eitaa logo
کانال اشعار(مجمع الذاکرین)
1.7هزار دنبال‌کننده
0 عکس
0 ویدیو
2 فایل
این کانال اشعارمذهبی توسط محب الذاکرین خاک پای همه یازهراگویان عالم مهدی مظفری ازشهراصفهان ایجادشد
مشاهده در ایتا
دانلود
۱۹ (حضرت رقیه س) آمدی بابا،کنج ویرانه تو چنان شمعی،من چو پروانه ای پدرجانم۴ سوزم از بهرت،با دو چشم تر تازه مهمانم،آمدی با سر ای پدرجانم۴ شد دل من خون،گریه ام افزون تا تو را دیدم،با رخ گلگون ای پدرجانم۴ بنگر بابا،قامتم خم شد در فراق تو،صبر من کم شد ای پدرجانم۴ آمدی بابا،بهر دیدارم دشمن بی دین،داده آزارم ای پدرجانم۴ هر کجا بابا،نام تو بردم از عدوی تو،من کتک خوردم ای پدرجانم۴ شکر لله تو،کرده ای یادم تو نبودی از،ناقه افتادم ای پدرجانم۴ در دل صحرا،دشمنت آمد از ستم بابا،زجر مرا می زد ای پدرجانم۴ زجر مرا بابا،تازیانه زد گه به کعب نی،وحشیانه زد ای پدرجانم۴ زد به من دشمن،ضربه ی سیلی همچو زهرا شد،صورتم نیلی ای پدرجانم۴ این مصیبت ها،زد شرر بر من عمه ام زینب،شد سپر بر من ای پدرجانم۴ بنگر تو بر،آه شبگیرم دگر از دنیا،ای پدر سیرم ای پدرجانم۴ دیگر از دنیا،خسته ام بابا دل خود بر تو،بسته ام بابا ای پدرجانم۴ باشد ای بابا،عمر من کوتاه دختر خود را،ببرم همراه ای پدرجانم۴ @yaghubianreza .
. السلام علیک یا اباعبدالله ببین که دوباره ، هوای تو دارم به چشمم ستاره ، برای تو دارم تو و یک اشاره ، مرا راه چاره به دهلیز قلبم ، نوای تو دارم نظر کن دل من ، همه حاصل من مه کامل من ، ثنای تو دارم همه رمز و رازم ، قنوت نمازم به راز و نیازم ، دعای تو دارم تو هستی قرارم ، چو باشی کنارم هر آن چه که دارم ، برای تو دارم ز نام تو خوانم ، به راهت بمانم که در گوش جانم ، ندای تو دارم چو این دل شکسته ، دلی بر تو بسته که چشمی به دستِ ، عطای تو دارم شده عقل و هوشم ، که حلقه به گوشم غمت کی فروشم ، صلای تو دارم اگر چه خموشم ، ولی در خروشم ببین روی دوشم ، لوای تو دارم الا یابن زهرا ، سلاله ی طه همه هستی ام را ، به پای تو دارم الا جسم بی سر ، گل سرخ پرپر ببین مثل مادر ، عزای تو دارم من و جان سپردن ، من و غصه خوردن غم رأسِ از تن ، جدای تو دارم یکشنبه ۱۷ تیر ماه ۱۴۰۳ ✍ شب دوم محرم ۱۴۴۶ .
. 📋 سری غرق در خون، گلویی بریده با نوای حاج سید رضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ سری غرق در خون، گلویی بریده بمیرم سر تو چه رنجی کشیده لبی سرخ و پرپر، لبی پاره پاره چه مویی! پریشان، چه رنگی! پریده چه بابای خوبی! ز عالم سری تو کسی بهتر از تو، ندیده ندیده *شاعر: ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ . 📋نکنه روبرومی خودتی یا عمومی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ نکنه روبرومی، خودتی یا عَمومی نشناختمت هنوزم، خودت بگو کدومی صورتِ نصفه نیمه، حال سرت وخیمه به همه گفتم این سر، تموم زندگیمه منو زدن، منو زدن دشمنت سرم ریخت منو زدن، منو زدن صورتم بهم ریخت تو رو زدن، تورو زدن نیزه‌ها و خنجر تو رو زدن، تورو زدن پیش چشم مادر *شاعر: ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .. 