#امام_زمان__عج__مدح
هر چند غرق مشکلیم امّا به زودی
می آید آن حلال مشکل ها به زودی
پیداست پشت ابر غیبت روی خورشید
پس می شود روشن دو چشم ما به زودی
در پوست خود هم نمی گنجیم از شوق
چون که به زودی می رسد آقا به زودی
صبح ظهورش می رسد از سمت مکّه
دنیا گلستان می شود یکجا به زودی
صوت دل انگیز اذانش پخش گردد
مثل اذان اکبر لیلا به زودی
با اشهد انّ علیاً حجّة الله
خوشحال گردد مادرش زهرا به زودی
با ذکر یا زهرا رَود سمت مدینه
تا که بگیرد انتقامش را به زودی
با هیزمی که یادگاری مدینه است
یک کوه آتش می کند برپا به زودی
از خاک بیرون می کشد آن قاتلین را
حکم قصاصش می شود اجرا به زودی
شهر مدینه غرق در زوّار گردد
مثل خراسان می شود آن جا به زودی
گلدسته ... گنبد ... پنجره فولاد و مرقد
صحن بقیعش می شود زیبا به زودی
بالای سقاخانه ی آن می نویسد
یا عمّی العباس ، یا سقا .... به زودی
از دست زهرا مادرش می گیرم آخر
برگ برات کربلایم را به زودی
شاعر : محمد فردوسی
امام زمان (عج)
مدح
#امام_زمان__عج__مدح
خرابه هستم و دل خوش به بوی گلزارم
امید وصل همیشه درون خود دارم
اگر که جان دهم از شوق روز آمدنش
هنوز هم به شب زلف او بدهکارم
کویر تشنه ی دریای بی کرانه ی اوست
امیر اوست و من بنده ای گنکارم
کران عشق، زمین را به آسمان بردست
درین مسیر من آزادم و گرفتارم
اگر چه زخم زبان ها شنیدم از مردم
ولی هنوز به امر فرج یقین دارم
ظهور صبح امیدیست در سیاهی شب
خدا کند که بیاید به فکر دیدارم
به عشق دیدن او دل ندید دنیا را
میان عالم او پر گشود افکارم
دوای درد مرا غیر از او نمی داند
به شوق نسخه ی درمان اوست بیمارم
علی اصغر یزدی
#امام_زمان__عج__مدح
میروم منزل به منزل کو به کو
تا کنم دلدار خود را جستجو
من به هر ویرانهای سر میزنم
خانهها را یک به یک در میزنم
دلبرم شاید درون خانهایست
با یتیمی در دل ویرانهایست
من به دنبال نگار خویشتن
گشتهام آواره و دور از وطن
***
در نماز و در نیازم نام تو
مرغ دل پر میکشد بر بام تو
این همه اندوه و زاری بهر توست
این همه شب زندهداری بهر توست
جان زهرا فاش کن راز مگو
در کجا باشد مزار او بگو
شاعر : رنجبر گل محمدی
امام زمان (عج)
مدح
#امام_زمان__عج__مدح
در خواب مان دنبال تعبیر تو هستیم
در واژه ها دنبال تفسیر تو هستیم
از بس بصیرت نیست ، حرفت بر زمین است
گاهی که برعکس است ، ما پیر تو هستیم
ما کاسه های داغتر از آش هستیم
گاهی مخالف های تدبیر تو هستیم
افراط و تفریط است ، در هر ساعت ما
گاهی چه زودیم و گهی دیر تو هستیم
چشمان خود ، بر دشمن امروز ، بستیم
سرباز با تاخیر و تاخیر تو هستیم
شمشیر طعنه بر خودی هایت کشیدیم
با این توهّم ها که شمشیر تو هستیم
ترسم بیایی و ببینی بر شماییم
یا اینکه در سودای تکفیر تو هستیم
القصه ما سرباز نه ، سربار هستیم
در لشکرت هم دست و پاگیر تو هستیم
رضا قاسمی
امام زمان (عج)
مدح
#امام_زمان__عج__مدح
طبیعت دلم از برکت شما سبز است
نگاه من به افق های تا خدا سبز است
رسیده ایم به لطف شما به قلّه ی عشق
از ابتدای جهان تا به انتها سبز است
زیاد پرچم و بیرق به پاست در دنیا
ولی فقط و فقط پرچم شما سبز است
به طور قطع مرادم ز سبز ، سبز علسیت
قسم بحق که فقط شال مرتضی سبز است
کسی که پیرو رهبر شده ست با اوییم
نه هرکسی که بگوید شعار ما سبز است
به انتقام علمدار عشق می آیی
ادامه ی علم سرخ کربلا سبز است
صدای سبزترین ماه سال می آید
چرا که بیرق ارباب سرجدا سبز است
شاعر : حمید رمی
امام زمان (عج)
#امام_زمان__عج__مدح
سخن ما همه از طره گیسوی تو بود
از لب لعل تو واز خم ابروی تو بود
هر کجا پا که نهادند همه خوبان جهان
صحبت از روی تو و موی تو و خوی تو بود
از تو محبوب تری سایه نیفکنده به ما
نظر خالق عالم به جهان سوی تو بود
نظم در عالم افلاک به یک غمزه توست
