#عرفه
#رباعی
فصلِ عَرَفه بهارِ عِرفان شده است
زیباییِ صبحِ عیدِ قربان شده است
گُل کرده درختِ حق به دشتِ عَرَفات
گُلبانگِ خدا خدا فراوان شده است
____________________
گُلبانگِ اطاعت و عبادت زده است
آهنگِ قبولی و اِجابت زده است
در روزِ پُر از صفا و نورِ عَرَفه
یزدان سَرِمان گُلِ رضایت زده است
_____________________
یومُ الْعَرَفه زمانِ عشقِ یار است
در دامنِ آن ،گُلِ صفا بسیار است
روزِ عرفه روزِ حسینِ ابن علی (ع)
میعادِ اِنابه ، گاهِ اِستغفار است
#حسن_یزدان_پناهی
.
#شب_اول_محرم
پیام آخر
اگرچه برسردارم ،میا به کوفه حسین
هنوز زمزمه دارم ،میا به کوفه حسین
سلام من به توای آفتاب هستی بخش
چراغ محفل تارم، میا به کوفه حسین
نوشته ام که بیایی،ولی به صفحه ی خاک
به اشک خود بنگارم ،میا به کوفه حسین
میان کوفه غریبانه می زنم فریاد
امیدوصبروقرارم، میا به کوفه حسین
به سنگساری مهمان به کوفه می کوشند
امام آینه دارم، میا به کوفه حسین
دراین دیار،به سرنیزه لاله می چینند
گل همیشه بهارم، میا به کوفه حسین
بیا به همره زینب، ازاین سفربرگرد
امید جان فکارم، میا به کوفه حسین
برای آن که نگردی تو بی علی اکبر
دمادم است شعارم، میا به کوفه حسین
نشسته حرمله درانتظار اصغر تو
ببین که واهمه دارم، میا به کوفه حسین
پیام آخرمسلم برای تواین است
گذشته کار زکارم، میا به کوفه حسین
به گریه گفت«وفایی» زمسلم بن عقیل
به دردو غصه دچارم، میا به کوفه حسین
#سیدهاشم_وفایی
#حضرت_مسلم
.
#عید_سعید_قربان
روز ذبح نفس مان با تیغ تقوا آمده
روز قربانی است، وقتی «عید اضحی» آمده
سالها درگیر اسماعیل جانم ،غافلم
ظهر شد خورشید جان تا حلق بالا آمده
از منیت بس که سرشارم کمر خم آمدم
می شود تفسیر از افتادگی ،تا آمده
کوله باری از گناهان را به دوشم می کشم
رود حیرانم که تا آغوش دریا آمده
ریختم در راه جانم را، در آغوشم بگیر
توبه کار خسته ای، تنهای تنها آمده...
#محمدجواد_منوچهری
#عید_قربان
#عید_اضحی
راه مسلم بن عقیل
مسیر سیّد ما راه مسلم بن عقیل است
گر آه میکشد او !، آه مسلم بن عقیل است
همین که گفت (دلم سوخت)!! داشت طُرفه پیامی
نگاه او به گذر گاه مسلم بن عقیل است
نه یک علی، همه ایران سفیر دولت عشق اند
شهید منطقه همراه مسلم بن عقیل است
حریم مسجد الاقصی منای چند ذبیح است ؟
کجاست آنکه دل آگاه مسلم بن عقیل است
تو کربلایی و، این کربلا و، یار به مکه
سخن ، ز غربت جانکاه مسلم بن عقیل است
پس از شهادت هانی ز اهل کوفه شنیدم
که دل خجل ز رخ ماه مسلم بن عقیل است
تو را ز غفلت امروز ، حسرتی است به فردا
همین، وصیت کوتاه مسلم بن عقیل است
سر امام زمان شد دمی که وارد کوفه
ندا رسید که این شاه مسلم بن عقیل است
بخوان خلاصه مطلب ببین اسارت زینب
کجاست شیعه؟ که خونخواه مسلم بن عقیل است
کلامی زنجانی-خرداد ١۴٠٣
#امیرالمومنین_غدیر
#عید_غدیر
عمر زهرا اگر امان میداد
و خدا هم به او توان میداد
جلوه های غدیر مولا را
به همه منکران نشان میداد
ساکنان مدینه را آنروز
با همان آسیاب، نان میداد
سفره ای می گشود روی زمین
که از آن هم به آسمان میداد
همچنان خطبه ی غدیر نبی
خطبه می خواند و شرح آن میداد
آن چنان از علی سخن میگفت
که تن کعبه را تکان میداد
پیرها را به فکر می انداخت
ایده بر مردم جوان میداد
ولی افسوس عمر او کم بود
عمر کوتاه او پر از غم بود
آی ای شیعه ی علی برخیز
جان به راه غدیردوست بریز
خرج کردن ز مال، خوب ولی
آبرو خرج کن برای علی!