📋 به جرم اینكه ندارم پدر زدند مرا (س) (ع) ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ به جرم اینكه ندارم پدر زدند مرا شبیه مادر در پشت در زدند مرا چه بینِ طشت، چه بر نیزه ها زدند تو را چه در خرابه، چه در رهگذر زدند مرا همچین که سر و بغل گرفت؛ شروع کرد از موهای بابا رو نوازش کردن، دست توو موهای باباش می‌کرد، باباجان! من که دیگه مویی برام نمونده بابا... اومد رسید به پیشونیه بابا؛ بابا! پیشونیتم که شکسته. هی نوازش می‌کرد تا رسید به این لبا، بابا! تازه فهمیدم یکی دو روز پیش توو مجلس اون نامرد چی شد، عمه نمیذاشت ما ببینیم چادرش و باز کرده بود جلو چشمای ما اما از لابه‌لای تار و پودای چادر عمه می‌دیدم یه چوب بالا میره، چوب که پایین می‌اومد نمی‌دیدم به کجا می‌خوره؛ اما می‌دیدم عمه‌م با دو دست توو سرش میزنه، هی داره میگه نزن نامرد... بابا حالا فهمیدم با چوبش داره به کجا میزنه؛ راوی میگه انقدر با مشت توو دهنش زد. بابا لبای تو خونی باشه لب دخترت سالم باشه... *شاعر : ✍ .👇
3)zamine-ramezan1402_1403-shab23-14030115.mp3
14.85M
بابا دیدی تموم شده صبوری، اومدی... 🎤 کربلایی محسن محمدی‌پناه 🗓 چهارشنبه ۱۵ فروردین ۱۴۰۳ بابا دیدی تموم شده صبوری اومدی معلومه که تو از چه راهِ دوری اومدی آخه تو که پا نداری چجوری اومدی پایِ منم ببین, می سوزه تاوَلش خیلی عوض شدی بابا نشناختم اولش بشم فدای اون, چشمایِ بی رمق کدوم پلیدی سرتو گذاشته تو طَبَق وضع منو می بینی ,دردِ منو می دونی خوابم میاد بابایی,قصه برام می خونی بابای مظلوم من __________ مثلِ قدیما دوباره می کشی نازمو تو گوشت می خوام بابا بگم یه رازمو دیدی تویِ بازارِ شام چادر نمازمو بهم بگو کجا رفتی تو این شبا خرابه بهتر از تنورِ خولیِ بابا قصه ی کوچه ها خیلی مفصله هنوز رو صورتم جایِ سیلیِ اوله نگم کجاها بردن,خواهرو دخترهاتو هی می بینم کابوسِ دروازه ی ساعاتو بابای مظلوم من ___________ محاله دیگه خوب بشه زخمایِ این گلو از قصه ی تشتِ طلا چیزی بهم نگو راستی بابا چرا باهات نیومده عمو خبر داره شده سیلی نوازشم می دونه خاکِ این خرابه شده بالشم خبر داره عمو که گریه کارمِه نقابِ من چند روزه که آستینِ پارمِه .
202030_24508915.mp3
32.94M
حضرت رقیه سلام‌الله‌علیه هیئت‌ثاراللّٰه‌زنجان مدّاح: شب سوم محرم‌الحرام ۱۴۴۴ یکشنبه ۹ مــردادماه ۱۴۰۱
حضرت حر(ع) یاحسین بردرت حر پشیمان رسید چشم گریان و با حال پریشان رسید بنگر درد و آهم حسین آقا بی پناهم حسین حر روسیاهم حسین مولا مولا ابی عبدالله کشتی نجاتی من غرق در گناهم ای پناه عالم آقا بده پناهم آقا تاکه من زنده ام پیش تو سرافکنده ام مولا از تو شرمنده ام مولا مولا ابی عبدالله تاقیامت آقا شرمنده ی ربابم گریه های طفل شش ماهه کرده آبم جانم آمده برلبم روزم گشته مثل شبم چون که خجل از زینبم مولا مولا ابی عبدالله
حضرت قاسم ابن الحسن(ع) قاسم ابن الحسن جوان کربلایم دشمنان بدانید زنسل مرتضایم هستم ماه هر انجمن هستم یادگارحسن میدان آمدم با کفن یاثارالله ای عموجانم سر و رویم شده زخون پیکرم رنگ دشمن ازهرطرف زده به سوی من سنگ گلگون شدعمو روی من دست دشمنان موی من خون شد چشم و ابروی من یاثارالله ای عموجانم هردوچشم ترم به خون نشسته عمو زیر مرکب تنم زهم گسسته عمو گرچه هستم ابن الکریم اما من یتیمم یتیم هستم دربلایی عظیم یاثارالله ای عموجانم
حضرت علی اصغر(ع) مزن آتش توبر تمام هستم علی کم بزن دست وپا به روی دستم علی بودی سوره ی آخرم گشتی غنچه ی پرپرم هرگز نشود باورم لای لای لای لای طفل بی شیرم آتشم میزنی کودک خاموش من قتله گاهت شده میان آغوش من لای لای طفل شیرین زبان دادی با لب تشنه جان گرید برتو تیر و کمان لای لای لای لای طفل بی شیرم مادرت منتظر کنار گهواره ات اوخبر ندارد زحنجر پاره ات ای وای بادوچشم ترم جسمت را علی تاحرم زیر این عبا میبرم لای لای لای لای طفل بی شیرم