eitaa logo
مجمع الذاکرین
2.8هزار دنبال‌کننده
19.4هزار عکس
3هزار ویدیو
190 فایل
سخنرانی های عزیزان . رحیم پور ازغدی ، رائفی پور ، پناهیان ، رفیعی ، عالی، و مداحی های مداحان گرانقدر ،،مطالب ناب مذهبی ،،دعاهای روز و هرروز یک صفحه از کلام الله مجید بصورت صوتی بهمراه معنی در اختیار همراهان قرار میگیرد.
مشاهده در ایتا
دانلود
🔖 يكی از دوستـان شيخ رجبعلی خیاط نقل می كـند با تاكسی كار می كـردم. دو يكی بلند قـد و ديگری كوتاه قد سوار تاكسی شدند زن كـوتاه قد ترک زبان بـود و با خود می گفت : مـن فارسی بلـد نيستم كه بگـويم منزلم كجاست . هر روز سوار بـر می شـدم و با دو ريـال به منزل می رسيـدم ، اما امروز بايـد پنج ريال به تاكسی بدهم به او گفتم : ناراحت نباش مـن تركی بلد هستم . منزل او را پيـدا كـردم و پول نگرفتم و روانه شدم . چند شب بعد برای اولين بار در جلسه مرحـوم شيخ شركت كردم . چند نفری بوديم كه در آن اطاق محقر نشستيم شيخ نگاهی به من كرد و فرمود شب های جمعه تو از فرج قائم آل محمد عجل‌الله فرجه هستی. می دانی چطور شد كه نزد من آمدی؟ آن زن كوتاه قد راكه سوار كردی و به مقصد رسـاندی و از او پـول نگـرفتی در حق تو كرد و پروردگار عالم هم دعای او را مستجاب فرمود. 🔴کانال مجمع الذاکرین 🌐 @majma_alzakerin🔰
گفت: به خاطر سن کم مرا دست کم نگیرید دانش‌ آموزان مدرسه ای را به اردو می‌ بردند. در مسیر حرکت ، اتوبوس به یک تونل نزدیک شد . نرسیده به آنجا، تابلویی با این مضمون بود که: حداکثر ارتفاع تونل سه متر. ارتفاع اتوبوس هم سه متر بود . ولی چون راننده قبلا این مسیر را آمده بود با اطمینان وارد شد اما سقف اتوبوس به سقف تونل کشیده شد و بعد از مسافتی با صدایی وحشتناک در اواسط تونل متوقف شد پس از بررسی مشخص شد یک لایه آسفالت جدید روی جاده کشیدند که باعث این اتفاق شده . و همه به فکر چاره افتادند ؛ یکی به کندن آسفالت و یکی دیگر به بکسل کردن با ماشین سنگین و دیگران هم... اما هیچ کدام چاره‌ ساز نبود تا اینکه پسر بچه‌ ای از اتوبوس پیاده شد و گفت: راه حل این مشکل را من می‌دانم یکی از مسئولین اردو به پسر گفت: برو بالا پیش بچه‌ ها و از دوستانت جدا نشو! پسر بچه با اطمینان کامل گفت: به خاطر سن کم مرا دست کم نگیرید . مرد از حاضر جوابی کودک تعجب کرد و راه‌حل را از او خواست پسرک گفت: پارسال در یک نمایشگاه معلم‌ مان یادمان داد که از یک مسیر تنگ چگونه عبور کنیم ، و گفت برای این که دارای روح لطیف و حساسی باشیم. باید درون‌ خودمان رااز هوای نفس و بادِ و تکبر و و حسادت خالی کنیم و در این صورت میتوانیم از هر مسیر تنگ عبور کنیم و به خدا برسیم مسئول اردو گفت: این چه ربطی به اتوبوس داره؟! پسر بچه گفت : اگر بخواهیم این مسئله را روی اتوبوس اجرا کنیم باید باد لاستیک‌ها را کم کنیم تا اتوبوس از این مسیر تنگ و باریک عبور کند . با خالی کردن کمی از باد لاستیک ها از تونل عبور کرد . خالی کردن درونمان از هوای کبر و غرور و نفاق و حسادت رمز عبور از مسیرهای دشوار زندگی است. 🔴کانال مجمع الذاکرین 🌐 @majma_alzakerin🔰