هر که دراین مسیر غیرت داشت
بیشتر ازبقیه همت داشت
اجر او پربهاتر از همه است
گل لبخند های فاطمه است
سر درِ خانه پرچمی بگذار
بر دل دشمنان غمی بگذار
کودکان را گره بزن به غدیر
دستشان را بده به دست امیر
بازی کودکانه بایدساخت
از غدیرش نشانه بایدساخت
#عددی_که_نوشته_بر_کف_راست
#روز_تاریخ_بیعت_مولاست
آخر قصه اینکه برخیزید
جان به پای غدیر او ریزید!
#سیدروح_الله_موید
#امیرالمومنین_غدیر
#امیرالمومنین_مدح
من جای آب عمری رو بر سراب کردم
در آتش گنه سوخت هر چه ثواب کردم
هز چند از کفم رفت ، ماه خدا ، شب قدر
روی غدیر اما خیلی حساب کردم
#محمدحسین_رحیمیان
#امام_هادی_ولادت
#رباعی
یک جلوه ی دلپذیر تکرار شده است
لبخند مهی منیر تکرار شده است
بر دست محمد است انوار علی
آیینه ای از غدیر تکرار شده است
#میثم_مومنی_نژاد
......
بر پایه اصول را بنا باید کرد
بر هادی راه اقتدا باید کرد
پیش از نجف و قدم به وادی غدیر
تعظیم به سوی سامرا باید کرد
#قاسم_نعمتی
#امام_هادی_ولادت
#امام_هادی_مدح
آمده تا سخن از چشم خود آغاز کند
دهمین پنجره را سمت خدا باز کند
تا که یک پرده، خدا را به من ابراز کند
جگر شیر بیارید که اعجاز کند
دهمین مرتبه امروز، قیامت آمد
علیِ آخرِ دنیای امامت آمد
ردّ پایش همه جا قبلهنما میسازد
خطّی از جامعهاش، جامعه را میسازد
خادم خانهاش از خاک، طلا میسازد
کرمش نیز به شدت به گدا میسازد
بیسبب نیست اگر عادتشاحسان شدهاست
نوۀ ارشد آقای خراسان شده است
گوشۀ صحن عجب حال و هوایی دارم
برسرم سایۀ ایوان طلایی دارم
از سر سفرۀ او نان و نوایی دارم
سامراییام و عادت به گدایی دارم
سامرا، کرب و بلایی به نظر میآید
این دو ششگوشه، به دنیا چقدر میآید
#مجید_تال
#امام_هادی_ولادت
لطف امام هادى و نور ولایتش
ما را اسیر کرده به دام محبتش
بر لطف بى کرانۀ او بسته ایم دل
امشب که جلوه گر شده خورشید طلعتش
منت خداى را که به ما کرده مرحمت
توفیق برگزارى جشن ولادتش
تبریک باد بانوى کبرى سمانه را
کین غنچه بر دمید ز گلزار عصمتش
ماه تمام و نیمۀ ذى حجه مطلعش
خیر کثیر وکوثر قرآن بشارتش
این است آن امام که تقدیر ایزدى
بعد از جواد داده مقام امامتش
این است آن امام که ذرات کائنات
اقرار کرده اند به جود و کرامتش
این است آن امام که در برکة السّباع
شیران شوند رام و گذارند حرمتش
این است آن امام که از نقش پرده هم
ایجاد شیر زنده کند حکم قدرتش
این است آن امام که دشمن به چند بار
رخسار عجز سوده به درگاه عزتش
سر تا به پاى عاطفه و مرحمت ولى
دشمن به لرزه آمده از برق هیبتش
آن سومین ابوالحسن از خاندان وحى
چون سه على دیگر باشد عبادتش
افزون ز ریگ هاى بیابان عطاى او
بیش از ستاره هاى درخشان فضیلتش
مائیم و دست و دامن آن حجت خدا
چون نا امید کس نشود از عنایتش
گردیده ایم جمع به ذیل لواى او
افکنده ایم دست به دامان رحمتش
از آستان قدس رضا هدیه مى کنیم
آه دلى به غربت و اشکى به تربتش
یارب بحق فاطمه با فتح کربلا
بگشا بروى ما همه راه زیارتش
از لطف آن امام (مؤید) مؤید است
کو را نشان خدمت آل محمد است
#سیدرضا_مؤید
#امام_هادی_ولادت
#امام_هادی_مدح
ای دهم حجّت خدای ودود
هادی ملک خالق معبود
آفرینش یم عنایت تو
هادیان بندۀ هدایت تو
