هدایت شده از احسان تبریزیان
#سبک_روضه
#روضه_ورودیه_کربلا
بیا خواهر از محملت پایین
بیا آخر دنیامو ببین
منو میکُشن تو همین زمین
غریب و تنها
شده موقع دل بریدن و
منو از تو آخر میگیرن و
تو باید بری بسپری من و
به ریگ صحرا
اینجاست کربلا ؛ که گفته مادرم
هرچی مصیبته ؛ اینجا میاد سرم
اینجا تو بی کس و ؛ من بی قمر میشم
تو بی برادر و ؛ من بی پسر میشم
........................
داداش چی قراره بیاد سرم
ببین خاک نشسته رو معجرم
من این غِصه رو پیش مادرم
شنیده بودم
سرا پا میلرزم تو اضطراب
برای خودم نه برا رباب
من این روزا رو حتی توی خواب
ندیده بودم
گودال میبینم ؛ ای وای از تنت
احساس میکنم ؛ از من میگیرنت
ای کاش تو دلم ؛ آتیش بهپا نشه
ای کاش پام به این ؛ گودال وا نشه
..............................
چرا خاک اینجا پر از خونه
زمین و زمون روضه میخونه
رقیه میگه کی میریم خونه
چشم انتظاره
چرا خشک و بیحاله آسمون
قراره بمونیم باشه بمون
چرا ساربون مونده پیشمون
چه فکری داره
انگشترت داره ؛ چشماشو میدره
کاشکی میشد یه جور ؛ راضیش کنی بره
بد جور دورمون ؛ هی پرسه میزنه
این تازه اولِ ؛ دلشورهی منه
شاعر: #داوود_رحیمی
🔻#کارگروه_نوحه_گوشه_عشاق_اصفهان
🆔@goosheye_oshagh
🆔 @ehsantabriziyan