eitaa logo
مجمع الذاکرین
2.7هزار دنبال‌کننده
19.4هزار عکس
3هزار ویدیو
190 فایل
سخنرانی های عزیزان . رحیم پور ازغدی ، رائفی پور ، پناهیان ، رفیعی ، عالی، و مداحی های مداحان گرانقدر ،،مطالب ناب مذهبی ،،دعاهای روز و هرروز یک صفحه از کلام الله مجید بصورت صوتی بهمراه معنی در اختیار همراهان قرار میگیرد.
مشاهده در ایتا
دانلود
✪✷هنوزازپس قرنها،نداۍ "هَل مِن ناصِرٍ یَنصُرۍ" سیـدالشّــ‌هدا بگوش میرسدو ڪربلادر تڪرار است، خوشابه حال مدافعان حرم ڪه به نداۍ لبیڪ گفتند. 🔴کانال مجمع الذاکرین 🌐 @majma_alzakerin🔰
اولیــــن شهیـــدےڪہ در جنـــگ لقبــــ #سیـــدالشهــــدا گرفتــــ ڪه بود؟؟؟ بـــہ روایتــــ محســـن رضــایے👇👇❤️ اولین شهیدی که در جنگ لقب سیدالشهدا را گرفت💔😳👇 ” در عملیات خیبر در یڪے از سخت‌تریــن شرایط #حاج‌ـــ‌ابراهیم را خواستم. نیرو‌هایے ڪه باید از جزیره جنوبي می‌گذشتنــد و مےآمدند از پشت طلائیه حمله مےڪردند و دروازه‌اش را باز می‌کردند، نتوانسته بودند ڪار را تمام کنند یا اصلاً پیش ببرند. به #حاج‌ـــ‌همت گفتم: «این کار را تو باید انجام بدهے. مشڪلش این بود ڪه نیروهایش نسبت به آن منطقه توجیه نبودند و وقت طولانے می‌خواست. آمادگے هم نداشت. خودم هم این را می‌دانستم. منتها ما هم نمی‌توانستیم هیچ نیرویے را غیر از لشکر ۲۷ حضرت رسول به آنجا وارد کنیم. زمان ما هم ڪمتر از بیست و چهار ساعت بود وگرنه جزیره را ازدست می‌دادیم. نگاهی به من کرد. در آن نگاه، حرف‌ها نهفته بود. پرسید: «واقعا باید اینجا عمل ڪنم؟» به او گفتم: «بله. باید حتماً عمل ڪنے» اگرچه چند نفر از فرماندهان دیگر نتوانسته بودند از آنجا بگذرند. او رفت، عمل کرد و جزیره حفظ شد، ولی چند روز بعد خبر رسید که شهید شده است. اولیــن بارے ڪه در جنگ به ڪسے عنوان «سید الشهدا» دادند در همین جزیره خیبر به حاج ابراهیم همتــــــ💔 بـــود... شادےروح شهیـــد #بـــاصلواتـــــ❤️ 🔴کانال مجمع الذاکرین 🌐 @majma_alzakerin🔰
آیت الله میلانی فرمود: این کار شما بی انصافی ست آمد محضر آیت الله میلانی در مشهد در اطراف حرم امام‌رضا علیه السلام مغازه داشت. عرض کرد: مغازه دارم در اطراف مطهر، در ایامی که شهر شلوغ می‌شود قیمت اجناس را کمی بالا برده و بیشتر ازنرخ متعارف می‌فروشم حکم این کار من چیست؟ آیت الله میلانی فرمود: این کار شما بی انصافی ست. مغازه دار خوشحال ازاین پاسخ و اینکه آقا نفرمود حرام است. کفش‌هایش را زیر بغل گذاشت و دست روی‌ سینه عقب عقب خارج می شد . آقای میلانی با دست اشاره کرد به او که برگردد! برگشت آقا دهان خود را گذاشت کنار گوش مغازه دار و فرمود : داستان کرببلا را شنیده ای؟ فرمود: بله. گفت می‌دانی علیه السلام تشنه بود و تقاضای آب کرد و عمر سعد آب را از او دریغ کرد؟ گفت: بله آقا شنیده ام. آقای میلانی فرمود : آن کار عمرسعد هم بی انصافی بود...... 🔴کانال مجمع الذاکرین 🌐 @majma_alzakerin🔰