت مى‏ کنم آقاجان! دانه کدام جرئت یافت طعم ذلت مأمون را به کام تو بچشاند تا قبله هشتم رادر صبر ولبخند خویش بنا کنى؟ امروز ، تنها نه خیابان‏ هاى خراسان که تمام رگ‏ هاى عاشقانت ، به گلدسته و رواقت ختم میشود. خاطره سوزاندن جگرت، تا قیامت از ذهن خاک خراسان بیرون نمى ‏رود. آهوى دلم دوان دوان مى‏ آید آقا جان تو آن جگر سوخته ‏اى که آب را به زائرانش هدیه مى ‏کند؛ زیرا اولاد على علیه‏ السلام از عزیزترین‏ ها مى‏ بخشیدند و من در صحن تو ، به دنبال اشاره‏ هایى مى‏ گردم که با آن حرف مى‏ زنى؛ مثل پرواز همان کبوتران که با ‏ هاى محبت تو، عمرى است اسیر رهایى در آسمان همجوار تواند هر روز به شوق تکرار خاطره شما و آهو، آهوى دلمان از هر جا رمیده مى‏ شود؛ دوان دوان در سایه تو مأوا مى‏ گیرد تا دست تو، مثل ابرى سخاوتمند، بر نیازش ببارد؛ پس اشتیاق تند ما را کن یا على بن موسى الرضا! 🔴کانال مجمع الذاکرین 🌐 @majma_alzakerin🔰
بعضی از گناهان ما ، بوی بدی دارد که مشامِ را آزار می‌دهد. طبق بعضی روایات، بعضی از ملائکه از بوی بد گناهان آزرده می‌شوند همچنین اولیائی که مشامِ برزخی‌ شان باز است ، از بوی بد گناهان ما می‌ شوند. چه باید کرد تا این بوی بدِ گناه ، ما را نزد ملکوتی ها رسوا نکند؟ آقا علیه‌ السلام فرمودند: تعَطَّرُوا بِالاسْتِغْفَارِ لاَ تَفْضَحْکُمْ‏ رَوَائِحُ الذُّنُوبِ: با استغفار خود را معطّر کنید، تا بوی بدِ گناهان شما را رسوا نکند... منبع : امالی الطوسی ، صفحه ۳۷۲ 🔴کانال مجمع الذاکرین 🌐 @majma_alzakerin🔰
❥✺﷽ ✺❥ شب اول قبر آيت‌‌الله شيخ مرتضی حائری قدس سرّه، برايش نماز ليلة‌ الدّفن خواندم همان نمازی که در بين مردم به نماز وحشت معروف است. بعدش هم يک سوره ياسين قرائت کردم و ثوابش را به روح آن عالم هديه کردم چند شب بعد او را در عالم خواب ديدم حواسم بود که از دنيا رفته است کنجکاو شدم که بدانم در آن طرف مرز زندگی دنیائی چه خبر است؟! پرسيدم: آقای حائری، اوضاعتان چطور است؟ آقای حائری که راضی و خوشحال به نظر می‌آمد، رفت توی فکر و پس از چند لحظه، انگار که از گذشته‌ای دور صحبت کند شروع کرد به تعريف کردن وقتی از خیلی مراحل گذشتیم همين که بدن مرا در درون قبر گذاشتند، روحم به آهستگی و سبکی از بدنم خارج شد و از آن فاصله گرفت درست مثل اینکه لباسی را از تنت درآوری، کم کم ديگر بدن خودم را از بيرون و به طور کامل می‌ديدم خودم هم مات و مبهوت شده بودم، اين بود که رفتم و يک گوشه‌ای نشستم و زانوی غم و تنهائی در بغل گرفتم ناگهان متوجه شدم که از پائین پاهايم، صداهائی می‌آید، صداهائی رعب‌آور و وحشت‌افزا! صداهائی نامأنوس که موهايم را بر بدنم راست می‌کرد، به زير پاهايم نگاهی انداختم از مردمی که مرا تشيع و تدفين کرده بودند خبری نبود. بیابانی بود برهوت با افقی بی‌انتها و فضائی سرد و سنگين و دو