ای فدایّی تو اب و اُم ما
ای تو ابن الرّضای دوّم ما
همه عالم یم عنایت تو
اولیا تشنۀ ولایت تو
ای تو باب المراد اهل البیت
نور چشم جواد اهل البیت
آفتاب رخ هو القیّوم
همه ی حسن چارده معصوم
معرفت سایه ای ز قامت تو
نور، یک جلوه از کرامت تو
روی تو آیت هوالموجود
به وجود تو بسته کلّ وجود
حلم ها لاله ای ز گلشن تو
علم ها خوشه ای ز خرمن تو
روح، قربانی تن پاکت
تن، غباری به دامن خاکت
بال جبریل فرش مجلس تو
گل نرگس نثار نرگس تو
ابر بارنده فیضی از جامت
شیر درّنده در قفس رامت
چشم دشمن به لطف و رحمت تو
متوکّل حقیر عزّت تو
نور الانوار کلّ اجدادی
سیّدی یا علیّنا الهادی
جامعه سطری از عبارت تو
انبیا عاشق زیارت تو
در خراسان، مدینه، سامرّا
نجف و کاظمین و کرب و بلا
زائرین هر کجا که مهمانند
جامعه با دم تو می خوانند
کیست ابن الرّضای دوّم، تو
در امامان علیّ چارم، تو
به مزار مطهّر تو سلام
به عروس و به خواهر تو سلام
بوی احمد دمد ز یاسمنت
از رواق مقدّس حسنت
زده بر سر هوای سامره ام
خاک پای گدای سامره ام
سامره آفتاب سینه ی من
کربلای من و مدینۀ من
سامره شهر نور، شهر شرف
سامره باغی از بهشت نجف
سامره در زمین بهشت اله
آسمان دو آفتاب و دو ماه
تو ولیّ خدای دادگری
تو جوادالائمّه را پسری
تو ز هر وصف خوب، خوب تری
تو به یک چهره چارده قمری
تو علیّ علیّ و فاطمه ای
تو چراغ هدایت همه ای
به دعای تو سنگ گل آرد
به ولای تو ابر می بارد
هم تو گفتیّ و هم خداست گواه
من اطاکم فقد اطاع الله
تو زعیمی تو رهبری تو امام
حق بود از تو با تو در تو مدام
ذکر حق چیست ذکر خیر شما
کیست میزان حق به غیر شما
بی دمت آدمی نمی ماند
به خدا عالمی نمی ماند
طایر وحی از تو دانه گرفت
در ریاض تو آشیانه گرفت
من اتاکم نجی سرود سرود
به شما خاندان درود درود
شمع بزم اخوّتید شما
اهلبیت نبوّتید شما
در زمین در سپهر در افلاک
هر که شد بی شما هلاک هلاک
چشم دل بی چراغتان کور است
شاهد من کلامُکم نور است
به خداوندی خدا سوگند
به محمّد به انبیا سوگند
به کتاب و به مکّه و به حرم
به صفا و به مروه و زمزم
به مدینه به خاک قبر رسول
به مزاری که گم شده ز بتول
به شهیدان بدر تا امروز
به شهادت به مرگ ظالم سوز
این کلام خدای دادار است
مهرتان خلد و بغضتان نار است
روح قرآن بود بیان شما
جان «میثم» فدای جان شما
#غلامرضا_سازگار
#امام_هادی_ولادت
امشب بشیـر از جانب حی تعالی آمده
گوید که یاسینی دگر از صلب طاها آمده
یــا کوثــری از دامــن امابیهــا آمده
چـارم علـی در مجمع اولاد زهرا آمده
از نسل مصباح الهدی هادی به دنیا آمده
نور هدایت تافته هم در عرب هم در عجم
کهف التقی، بـدرالشرف، نورالهدا، ابنالرضا
رخ رحمه للعالمین هیبت علی مرتضی
قرآن از پـا تـا بـه سر توحید از سر تا به پا
هر دیده بر او یک حرم هر دل بر او یک سامرا
هم وجـه ذات کبریـا هـم نجل ختمالانبیا
آیینـۀ حسن قـدم بگـذاشت در عالـم قدم
از آیـۀ «اللهُ نور» افکنده گل سیمای او
نام دلآرایش علی، قلب محمّد جای او
در چشم عرش کبریـا پیداست جای پای او
دل، حج بجـا آرد ولـی در طوف سامرای او
جود و کرم، بذل و عطا، یک قطره از دریای او
عالم اگر سائل شود در پیش بذل اوست کم
چشم عطا بر درگه و چشم کرم بر دامنش
