eitaa logo
کانال اشعار(مجمع الذاکرین)
1.6هزار دنبال‌کننده
8 عکس
0 ویدیو
2 فایل
این کانال اشعارمذهبی توسط محب الذاکرین خاک پای همه یازهراگویان عالم مهدی مظفری ازشهراصفهان ایجادشد
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از احسان تبریزیان
___________ کجایی بابا برس به دادم روزای با تو نرفته یادم دختره شاه بودم،حالا چی؟ رو دوش ماه بودم،حالا چی؟ ماه شبهات بودم حالا چی؟ روی پاهات بودم حالا چی؟ حالا چی ؟حالا چی؟ خستم ولی خواب نمیخوام تشنم ولی آب نمیخوام من فقط فقط بابامو میخوام ________________________ راستی بابایی انگشترت کو سردار بی سر پس پیکرت کو؟ روی تو خونیه مثه من موی تو خونیه مثه من زخم لبهات بابا مثه من سوخته پلکات بابا مثه من مثه من مثه من بابا پیرهن نمیخوام هیچی اصلا نمیخوام من فقط فقط بابامو میخوام ________________________ ازت بپرسم بابا یه چیزی بگو بابایی چیه کنیزی؟ بابایی پیر شدم مگه نه ؟ من زمین گیر شدم مگه نه؟ کبوده پیکرم مگه نه؟ شبیه مادرم مگه نه؟ مگه نه مگه نه ؟! دردم درمون نمیخوام اصلا سامون نمیخوام من فقط فقط بابامو میخوام 🆔 @ehsantabriziyan
3)zamine-ramezan1402_1403-shab23-14030115.mp3
14.85M
بابا دیدی تموم شده صبوری، اومدی... 🎤 کربلایی محسن محمدی‌پناه 🗓 چهارشنبه ۱۵ فروردین ۱۴۰۳ بابا دیدی تموم شده صبوری اومدی معلومه که تو از چه راهِ دوری اومدی آخه تو که پا نداری چجوری اومدی پایِ منم ببین, می سوزه تاوَلش خیلی عوض شدی بابا نشناختم اولش بشم فدای اون, چشمایِ بی رمق کدوم پلیدی سرتو گذاشته تو طَبَق وضع منو می بینی ,دردِ منو می دونی خوابم میاد بابایی,قصه برام می خونی بابای مظلوم من __________ مثلِ قدیما دوباره می کشی نازمو تو گوشت می خوام بابا بگم یه رازمو دیدی تویِ بازارِ شام چادر نمازمو بهم بگو کجا رفتی تو این شبا خرابه بهتر از تنورِ خولیِ بابا قصه ی کوچه ها خیلی مفصله هنوز رو صورتم جایِ سیلیِ اوله نگم کجاها بردن,خواهرو دخترهاتو هی می بینم کابوسِ دروازه ی ساعاتو بابای مظلوم من ___________ محاله دیگه خوب بشه زخمایِ این گلو از قصه ی تشتِ طلا چیزی بهم نگو راستی بابا چرا باهات نیومده عمو خبر داره شده سیلی نوازشم می دونه خاکِ این خرابه شده بالشم خبر داره عمو که گریه کارمِه نقابِ من چند روزه که آستینِ پارمِه .
3)zamine-ramezan1402_1403-shab23-14030115.mp3
14.85M
بابا دیدی تموم شده صبوری، اومدی... 🎤 کربلایی محسن محمدی‌پناه 🗓 چهارشنبه ۱۵ فروردین ۱۴۰۳ بابا دیدی تموم شده صبوری اومدی معلومه که تو از چه راهِ دوری اومدی آخه تو که پا نداری چجوری اومدی پایِ منم ببین, می سوزه تاوَلش خیلی عوض شدی بابا نشناختم اولش بشم فدای اون, چشمایِ بی رمق کدوم پلیدی سرتو گذاشته تو طَبَق وضع منو می بینی ,دردِ منو می دونی خوابم میاد بابایی,قصه برام می خونی بابای مظلوم من __________ مثلِ قدیما دوباره می کشی نازمو تو گوشت می خوام بابا بگم یه رازمو دیدی تویِ بازارِ شام چادر نمازمو بهم بگو کجا رفتی تو این شبا خرابه بهتر از تنورِ خولیِ بابا قصه ی کوچه ها خیلی مفصله هنوز رو صورتم جایِ سیلیِ اوله نگم کجاها بردن,خواهرو دخترهاتو هی می بینم کابوسِ دروازه ی ساعاتو بابای مظلوم من ___________ محاله دیگه خوب بشه زخمایِ این گلو از قصه ی تشتِ طلا چیزی بهم نگو راستی بابا چرا باهات نیومده عمو خبر داره شده سیلی نوازشم می دونه خاکِ این خرابه شده بالشم خبر داره عمو که گریه کارمِه نقابِ من چند روزه که آستینِ پارمِه .
بعد از تو هر لحظه من اوضام بدتر شد کوفه خیلی بد بود اما شام بدتر شد بازار نگو چه بازاری؟ ازار نگو چه ازاری بزم شراب جه رفتاری چوب تر و لب قاری در اوردن اشک سقارو زدن سیلی عمه مارو ربابُ دروازه ساعات ببین بابا کار دنیا رو ….. وقتی افتادم زجر از پشت سر اومد طوری زد تو گوشم گوشوارم در اومد واسم صداشو بالا برد انگشترش تو چشمم خورد زخمی دو چشم و ابروم شد اینقدر زدم تا اروم شد من ُ اون شب با عذاب اورد برا دستم طناب اورد همین نامرد تو اون مجلس خودم دیدم شراب اورد …. از اون شب باور کن از سایم می ترسم رفتی و من اینجا تنهایم می ترسم شد موی من سفید بابا تو مجلس یزید بابا بی یاور شهید بابا رگهاتو کی برید بابا چشام تاره زخمی پاهام ببرمن رو خسته از دنیام دبگه من هم باهات می یام عمو عباسم رو من می خوام