بسم الله الرحمن الرحیم
#ع_ب_ا_س
اگر میشد دمی با رزمجامه روی زین پیدا
همآوردی نمیشد در تمام سرزمین پیدا
«سِقاهُم رَبُّهُم» را تا نمیخواندند در گوشش
برای امر سقایی نمیشد جانشین پیدا
به قصد رزم تا میتاخت در هر معرکه، میشد
سر و دست و جنازه از یسار و از یمین پیدا
زمین از زخمهای تازه پر میشد، اگر هربار
نمیشد زیر تیغش شهپر روحالامین پیدا
بهغیر از لحظهای که اخم او را دیده در صفین
ندیده مالک اشتر هراسی در جبین پیدا
«اَشِدّاءُ عَلَیالکُفّار» دشمن بود و با این حال
نمیشد در دلش از دوستان یکذره کین پیدا
خجالت میکشید از زینب کبری از آن وقتی
که با ننگ اماننامه شده شمر لعین پیدا
زد آتش بر دلش آوای «اَینَ عَمّیالعَباس؟»
ازآنساعت کهشد درخیمه اینصوت حزین پیدا
امان از لحظهای که شیرمردی خسته و زخمی
زمین افتاده بود و گرگها شد از کمین پیدا
عمود خیمه را بابا کشید آنجا که دیگر شد
حکیم بن طفیلی با عمود آهنین پیدا
تمام کربلا از عطر یاس پیکری پر شد
به هرسو قطعهای از «عین»و«با»و«آ»و«سین»پیدا
حسین ازخاک دستش را چنان با بوسه برمیداشت
که گویی در زمین گردیده قرآن مبین پیدا
تمام پیکرش بر خاک میلرزید آن دم که
شد از گودی صدای نالهی «هَل مِن مُعین؟» پیدا
بههمراه امام عصر پای روضهاش هستند
پیمبرها -سلاماللهعلیهماجمعین- پیدا
دوایش گفتن یکجملهی «یاکاشِفُالکَرب» است
اگر هرجای عالم شد دل اندوهگین پیدا
برای حضرت عباس طوری گریه کردم که
شده لبخند در روی کرامالکاتبین پیدا
گرفتم در دوعالم دستهایش را، یقین دارم
که در محشر برایم میشود حصنحصین پیدا
دلم تنگ عمود آخر است، آنجا که خواهد شد
به چشمم گنبد زرد تو روز اربعین پیدا
#مجتبی_خرسندی
#حضرت_عباس #تاسوعا
شافع عقبا کجا و شوق این دنیا کجا
ابر باران زا کجا و حسرت دریا کجا
با امان مومنین حرف از امان نامه مزن
زاده حیدر کجا و این جسارت ها کجا
او اگر می خواست دریا سینه اش را می شکافت
مصلحت این بود، ورنه او کجا موسی کجا
این که می گویند لب تر کرده حرفش هم بد است
قبل اصغر آب نوشیدن کجا سقا کجا
من یقین دارم که از باب اطاعت گفت چشم
ورنه عباس علی و خواهش از اعدا کجا
تا دو دستش هست ما را از شفاعت بیم نیست
آتش دوزخ کجا و شیعه زهرا کجا
او تمام عمر سنگ عشق را بر سینه زد
سنگ دل ها او کجا و سینه صحرا کجا
روضه لازم نیست قبر او ته مرثیه هاست
آه این مدفن کجا و آن قد رعنا کجا
#محمود_یوسفی
آه #یا_اباالفضل
ای قد بلند از دل صحرا بلند شو
قدّم خمیده ای قد طوبا بلند شو
بعد از تو نیست قوت قلبی به خواهرم
بعد تو میشوم تک و تنها بلند شو
از خیمهگاه تا به کنارت که آمدم
ناله زدم مُدام که سقا بلند شو
من گریه میکنم همگی خنده میکنند
پایان بده به زخم زبانها بلند شو
راضی نشو که گریه کنم اینهمه در این
دشتی که هست غرق تماشا بلندشو
"یک جور می دهیم جواب سکینه را
باشد، بیا به خیمه تو حالا ، بلند شو"
حالا که مادرم به کنار تو آمده
حدِّاقل به خاطر زهرا بلند شو
#محمدحسن_بیات_لو
#اشعاردودمه_شب_وروزتاسوعا
منم عباس حسین،جان و احساس حسین
عاشق زینبم و،روح حساس حسین۲
من به همراه حسین در ره دین و قرآن
آمدم تا که کنم جان خودم را قربان
یا حسین یا مولی یا مولی یا مولی۲
جان و جانان منی،دین و ایمان منی
ای برادرجان حسین،راحت جان منی۲
ز ازل مهر تو در سینه و در جان من است
عشق پاک تو حسین هدیه ی جانان من است
یا حسین یا مولی یا مولی یا مولی۲
یا حسین ای مولی،ای عزیز زهرا
اذن میدانم بده،تا کنم جانم فدا۲
سوزم از ناله ی طفلان حرم یا مولی
از سکینه به خدا من خجلم یا مولی
یا حسین یا مولی یا مولی یا مولی۲
شیر دشت کربلا،رفت میدان بالا
ناگهان آمد به گوش،ناله ی ادرک اخا۲
تا صدایش به حسین از دل صحرا برسید
سر بالین برادر گل زهرا برسید
یا حسین یا مولی یا مولی یا مولی۲
از تو و طفلان تو،یا حسین شرمنده ام
از خجالت یا حسین،سر به زیر افکنده ام۲
کشته ی راه خدا تشنه لب علقمه ام
شرمسار تو و هم مادر تو فاطمه ام
یا حسین یا مولی یا مولی یا مولی۲
#رضا_یعقوبیان
#حضرت_عباس_علیه_السلام
#تاسوعا
#محرم
#قصیده
خبر در علقمه در بین لشکر تواَمان پیچید
خبر هولی به راه انداخت بینِ این و آن پیچید
خبر آمد دوباره علقمه رفت آرزوی آب
همین که آب دورِ دستهای پهلوان پیچید
فرات اُفتاد پیشش التماسش کرد قدری نوش
صدای التماسِ آب در گوش زمان پیچید
جمالش روی آب اُفتاد حیران کرد عالم را
برای تشنگیاش نالهی آبِ روان پیچید
نهیبی زد به آب و مَشک از دستان او نوشید
تمام انبیا مبهوت، حرفش در جهان پیچید
خبر بینِ سپاه آمد اگر این مَشک برگردد...
دگر باید بساط جنگِمان را بیگمان پیچید
خبر آمد فقط دارد علَم... شمشیر اما نه
خبر در بین نخلستان میانِ شامیان پیچید
هزاران تیر آماده است اما هیبتش از دور
چه کرده که زبان از دیدنش بین دهان پیچید
خبر آمد که دارد میرسد... از دور باید زد
که ناگه از شریعه نعرهی صدها کمان پیچید
هزاران تیر صدها تیغ دهها نیزه باریدند
تنش وقتی که شد نِیزار تیغی آن میان پیچید
علَم محکم به مُشتش بود اما بازویش اُفتاد
جماعت شیر شد فریادهاشان بعد از آن پیچید
به دندان مَشک را دارد ، تمام آبرویش بود
عموی خیمه دورِ مَشک با کلِ توان پیچید
بمیرد حرمله وقتی که اسمش هست ، یعنی وای
بمیرم که سهشعبه بین مژگان آنچنان پیچید
عمودِ نانجیبی این وسط آمد ، زبانم لال
چنان زد بیمروت که ترَک خورد اَبروان پیچید
تنش روی زمین اما به سمت او نمیرفتند
خبر اما به شمر آمد خبر سوی سنان پیچید
حرامیها پس از آن آمدند و تا حسین آید
میان حلقههاشان ضربههای بیامان پیچید
سنان زد نیزهاش را، ساقهاش را هم شکست و رفت
گمانم درد آن با زور بین استخوان پیچید
علی آنجا نشسته بود وقتی که کَمش کردند
صدای نالهی زهرا میان آسمان پیچید
خبر آمد دوید از خیمه سمتِ علقمه زینب
دوید و دورِ پایش چادرِ او ناگهان پیچید
رُباب از هولِ دشمن بچه را برداشت در خیمه
سریعاً چادرش را دورِ طفل بیزبان پیچید
حسین آمد همه رفتند زد صیحه به طوری که
مدینه گریهی امالبنین ناله کنان پیچید
عمو جانِ رشیدی داشت این خیمه خدایا رفت
صدای طفل ساکت شد صدای خیزران پیچید
خبر آمد که زینب دستِ خود را بر سرش بگذاشت
صدای نالهی عمه که میگفت الامان پیچید
«خبر داری که بعد از تو به کوچه گردی اُفتادم »
خبر داری که گیسویی به دست ساربان پیچید
فقط یک دفعه پیشِ زجر طفلی از عمویش گفت
چنان سیلی به دختر زد صدا در کاروان پیچید
عمو شرمنده بود و جای او بابا به پیشش رفت
همینکه دید سر را، در خرابه بوی نان پیچید
#حسن_لطفی
#حضرت_عباس_علیه_السلام
#دوبیتی
امید خیمههای ناامید است
بریده دستوپای اینشهید است
بگو با زائران؛ این قبر کوچک
مزار یک علمدار رشید است
#میثم_مومنی_نژاد
#حضرت_عباس_علیه_السلام
#تاسوعا
#غزل
روزِ زینب(س) شب شد از دلشوره؛ بر لب آه رفت
از میانِ آسمانِ خیمه وقتی ماه رفت
با حسين(ع) از "ضاق صَدري"گفت و دیگر إذن خواست
آه از قلبِ حسین بن علی(ع) ناگاه رفت
بی سپاهیِ برادر طاقتش را طاق کرد
غربتش را بینهایت دید، پس آنگاه رفت
مشکِ خالی را نگاهی کرده و شرمنده شد
هرچه که این روزها پیش رقیه(س) راه رفت
میرسید از کودکان هرآن صدایِ "العطش"
پس علَم برداشت و با ذکر بسم الله رفت
مشک را برداشت و شد مقصدش آبِ فرات
حضرتِ سقایِ-مان با هیبتی دلخواه رفت
موج زد در مشکِ تشنه سِیلی از آب فرات
خود نخورد آب و دوباره با عطش همراه رفت
عاقبت چشمش نظر خورد و به خون آغشته شد
تیرِ نحسی از کمانِ عده ای بدخواه رفت
بیهوا تیری اصابت کرد بر پهلویِ مشک
ریخت آب و خنده بر لبهایِ صد گمراه رفت
نالهٔ "أدرِک أخا"پیچید در گوش حسین(ع)
مُنکسِر شد! داغ دید و با غمی جانکاه رفت
اشک را با آستینِ گرد و خاکی پاک کرد
از نهانِ علقمه تا عرش اعلی آه رفت!
#مرضیه_عاطفی
#شب_عاشورا
گفت آن که دل تیر ندارد برود
یا طاقت شمشیر ندارد برود
فرداست که این بیشه شود لجّۀ خون
هرکس جگر شیر ندارد برود
عباس_شاهزیدی
🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷
نهجالبلاغه نقشه راه سعادت است
زیباترین کلام امام عدالت است
هر روز زندگیمان را با حضرت علی علیه السلام شروع کنیم
@hekmat_nahjolbalaqe
سلام و درود خداوند مهربان بر شما و خانواده محترم و بزرگوارتان وقت شما بخیر.
خیلی خوش آمدید بر سر سفره پر برکت نهج البلاغه امام علی علیه السلام
امیدوارم همه ما هر روز با شنیدن یک فایل صوتی از سخنان آموزنده و به روز و کاربردی و حکیمانه نهج البلاغه آغاز کنیم تا بدانیم که علی علیه السلام همچنان مظلوم است
آیا جناب عالی به عنوان سفیر و پیام رسان امیر بیان خواهید بود.؟
شما چند گروه و دوستان عزیزتان را عضو کانال اقیانوس نهج البلاغه میفرمایید؟ ممنون
@hekmat_nahjolbalaqe
🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷
#امان_ازدل_زينب(س)
سر ِ تورا به رويِ نيزه آشيان دادند
مرا به مجلس نامحرمان مكان دادند
جماعتي كه نمك خورده يِ علي بودند
به خواهرت سر ِ بازار ِ كوفه نان دادند
(#سعيدخرازي)
#شب_عاشورا
امشب شهادتنامۀ عشاق امضا میشود
فردا ز خون عاشقان، این دشت دریا میشود
امشب کنار یکدگر، بنشسته آل مصطفی
فردا پریشان جمعشان، چون قلب زهرا میشود...
امشب صدای خواندن قرآن به گوش آید ولی
فردا صدای الامان، زین دشت برپا میشود
امشب کنار مادرش، لبتشنه اصغر خفته است
فردا خدایا! بسترش، آغوش صحرا میشود
امشب که جمع کودکان، در خواب ناز آسودهاند
فردا به زیر خارها، گمگشته پیدا میشود
امشب رقیّه حلقۀ زرین اگر دارد به گوش
فردا دریغ این گوشوار از گوشِ او وا میشود
امشب به خیل تشنگان، عباس باشد پاسبان
فردا کنار علقمه، بیدست، سقا میشود
امشب که قاسم زینت گلزار آل مصطفاست
فردا ز مرکب سرنگون، این سروِ رعنا میشود...
امشب گرفته در میان، اصحاب، ثارالله را
فردا عزیز فاطمه، بییار و تنها میشود
امشب به دست شاه دین، باشد سلیمانی نگین
فردا به دست ساربان، این حلقه یغما میشود...
ترسم زمین و آسمان، زیر و زبر گردد «حسان»
فردا اسارتنامۀ زینب چو اجرا میشود
#حبیب_الله_چایچیان
#حضرت_عباس_ع_شهادت
نگاه او دل از ارباب میبُرد
ز چشم اهل کوفه خواب میبُرد
اگر سقا به باران امر میکرد
تمام کربلا را آب میبُرد
#علی_ذوالقدر