🔘#فاطمیه #زمینه
زمینه فاطمیه
ورودیه
می باره چشامون می خونیم با دل غمبار
اومد فاطمیه خالیه جای تو سردار
چون پشت علی بودی تو رو با کینه کشتن
مثل مادرت فاطمه و مثل علمدار
ای یار ولایت
یار با لیاقت
گفتی با شهادت
لبیک یا زهرا
ما را بکشید و نگذارید که بمیریم
ما جمله به این حاجت دیرینه اسیریم
ما را بکشید و به شهادت برسانید
که تشنه ی دیدار حسین ابن امیریم
در مکتب زهرا
باشد همه جانها
تقدیم به مولا
لبیک یا زهرا
فراق
من شاخه یاس توام از ساقه شکستم
رفتی تو و افتاده شرر بر همه هستم
گرچه که وجودم همه با غم گره خورده
اما دمی از یاری حیدر ننشستم
گریه شده کارم
وای از دل زارم
این زمزمه دارم
تنها شده حیدر
دلگیرم از این مردم نامرد سقیفه
ای کاش که بمیرم پدر از درد سقیفه
دلگرمی صدیقه کجایی که ببینی
قرآن تو را خانه نشین کرده شقیقه
گر چه که شدم خم
هرگز نزنم دم
می میرم از این غم
تنها شده حیدر
بلال
رفته رمق از جسم نحیفم دگر ای وای
عمر کم من آمده حالا به سر ای وای
با صوت اذانت ببرم پیش پیامبر
مردم به خدا من ز فراق پدر ای وای
ای کاش سحر آید
وقت سفر آید
عمرم به سر آید
وای از غم غربت
ای یار رسول ای عاشق حیدر کرار
غم از دل پر تاب و تب فاطمه بردار
از مأذنه بالا برو آوای جلی کن
شاید که شوند مردم خفته همه بیدار
چشمم شده دریا
حیدر شده تنها
کن یاری مولا
وای از غم غربت
کوچه
شد قسمت من تا که شوم همدم کوچه
زاری بکنم دم به دم از ماتم کوچه
از قصه دردم چه بگویم چه بگویم
موی سر من گشته سفید از غم کوچه
در کوچه بلا شد
صد روضه به پا شد
تا ضربه رها شد
وای از غم کوچه
کابوس شب من شده آن سیلی و رخسار
ای کاش که بمیرم من از این روضه غمبار
یادم نرود تا به ابد پیش دو چشمم
یک ضربه ز او خورد و دو صد ضربه ز دیوار
جان از تن من برد
با سر به زمین خورد
گویی مادرم مرد
وای از غم کوچه
در و دیوار
ای وای که همه هست علی پشت در افتاد
در شعله کشید و به رویش شعله ور افتاد
در عرش خدا ولوله بر پا شد از این غم
پیغمبر اعظم که شنید این خبر افتاد
بین در و دیوار
با ضربه مسمار
شد حیدر عزادار
وای از دل حیدر
یک سو دل اولاد پیغمبر همه می سوخت
یک سوی دگر هیزم بی واهمه می سوخت
یک سو شده خاکستر همه پیکر حیدر
یک سوی دگر موی سر فاطمه می سوخت
شد روز علی شب
از غصه لبالب
خون شد دل زینب
وای از دل زینب
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚫️#فاطمیه #واحد⚫️
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
➖➖➖➖➖➖
واویلتاه بر پا شده تو عرش اعلا
خیمه غم با چادر خاکی ی زهرا
فصل عزا و ماتمه حال دو عالم درهمه
رو گونه صاحب زمان دریای اشک نم نمه
بارونیه چشمای ماه
مهدی به تن کرده سیاه
بر پا شده توی دلا روضه آه
چشم عاشقا دریایی شده
ناله ها همه زهرایی شده
آه و واویلاه
کاش می شدیم ما زائر مزارت امشب
گریه کنیم مادر برات همراه زینب
گریه کنیم حقت نبود صورت و پلکای کبود
گریه کنیم خوردی زمین تو وسط آتیش و دود
گریه کنیم اشکات چکید
گریه کنیم قدت خمید
وقتی علی رو با دست بسته کشید
