#روضه_فاطمیه
«يَا فَاطِمَةُ الزَّهْرَاءُ يَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ يَا قُرَّةَ عَيْنِ الرَّسُولِ يَا سَيِّدَتَنَا وَ مَوْلاتَنَا إِنَّا تَوَجَّهْنَا وَ اسْتَشْفَعْنَا وَ تَوَسَّلْنَا بِكِ إِلَى اللَّهِ وَ قَدَّمْنَاكِ بَيْنَ يَدَيْ حَاجَاتِنَا يَا وَجِيهَةً عِنْدَ اللَّهِ اشْفَعِي لَنَا عِنْدَ اللَّهِ».[1]
مصیبت بی بی دو عالم آنقدر سنگین است که کمر امیرالمومنین علی(ع) زیر بار این مصیبت خم شده. در طول این چند روز چه بر علی گذشت؟ آیا حضرت فاطمه(س) که رسول خدا(ص) خم میشد و دستش را میبوسید و به استقبالش میرفت و او را در جای خود مینشانید؛ دخترش را میبویید و میفرمود: «فِدَاهَا أَبُوهَا»،[2]
بوی بهشت را از فاطمه میشنوم.
فاطمه ای که حضرت درباره او میفرمود: «إِنَّ اللَّهَ يَغْضَبُ لِغَضَبِ فَاطِمَةَ وَ يَرْضَى لِرِضَاهَا»؛[3]
به کسی یا چیزی یا امری غضبناک شود خدا غضب میکند. اگر حضرت فاطمه(س) راضی شد، خدا راضی میشود.
حضرت فاطمه ای که حضرت میفرمود:
«إِنَّ فَاطِمَةَ بَضْعَةٌ مِنِّي، وَ هِيَ رُوحِيَ الَّتِي بَيْنَ جَنْبَيَّ»؛[4]
فاطمه(س) روح من و جان من است.
حضرت فاطمه ای که میآمد درب خانهاش، پیغمبر اجازه میگرفت و وارد میشد. بیاجازه وارد خانه نمیشد.
حضرت فاطمه ای که پیغمبر خدا وقتی مسافرت میرفت، آخرین خانه برای وداع، خانه حضرت بود. وقتی برمیگشت، اولین خانه ای که وارد میشد خانه حضرت فاطمه(س) بود.
آیا این حقایق تاریخ رد کردنیست؟!
مدینه طوری غریب شود که بریزند خانهاش را آتش بزنند! او را بین در و دیوار بگذارند! نامحرمها در کوچه او را محاصره کنند!
از امام صادق(ع) سؤال شد: آقا! سبب وفات حضرت فاطمه(س) چه بود؟!
حضرت فاطمه(س) که جوان بود.
فرمود: قنفذ فلانی به دستور او حضرت را هدف قرار داد؛ وقتی آمد کمربند امیرالمومنین(ع) را گرفت، دومی دستور داد مغیره، دست حضرت فاطمه(س) را کوتاه کن. چه کردند؟ هجوم دسته جمعی به حضرت فاطمه(س) بردند.
تعبیری که از امام مجتبی(ع) نقل شده، این است که حضرت به مغیره رو کرد و فرمود: تو همان کسی هستی که آنقدر مادرم را زدی که غرق در خون شد. امیرالمومنین علی(ع) صحنه ها را دیده و طبق پیمانی که از وی گرفته شده صبر کرد.
در نقل کافی شریف هست که وقتی بعضی از این صحنه ها را جبرئیل نقل کرده که یا رسول الله(ص) باید علی(ع) میثاق به صبر کند. حضرت به رو افتاد و بعد عرض کرد: یا رسول الله(ص)! اگر خدا مي خواهد صبر کنم، صبر میکنم.
حضرت علی(ع) صبر کرد.
وقتی شب بدن حضرت فاطمه(س) را غسل و کفن کرد، تحویل رسول خدا داد عرض کرد: «قَلَّ يَا رَسُولَ اللَّهِ عَنْ صَفِيَّتِكَ صَبْرِي وَ رَقَّ عَنْهَا تَجَلُّدِي»؛[5] فرمودی صبر کن، تحمل کردم ولی دیگر صبرم کم شده. «يَا رَسُولَ اللَّهِ أَمَّا حُزْنِي فَسَرْمَدٌ»؛ [6] دیگر غصه من پایان پذیر نیست؛ دیگر تا آخر عمر از این غصه خواب به چشم علی راه ندارد. یا رسول الله(ص) خودت میدانی چه بر ما گذشته. «وَ سَتُنْبِئُكَ ابْنَتُكَ بِتَظَافُرِ أُمَّتِكَ عَلَى هَضْمِهَا»؛[7] به زودی دختر عزیزت به تو خواهد گفت که امت تو پشت به پشت هم دادند که حضرت فاطمه(س) نباشد و او را نابود کنند. یا رسول الله(ص)!
با علی اسراری است که حضرت فاطمه(س) در میان میگذاشت. تو از حضرت فاطمه(س) سؤال کن چه بر سر ما آمد و ما در این میثاق و عهدمان کنار شما ایستادیم. تعبیرم این است که یا رسول الله(ص) تو مرا وصیت کردی. آن چنان خاموش که کار حرف زدن به اشاره افتاده؛ اگر میبینی مخفیانه حضرت فاطمه(س) را آوردم و به خاک سپردم؛ اگر میبینی همه را دعوت به سکوت و آرامش میکنم که مبادا دشمن با خبر شود، اینها از وصیت و سفارش شماست یا رسول الله(ص).
به وصف غربتم این بس بود که با سیلی
ز گوش همسر من گوشواره افتاده
پی نوشت (منابع) :
[1]. مفاتيح الجنان، حاج شيخ عباس قمى/1/108/، دوم دعاى توسل .....، ص: 108.
[2]. بحارالأنوار، مجلسی/43/20/باب 3، مناقبها و فضائلها و بعض...، ص: 19.
[3]. بحارالأنوار، مجلسی/21/279/باب 32، المباهلة و ما ظهر فيها من....، ص: 276.
[4]. اعتقادات الإمامية و تصحيح الاعتقاد، شیخ صدوق، شیخ مفید/ج 1/105/38، باب الاعتقاد في الظالمين.....، ص: 102.
[5]. شرح نهج البلاغة، ابن ابی الحدید/10/265/195، و من كلام له ع .....، ص: 265.
[6]. الكافي، شیخ کلینی/1/458/، باب مولد الزهراء فاطمة(سلام الله علیها) .....، ص: 458.
[7]. همان.
#فاطمیه
مادر جوونه... 🏴🥀
موها سفید و مادرم قَدّش کمونه
رَمق نداره در تَنی که نیمه جونه
دعای مُردن داره بین هر نمازش
خدا به ما رَحَمی بُکن مادر جوونه
ای آه و واویلا خدا... آه و واویلا
سیلی زدن بر صورتش از روی کینه
سیاه شده رُخساره ی ماه مدینه
خون می ریزه در بسترش از جای مِسمار
شبها می ناله تا سَحَر از درد سینه
ای آه و واویلا خدا... آه و واویلا
زخم و کبودی و وَرَم داره رو بازو
نشسته راه میره به روی هر دو زانو
خوابش میاد اما چه جور باید بخوابه
می میره وقتی که میشه پهلو به پهلو
ای آه و واویلا خدا... آه و واویلا
با تازیونه شد گُل این خونه پَرپَر
سه ماهه که جون بر لَبه بی چاره مادر
رنگ رُخش زرد و دو دستاش سرد سرده
مُرده و زنده ش با خداست یک روز دیگر
ای آه و واویلا خدا... آه و واویلا
شاعر و ذاکر:
#هادی_همتی (دلسوخته)
#فاطمیه #زمینه
مادر.mp3
10.51M
خدا به ما رحمی بکن
مادر جوونه...🥀🖤
شاعر و ذاکر:
#هادی_همتی (دلسوخته)
#غروب_جمعه
🍂برای آمدنت دیر می شود، برگرد...
زمان ز پرسه زدن سیر می شود، برگرد...
🍂در انتظار تو با کوله باری از وحشت...
زمین دوباره زمین گیر می شود، برگرد...
🍂همیشه جای تو در لحظه هایمان خالیست...
غروب جمعه که دلگیر می شود، برگرد...
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#اینجمعههمنیامدی
🏴#امام_زمان_عج
🏴#مناجات
🎤مداح :حاج میثم مطیعی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
چرا آواره کوه و بیابانم نمی دانم چرا
چرا آواره کوه و بیابانم نمی دانم
چه می خواهد غم عشق تو از جانم
یا بن الحسن یا بن الحسن
آقا چرا آواره کوه و بیابانم نمی دانم
من که آواره ات نیستم
من که کار باهات ندارم
خوشبحال اون هایی که به تو فکر میکنن آقا
خوشبحال اون هایی که باهات آشتی کردن
خوشبحال اون هایی که زندگی شون بوی امام زمان میده
خوشبحال اون هایی که دلت رو خون نمی کنند
یا بن الحسن یا بن الحسن
آقا ایام غم و محنت مادرت زهرای اطهره
بخاطر مادرت یه نگاهی با ما بکن
به سمت آسمان رو می کنم هر جمعه میپرسم کجایی
ماه پشت ابر پنهان نمی دانم
یا بن الزهرا یا بن الزهرا
☆«یاعلی مدد»☆
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
🏴#شهادت_حضرت_فاطمه_س
🏴#امام_زمان_عج
🏴#سبک_واحد_سنگین
✍شاعر:علی علی بیگی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
بی تو دلم آشوبه و
قلبم برات می کوبه و
نیستی و گریونه چشام
عمرم گذشت در انتظار
اشکم نمی آید به کار
این زندگی سخته برام
سرگشته و زارم
نمی آیی به دیدارم
یابن فاطمه
تا کِی بدون تو
بگیرم هی نشون تو
یابن فاطمه
من آرزویت را به گورم میبرم
هرگز جدایی ها نمیشد باورم
کاشکی ببینم ای تمام هستی ام
روی تو رو توو لحظه های آخرم
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
غرق گناهم ای عزیز
گم کرده راهم ای عزیز
تنها امید من تویی
برگرد و آزادم نما
از بند این جرم و خطا
صبح سپید من تویی
یک گوشه ی چشمی
به این دل خسته هم رحمی
کن تو یک شبی
هر لحظه و هر جا
تو ای مهتاب این دنیا
ذکر رو لبی
آغوشتو وا کن که آقا اومدم
با دست خالی چون گداها اومدم
دست خودم نیست این چنین آشفتگی
من از ازل عاشق به دنیا اومدم
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
مادر میون بستره
پهلو به پهلو یکسره
بند اومده دیگه صداش
خوابی نداره روز و شب
داره میسوزه توی تب
مرگش رو میخواد از خداش
هر کس جدا میزد
تو رو مادر صدا میزد
پشت در فقط
عرشی نشین ها رو
میون روضه ها ما رو
کُشتِ در فقط
گل بود و دشمن با خود آن دم تیشه داشت
این ضربه ها در بغض حیدر ریشه داشت
روی زمین افتاده و میزد صدا
فضه بیا،زهرا که بار شیشه داشت