دم عیسی و ید موسی همه بازوی تو بود
مهدیا خیز و قدم رنجه کن و رخ بنما
که همه خلق جهان منتظر روی تو بود
شاعر : حمید کرمی
امام زمان (عج)
مدح
#امام_زمان__عج__مدح
راهی که نیست جانب کویت ضلالت است
عُمری که صرف غیر توگردد بطالت است
آقای جمعه های غریبی بیا ، بیا
ما را ز دوری تو ز یاران ملامت است
دل همنشین اشک وغم است از فراق تو
این حال عاشق است برون از مقالت است
ترسم ندیده روی تو راهی شوم به خاک
گویا زمان وصل من وتو ،قیامت است
در هر مصیبت و مَحنی فَابکِ للحُسَین
ما را که نیست کار دگر،این رسالت است
گریه کنم ز ماتم ارباب صبح وشام
آن پلک زخمی تو دلم را دلالت است
شاعر : وحید دکامین
امام زمان (عج)
مدح
#امام_زمان__عج__مدح
السلام ای همه بهانه ی عشق
ای تو ساز همه ترانه ی عشق
قلب ما گشته آشیانه ی عشق
ای تو میراث جاودانه ی عشق
ذکر تو نغمه ی شبانه ی عشق
شعله ها زد به دل زبانه ی عشق
شد گلستان دل از جوانه ی عشق
سر بسایم به آستانه ی عشق
دم گرفت از دم تو جبراییل
کشته ی غصه هات عزراییل
السلام ای تو شمس کل جهان
ماه در پشت ابر مانده نهان
چشم امید هرچه پیر و جوان
آسمانی ترین ، امام زمان
از فراقت به لب بیامده جان
گشته اشکم ز دوری تو روان
خسته ام دیگر از زمین و زمان
دلبر کل خلق و ذکر زبان
مهرتان بر دلم نشسته عجیب
من فدای شما امام غریب
دیده هامان ببین که گشته پر آب
تو نگینی جهان شبیه رکاب
ای تو مهتاب مانده بین حجاب
اندکی بر دل سیه تو بتاب
ای شفیع دلم به روز حساب
لا اقل شو برون ز پشت سحاب
نامه های دلم که گشته کتاب
لا اقل بر یکی بده تو جواب
آخرین سوره ی کتاب خدا
منتی بر سرم گذار و بیا ...
مهدی فرهادی
امام زمان (عج)
مدح
#امام_زمان__عج__مدح
ای آرزوی چشم تر عاشقان بیا
ای لنگر ثبات زمین و زمان بیا
آقا بیا که کاسه ی صبرم سر آمده
خونابه از نگاه دلم شد روان بیا
دارد کمیت کار دلم لنگ می زند
تا لزره نیست در خم این زانوان بیا
طوفان گرفته دور و برم را امام عشق
ای کشتی نجات دل شیعیان بیا
گر مهلتم نداد اجل تا ببینمت
یک دم کنار تربت این بی نشان بیا
ای وارث غریبی حیدر ظهور کن
ای روضه دار ماتم قدّ کمان بیا
آقا قسم به داغ دل نازدانه ها
ای داغدار طشت زر و خیزران بیا ...
شاعر : وحید محمدی
امام زمان (عج)
مدح
#امام_زمان__عج__مدح
تمام مردم اگر چشمشان به ظاهر توست
نگاه من به دل پاک و جان طاهر توست
فقط نه من به هوای تو اشک می ریزم
که هر چه رود درین سرزمین مسافر توست
همان بس ست که با سجده دانه برچیند
کسی که چشم تو را دیده است و کافر توست
به وصف هیچ کسی جز تو دم نخواهم زد
خوشا کسی که اگر شاعرست شاعر توست
که گفته است که من شمع محفل غزلم؟!
به آب و آتش اگر می زنم به خاطر توست
شاعر : فاضل نظری
امام زمان (عج)
مدح
#امام_زمان__عج__مدح
ميان مردمی و مردم از شما دورند
ميان مردم صد چهره ای كه صد جورند
ميان طايفه هايی كه چشم سر دارند
وَ از نديدن نور تو غالباً كورند
میان منتظرانی كه ندبه می خوانند
وَ گوييا به صدا كردن تو مجبورند
خدا كند كه نباشم من از كساني كه -
فقط به گريه و زاری و ندبه مشهورند
اگر دعاي شما شاملم شود نروم
ميان مردم صد چهره اي كه صد جورند...
شاعر : محسن مهدوی
امام زمان (عج)
مدح
#امام_زمان__عج__مدح
یکی بیاید و دستی به ما تکان بدهد
یکی دوباره به تقویم خسته جان بدهد
چه سرد مانده دل بی حواس آدم ها
کسی نبوده که آن را کمی تکان بدهد!
چقدر یخ زده آغوش کوچه های سلام
کجاست او که جوابی به عابران بدهد؟
زمین به روی خودش آب می شود، پس کو؟
کسی که دست زمین را به آسمان بدهد
بهار مُرده در اینجا، هجوم پاییز ست
کجاست او که به ما شور ناگهان بدهد؟
کنار پنجره ها پرده پرده می میریم
یکی دوباره خدا را به ما نشان بدهد
شاعر : اصغر اکبری
امام زمان (عج)
مدح