نفر داشتند از دور دست به من نزديک می‌شدند، تمام وجودشان از آتش بود آتشی که زبانه می‌کشيد و مانع از آن می‌شد که بتوانم چشمانشان را تشخيص دهم انگار داشتند با هم حرف می‌زدند و مرا به يکديگر نشان می‌دادند ترس تمام وجودم را فرا گرفت و بدنم شروع کرد به لرزيدن، خواستم جيغ بزنم ولی صدایم در نمی‌آمد. تنها دهانم باز و بسته می‌شد و داشت نفسم بند می‌آمد، بدجوری احساس بی‌کسی غربت کردم خدايا به فريادم برس! خدايا نجاتم بده در اينجا جز تو کسی را ندارم همين که اين افکار را از ذهنم گذرانيدم متوجه صدائی از پشت سرم شدم صدائی دلنواز، آرامش ‌بخش و روح افزا و زيباتر از هر موسیقی دلنشين! سرم را که بالا کردم و به پشت سرم نگريستم نوری را ديدم که از آن بالا بالاهای دور دست به سوی من می‌آمد، هر چقدر آن نور به من نزديکتر می‌شد آن دو نفر آتشين عقب‌تر و عقب‌تر می‌رفتند تا اينکه بالاخره ناپديد گشتند نفس راحتی کشيدم و نگاه دیگری به بالای سرم انداختم. آقائی را ديدم از جنس نور نوری چشم نواز آرامش بخش ابهت و عظمت آقا مرا گرفته بود و نمی‌توانستم حرفی بزنم و تشکری کنم، اما خود آقا که گل لبخند بر لبان زیبایش شکوفا بود سر حرف را باز کرد و پرسید: آقای حائری! ترسیدی؟ من هم به حرف آمدم که بله آقا ترسيدم، آن هم چه ترسی! هرگز در تمام عمرم تا به اين حد نترسيده بودم اگر يک لحظه ديرتر تشريف آورده بوديد حتماً زهره ‌ترک می‌شدم و خدا می‌داند چه بلایی بر سر من می‌آوردند بعد به خودم جرأت بيشتر دادم و پرسيدم: راستی، نفرموديد که شما چه کسی هستيد و آقا که لبخند بر لب داشت و با نگاهی سرشار از عطوفت، مهربانی و قدرشناسی به من می‌نگريستند فرمودند: من علی بن موسی الرضا هستم آقای حائری! شما 38 مرتبه به زيارت من آمديد من هم 38 مرتبه به بازديدت خواهم آمد، اين اولين مرتبه‌اش بود 37 بار ديگر هم خواهم آمد. ✍ناقل آيت‌الله العظمی سيدشهاب‌الدين مرعشی نجفی (ره) 🔴کانال مجمع الذاکرین 🌐 @majma_alzakerin🔰
.... بعد از پایان جلسه بحث و گفت وگوی علامه جعفری ، سوالی برایم پیش آمد که بسیار حیاتی بود. بعد از درس در راهرو می کردیم که خدمت استاد رسیدم و سوالم را پرسیدم خستگی از چهره استاد پیدا بود ، اما چون اصرار من به پاسخ سوال را دید، همان جا داخل راه رو عبایش را زمین انداخت و به من هم کرد که بنشینم. گفتند بنشین که حال ایستادن ندارم؛ هم خستگی در می کنیم و هم در خدمتتان هستم. سال ها از آن جریان می گذرد و امروز سوال خودم و حتی جواب استاد را از یاد برده ام و همه آن فراموش شده است ، اما برخورد صمیمی و استاد ، چنان تلنگری به روح و ذهن من وارد کرد که هنوز هم مات حرکت استاد هستم و به ایشان ارادت دارم اخلاق تدریس فصل تأثیر رفتار ص۱٧٩ 🔴کانال مجمع الذاکرین 🌐 @majma_alzakerin🔰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا