#خورشیدشیعه
ای پنجمین امام، یا باقرالعلوم
بر رفعتت سلام، یا باقرالعلوم
بر علم مصطفی باب تو بود باب
وآن خانه را تو بام، یا باقرالعلوم
در بزم تشنگان، از بادههای فضل
پرگشته از تو جام، یا باقرالعلوم
با احتجاج تو، اسلام آورد
ترسا به کوه شام، یا باقرالعلوم
خود راسخون علم، تعلیم دیدهاند
نزد تو ای امام، یا باقرالعلوم
هم حوزههای علم، هم حلقههای درس
گیرند از تو وام، یا باقرالعلوم
مهر تو از ازل، نور تو تا ابد
فیضت علی الدوام، یا باقرالعلوم
در بزم علم و دین، پیوسته میرود
نامت به احترام، یا باقرالعلوم
ای حضرت کریم ای فضل تو عمیم
وی رحمت تو عام، یا باقرالعلوم
قرآن ناطقی، عین الحقایقی
ما جمله تشنه کام، یا باقرالعلوم
خورشید شیعهای، زهرا ودیعهای
ظل تو مستدام یا باقرالعلوم
#محمدسعیدمیرزایی
#امام_باقر_علیه_السلام
#ولادت
#مربع_ترکیب
روشن جهان ز نام تو یا باقرالعلوم
نشناخت کس مقام تو یا باقرالعلوم
هستیم ما غلام تو یا باقرالعلوم
مؤمن به هر کلام تو یا باقرالعلوم
عمری ست درس عشق در این خانه خوانده ایم
نور کلام توست اگر شیعه مانده ایم
روشن ترین ستاره ی دنیای معرفت
ای در حدیث ناب تو دریای معرفت
در محضر تو ای گل رعنای معرفت
زانو زده جهان به تماشای معرفت
مهر تو بوده است صراط جهانی ام
مدیون باقر است همه زندگانی ام
ما پای منبرت به سعادت رسیده ایم
ما با تواییم اگر به هدایت رسیده ایم
هستیم زنده چون به ولایت رسیده ایم
دنبال نور عشق به هیأت رسیده ایم
علم از کلام توست نفس می کشد هنوز
آری به نام توست نفس می کشد هنوز
غرق اند اهل علم به دریای منبرت
چون قطره ای ست علم همه پای منبرت
نوری جهان نداشته منهای منبرت
ما را ببر همیشه به ژرفای منبرت
ای سایه سار جنت الاعلا بقیع تان
محراب آسمانی دنیا بقیع تان
ای آبروی علم، جهان وام دار تو
حرفی نداشتند بزرگان کنار تو
پایان نداشت معرفت بی غبار تو
خورشید شمع سوخته ی بر مزار تو
دستی بکش به شانه ی بی تکیه گاه ما
خورشید باش مثل همیشه به راه ما
رؤیا شده مدینه و صبح زیارتت
ما را ببر به دیدن شرح کرامتت
دلتنگ گشته ایم برای سخاوتت
قربان فصل فصل غم بی نهایتت
خون گریه های کرببلا یادگار توست
در ما صدای کرببلا یادگار توست
#حسن_کردی
#امام_باقر_ع_مدح_و_ولادت
#صلوات
خُلق نبوی ز خُلق و خویش پیداست
عطر علوی، ز رنگ و بویش پیداست
با آمدن امام باقر گفتند:
انوار محمّدی ز رویش پیداست
#سیدهاشم_وفایی
#امام_باقر_ع_مدح_و_ولادت
وزیده دوباره نسیم رجب
مرا خوانده حق در حریم رجب
دلم را هوائی خوبان نمود
خدای رئوف و رحیم رجب
خدایا کمک کن که با لطف تو
شوم بهرهمند از نعیم رجب
نگاهی بفرما براین روسیاه
به حق نگار کریم رجب
مناجاتیام کن دراین ماه نور
مقیمم بفرما به درگاه نور
مرا شوق یاریست والا تبار
امامی گرامی و زهرا تبار
من از ایل مجنونم و دلشده
و او از عزیزان لیلا تبار
کریمی زنسل کریمان عشق
ومن عاشقی مست و شیدا تبار
نسب از دو سو فاطمی، حیدری
به قربان این ماه غوغا تبار
جمال جمیلش بهشت عدن
دو جد گرامش حسین و حسن
تعلق ندارد به کس خاطرم
گدای کرمخانۀ باقرم
به لطف خداوند، زهرائیام
خدا را براین موهبت شاکرم
به منصب نیازی مرا نیست، نیست
خوشم در حریم علی شاعرم
اگرچه سرودم غزلها ولی...
ز وصف علیزادگان قاصرم
قلم از نفس ماند و یارم نشد
حریف نگاه نگارم نشد
سلام ای علوم خدا را امین
پدر خواندهی علم، حق الیقین
اگرچه زنسل علی آمدی
محمدترینی، محمدترین
چنان فانی عشق پاکت شدم
ز سرحد مستی گذشتم ببین
به قربان نازی که داری شما
وآغوش بازی که داری شما
به روی اسیرت نگارا بخند
بر این بینوا دیدهات را مبند
نگاهی... که جاهلترین نوکرت
ز دریای عِلمت شود بهرهمند
امیر رسولان به تو داده دل
مرا هم امیرا فکندی به بند
حسن زادهای و حسینی خصال
نگاهت قیامت... لبت کان قند
چه گردد از آن لب، شه ذوالمنن
کلامی خصوصی بگوئی به من
من امشب ز چشم تو دم میزنم
به نام نگاهت قلم میزنم
رجب آمده غرق شور و طرب
شرر بر دل و جان غم میزنم
سراپای من غرق لطف شماست
دم از حُسن صاحب کرم میزنم
کدامین سحر میشود بنگرم
کنار مزارت قدم میزنم
و یا اینکه یک روز خوش بنگرم
سر قبر پاکت علم میزنم
ضریحی نداری نباشد غمت
برای تو در دل حرم میزنم
مرا عفو کن اگر دلبرا
ز اوصاف تو حرف کم میزنم
تو بالائی و ما دراین قعر خاک
الا حضرت عشق! روحی فداک
دلم پر شده از ولای شما
سرم خاک پای گدای شما
چه دارم به جز اینکه آقا فقط
بگویم وجودم فدای شما
چه میشد نصیب دل ما شود
نسیمی ز فیض دعای شما
مبارک بُوَد پیش من مرهم و...
غم و لطف زخم و شفای شما
شبم را شما نور باران کنید
مرا با نظر اهل ایمان کنید
#مجتبی_روشن_روان
#امام_باقر_ولادت
پیک قدسی به شادمانی گفت
آفرینش دوباره پرشوراست
درسپیده دم طلوع وظهور
آسمان وزمین پرازنوراست
نورصبح از سپیده ی علم است
این سپیده پدیده ی علم است
شب نشینان عالم ملکوت
همه سوی زمین نگه کردند
روی دامان مهر، مه دیدند
کسب نور ازفروغ مه کردند
روز میلاد ماه خورشید است
روشن این مه زنورتوحیداست
همه ی عرشیان به هم گفتند
سید الساجدین گلی دارد
تا که شکر خدا به جا آرد
درمصلا نماز بگذارد
همه این شوق وشور را دیدند
سرّ الله ونور را دیدند
ای حسن خصلت ای حسینی خو
حیدری روی وفاطمی اوصاف
سایه پرود سید سجاد
چشمه ی جود وآیت الطاف
ای جمال توبهتر ازهرماه
محو روی توگشت وجهه الله
شب بشکفتن گل رویت
به یُطهّرقسم که ای طاهر
قدسیان فلک به هم گفتند
نور علم نبی شده ظاهر
ای که منظومه ی نجومی تو
به لقب باقرالعلومی تو
همه اصحاب معرفت دارند
شوق بشنیدن کلام ترا
با شکوه وبه احترام و وضو
روی لب می برند نام ترا
ای زوصف وزمدح بالاتر
گفته برتو سلام پیغمبر
ای که بررهروان علم وشرف
گنج علم وشرافت آوردی
توبه کانون عشق ومکتب علم
درفضلیت هشام پروردی
مکتب توفقیه پرور بود
دانشت مهر سایه گستر بود
هرکه شد تشنه ی محبت تو
جام عشق و وفا به او دادی
به کمیت وبه حمیری نوری
زسحرگاه آرزو دادی
هرکه مهرشما محبت اوست
سند افتخار خدمت اوست
من که ازساحل محبت تو
روبه دریای جود آوردم
برتو وخاندان اطهر تو
احترام و درود آوردم
به «وفایی» تو التفاتی کن
نذر مسکین خود زکاتی کن
#سیدهاشم_وفایی
#امام_باقر_ولادت
آنکه بر چشمان ما پیراهنی گلفام داد
ذره تا خورشید گردد شبنمی انعام داد
اشک را از باده ساقی کوثر آفرید
در ضیافت خانهاش هر دیده ای را جام داد
تا که دست موج ها بر دامن ساحل رسد
در دل هر عاشقی دریای ناآرام داد
شام را از گیسوان آل حیدر تیره ساخت
روز را برگرد آن ها جامه أحرام داد
هرکسی پیغمبری میکرد در آل علی
همچو ختم الانبیا او را محمد نام داد
مثل خورشیدی که دیروز از همین مشرق دمید
اولین پیغمبری که بعد پیغمبر رسید
نام زیبایش محمد بود و سیمایش علی
قآبی از پیغمبر و تصویر زیبایش علی
خلق احمد خلق احمد خوی احمد بود و بس
پای تا سر احمد و قد دلارایش علی
نامه مکتوبی از اوصاف جنت روی او
خط و خالش احمد و زلف چلیپایش علی
ساحل از پیغامهای او پر از در و صدف
موج الطاف پیمبر بود و دریایش علی
چشم او بسم الله است و خال او چون نقطه اش
خوشنویسی خداوند است و امضایش علی
پلک هایش پرده ی گنجینه الاسرار بود
چشم او قاب رسول و حیدر کرار بود
مثل خورشیدی که روشن میکند اشراق را
می شکافد نورعلم ش سینه آفاق را
هر ستاره یک شرار از شعله های علم اوست
با رصد قلبم منجم میچشد احراق را
نردبانی تا فلک باید که باشد بنگریم
خاک پایش شکل داده قامت این طاق را
بین گلشن گم شود عطری که هرگل داشته
در صفاتش گم کنم سررشته مصداق را
اشتیاق مهر او ناچیز را خورشید کرد
آسمان بر سر گرفت آن ذره مشتاق را
هرکسی یک قطره از او خواست باران می برد
مور از درگاه او تخت سلیمان می برد
قال باقرهای او تحکیم قرآن حکیم
قال باقر های او یعنی صراط المستقیم
آفرینش طفل شش روز است پیش لطف او
چشم او شرحی است بر آیات احسان قدیم
قبل از آنی که بگویی حاجتت را می دهد
نشنود آوای سایل های خودرا این کریم
احتیاجی نیست بر سوسوی شمعی در بقیع
ماه و خورشید ند وقتی که چراغ این حریم
جبرئیل اینجا تمام افتخارش نوکری است
هر ملک ترفیع گیرد می شود اینجا ندیم
بس که بر خاک مزارش ریخت خون از چشم تر
سنگ قبرش را تراشیدند گویا از جگر
شرح جمع عشق را از اشک دامانش بپرس
این حکایت را ز چشمان گلستانش بپرس
هرچه زینب دید او هم دید در دشت بلا
ما رایت الا جمیلا را زچشمانش بپرس
دانه دانه یاد یاران قطره قطره اشک ریخت
ذکر هرمرثیه از تسبیح مژگانش بپرس
پیکری از شانه شمشیرهاچون زلف شد
مو به مواین قصه از زلف پریشانش بپرس
دشتی از نامحرمان و دختران بی پناه
هتک حرمت را از آن چاک گریبانش بپرس
هرچه می پرسی مپرس از کوچه و بازار شام
یک سحر تا شام ناموس خدا در ازدحام
#موسی_علیمرادی
#امام_باقر_علیه_السلام
یک لحظه هم از غیب، نگاه تو جدا نیست
این دانش بیحد مگر از سوی خدا نیست
در محضر تو پاسخ هر عالم و عارف
جز آیۀ «سُبحانَکَ لا عِلمَ لَنا» نیست
هر تیر نگاهت به هدف میخورد، آری
در ترکش چشمان تو یک تیر خطا نیست
از لطف احادیث و تفاسیر بلندت
در دین خدا تا به ابد شبهه روا نیست
تا اینکه سلامی برساند به تو از عشق
جابر همۀ عمر دلش در نگرانیست
یک عمر گذشتهست ولی خاطر پاکت
یک لحظه جدا از سفر کربوبلا نیست
هنگام اذان است و چه رؤیای قشنگی
در صحن تو اینقدر شلوغ است که جا نیست
#علی_سلیمیان
#امیرالمومنین
#ماه_رجب #رباعی
دائم به لب اهل ولا ناد علی است
تسکین دل غمزدگان یاد علی است
هر ماه به دل حرف نهانی دارد
خوشبخت رجب، که ماه میلاد علی است
#سیدسجاد_حسینی
#امام_باقر_علیه_السلام
آن قوم که معمار جنان خشت به خشتند
از خاک تو هستند که پاکیزه سرشتند
از نام تو پرسیدم و گفتند محمّد
نامی که به دیباچهی توحید نوشتند
از روی تو پرسیدم و زیبا ملکی گفت
پیش رخ آن ماهشمایل همه زشتند
در عالم ذر مزرعهای بود دل ما
از مِهر تو یک بذر در این مزرعه کِشتند
دیدند شکافندهی دریای علومی
شد پنبه علوم دگران هر چه که رِشتند
حق دور تو میگردد و آنان که نگردند
در کعبه اگر هم بروند اهل کِنِشتند
از نسل حسین و حسنی بهتر از این چیست
اجداد تو آقای جوانان بهشتند
#سیدمیلاد_حسنی
#امیرالمومنین
#ماه_رجب #رباعی
دائم به لب اهل ولا ناد علی است
تسکین دل غمزدگان یاد علی است
هر ماه به دل حرف نهانی دارد
خوشبخت رجب، که ماه میلاد علی است
#سیدسجاد_حسینی
#امام_باقر_ولادت
فصل بهار و عید طرب آمد
پایان عمر رنج و تعب آمد
وقتی هلال ماه رجب آمد
نور خدا به سینه ی شب آمد
خیر کثیر حاصل این ماه است
دریای فیض در دل این ماه است
مستی کنید شب شب یلدایی است
هفت آسمان به جلوه تماشایی است
سرشار از حقیقت زیبایی است
شهر مدینه باغ شکوفایی است
باغی که می برد دل جنت را
دارد از او بهشت ، طراوت را
پیک سعادت این خبر آورده
باغ ولا شکوفه درآورده
خورشید مژده ی سحر آورده
امشب عروس دین پسر آورده
در پای او ز عرش خدا گل ریخت
روی سر زمین ز تفضل ریخت
بر خاتم شهود نگین آمد
کهف الامان روح الامین آمد
روح صفا به جسم زمین آمد
حقالیقین به باور دین آمد
علم الیقین به وقت سخن باشد
تلفیقی از حسین و حسن باشد
حُسن حَسَن ز صورت او پیدا
توحید در عبادت او پیدا
ایثار در کرامت او پیدا
علم است در حقیقت او پیدا
آینه کمال خدا رویش
عطر بهشت می وزد از بویش
او باقر العلوم پیامبر شد
فیض زلال چشمه ی کوثر شد
در علم و حلم ، حیدر دیگر شد
زهرا حسن حسین مکرر شد
حکمت نمی ز وسعت علم او
صبر خدا تجلی حلم او
ایام جهل رو به زوال آمد
سرچشمه ی علوم ، زلال آمد
در معرفت تمام و کمال آمد
سر تا قدم شکوه و جلال آمد
آمد که مقتدای زمین باشد
بعد از پدر امام مبین باشد
#کمیل_کاشانی
#امام_باقر_ولادت
#رباعی
در باغ جهان نسیم سرمد آمد
بر غنچه ی علم فیض بی حد آمد
نوری زحسن در اوست ، نوری ز حسین
آیینه ی سبطین محمد آمد
#میثم_مؤمنینژاد
.....
پنجم ولی است و وارث پنج تن است
خورشیدِ فروزنده ی علم و سخن است
ای بنتِ حسن ، بِین ائمه ، این طفل
آغاز گر نسل امام حسن است
#میثم_مومنی_نژاد
......
در خلقتِ نور ، پنجمین آینه است
هفت آینه از نسل همین آینه است
او یاد به ما داده ، خدا را دیدن
ما هر چه که دیدیم از این آینه است
#میثم_مومنی_نژاد
....
سائل شدم و لحظه نابِ میلاد
چشمم به رخِ حضرتِ باقرافتاد
عید آمده و ماه رجب رؤیت شد-
امروز در آغوش ِ امام سجاد!
#م_عاطفی