یعقوبهـا بینـا شوند از نفخـۀ پیراهنش
نور الهـی در دلش روح محمّـد در تنش
قرآن، کتـاب منقبت مداح ذات ذوالمنش
شیرین دعای جامعه از منطق شور افکنش
بیـن زیـارات دگـر این جامعـه گشته علم
باغ بهشت من بود صحن و سرای سامره
مرغ دلـم دائـم زنـد پـر در هـوای سامره
تا چهره بگذارم شبی بـر جایجای سامره
سعی و صفا و مـروهام باشد صفای سامره
ای کاش یارب میشدم عمری گدای سامره
هرچند دائم خویش را بینم کنار آن حرم
ای آفتاب شهر دل روی جهـانآرای تو
ای گشته زیبایی خجل از طلعت زیبای تو
روی خدا را اهل دل دیدند در سیمای تو
نور خـدا میتابـد از سرداب سامرای تو
دُر کرامت ریختـه از لعل گوهـرزای تو
در زیر بـارِ منتت پشت فلک گردیـده خم
تو وجـه حـی داوری یابنالجواد ابنالرضا
تو احمدی تو حیدری یابنالجواد ابنالرضا
تو جسم ایمان را سری یابنالجواد ابنالرضا
تو روح را بال و پـری یابنالجواد ابنالرضا
از هرچه گویم برتری یابنالجواد ابنالرضا
چون مینگارم وصف تو در دست میلرزد قلم
من عبـد بیپا و سـرم اما سر و سرور تویی
ساحل تویی دریا تویی کشتی تویی لنگر تویی
گمگشتگان را تا ابد هادی تویی رهبر تویی
علم و کمال و فضل را گردون تویی محور تویی
لبتشنگان نـور را ساقی تویی ساغر تویی
باشد که از لطف و عطا جامی کنی بر ما کرم
تو هادی و بـا نور خود ما را هدایت میکنی
تو دوستـان خویش را مست ولایت میکنی
در گیرودار حشـر، هم از مـا حمایت میکنی
بر خصم خود هم بس که آقایی عنایت میکند
برما عنایت نـه! که لطف بینهایت میکنی
ای وصف تو خیرالکلام ای لطف تو خیرالنعم
ای داده ذات حق تو را بر خلق عالم برتر
جـد امـام منتظـر! بـاب امـام عسکری!
جوشد ز تیغ مهدیات نور عدالتگستری
از ما سراسر تیرگی از تو همه روشنگری
«میثم» کند با مدح تو پیوسته گوهرپروری
باشد که جوشد مدح تو از خامۀ او دمبهدم
#غلامرضا_سازگار
#امام_هادی_ولادت
لطف امام هادى و نور ولایتش
ما را اسیر کرده به دام محبتش
بر لطف بى کرانۀ او بسته ایم دل
امشب که جلوه گر شده خورشید طلعتش
منت خداى را که به ما کرده مرحمت
توفیق برگزارى جشن ولادتش
تبریک باد بانوى کبرى سمانه را
کین غنچه بر دمید ز گلزار عصمتش
ماه تمام و نیمۀ ذى حجه مطلعش
خیر کثیر وکوثر قرآن بشارتش
این است آن امام که تقدیر ایزدى
بعد از جواد داده مقام امامتش
این است آن امام که ذرات کائنات
اقرار کرده اند به جود و کرامتش
این است آن امام که در برکة السّباع
شیران شوند رام و گذارند حرمتش
این است آن امام که از نقش پرده هم
ایجاد شیر زنده کند حکم قدرتش
این است آن امام که دشمن به چند بار
رخسار عجز سوده به درگاه عزتش
سر تا به پاى عاطفه و مرحمت ولى
دشمن به لرزه آمده از برق هیبتش
آن سومین ابوالحسن از خاندان وحى
چون سه على دیگر باشد عبادتش
افزون ز ریگ هاى بیابان عطاى او
بیش از ستاره هاى درخشان فضیلتش
مائیم و دست و دامن آن حجت خدا
چون نا امید کس نشود از عنایتش
گردیده ایم جمع به ذیل لواى او
افکنده ایم دست به دامان رحمتش
از آستان قدس رضا هدیه مى کنیم
آه دلى به غربت و اشکى به تربتش
یارب بحق فاطمه با فتح کربلا
بگشا بروى ما همه راه زیارتش
از لطف آن امام (مؤید) مؤید است
کو را نشان خدمت آل محمد است
#سیدرضا_مؤید