گریه کنیم از درد تو بانو
با روضه های بازو و پهلو
آه و واویلاه
(کوچه)
مادر چرا این بی وفا کوچه رو بسته
ترسی نداره از خدا کوچه رو بسته
بیا بریم از این کوچه انگار که می باره بلا
بیا بریم مادر من که راه و بسته بی حیا
ببین که دلشوره دارم
ببین دارم خون می بارم
می خوام سرم رو روی شونت بزارم
بیا برگردیم دستاش سنگینه
وای اگر روی صورت بشینه
وای مادر من
مادر ببین اشکای تو قلبم رو کنده
راه گلومو غم تو داره می بنده
پاشو بریم جونم فدات من چه کنم مادر برات
مادر خوبم چی شده انگار نمی بینه چشات
الهی دستش بشکنه
ببخش که تقصیر منه
پاشو بریم داره هنوز داد میزنه
دارم می میرم خمیده می ری
دستتو روی پهلو میگیری
وای مادر من
(بستر)
طاقت میارم به خدا درد دلی کن
چیزی نمی گم به بابا درد و دلی کن
شده برام مثل یه راز چرا می افتی تو نماز
چرا برای زینبت نمی شه آغوش تو باز
حق داری تو خسته شدی
چند وقته پر بسته شدی
خیلی جوونی ولی شکسته شدی
وا کن دوباره چشماتو مادر
بگو به زینب حرفاتو مادر
مادر خوبم
چشمای خیس و مضطرت زینب رو کشته
خونابه های بسترت زینب رو کشته
پهلو به پهلو که می شی روز من و شب می کنی
چادر خاکیتو چرا بر سر زینب می کنی
نفس تو وقتی میره
نفس زینب میگیره
کاشکی که زینب کنار تو بمیره
می دونم پنهون کردی تو از ما
که صورتت سوخت بین شعله ها
مادر خوبم
(در و دیوار)
پست در خونه شده انبار هیزم
انگار داره از آسمون میباره هیزم
چهل نفر پشت درن می خوان علی رو ببرن
خدا میدونی که اینا غاصب حق حیدرن
مگر که دنیا نباشه
مگر که زهرا نباشه
کسی دیگه یاور مولا نباشه
کی گفته اینجا آخر کاره
به خدا علی فدایی داره
آه و واویلاه
فضه برس به داد من که بی قرارم
ببین در و دیوار و نفس ندارم
فضه گرفتن هستم و این پرو بال خستم و
فضه نگو به مرتضی انگار شکستن دستم و
فضه اگر که مضطرم
دلنگرون حیدرم
دستاشو بستن وای نمیشه باورم
دارم میسوزم از حال حیدر
میخوام برم من دنبال حیدر
آه و واویلاه
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
میون دلم غم دارم-زمینه.mp3
4.6M
🏴#شهادت_حضرت_فاطمه_س
🏴#سبک_زمینه
🎤مداح :حاج عباس طهماسب پور
@majmazakerinee
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
🏴#شهادت_حضرت_فاطمه_س
🏴#سبک_زمینه
🎤مداح :حاج عباس طهماسب پور
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
میون دلم غم دارم
دیگه تو رو از دست میدم
خدا میدونه از این مردم خیلی رنجیدم
بی تو خونمون تاریکه
حسن و حسین، گریونن
به زیر لباشون ذکر وا اُمّا میخونن
فاطمه… داری میری با قد کمونی
فاطمه… چی میشه یه شب پیشم بمونی
فاطمه… آخه تو هنوز خیلی جوونی
♥️#فاطمه_نرو_زهرا_امید_حیدر
♥️#فاطمه_نرو_زهرا_امید_حیدر
♥️#فاطمه_نرو_زهرا_امید_حیدر
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
مگه میره از یاد من
به روی زمین افتادی
ذره ذره پیش چشمامون جون میدادی
پُرِ خونِ دستای تو
تموم تنت شد نیلی
توی کوچه بین مردم زهرا خوردی سیلی
فاطمه… داغ تو به روی دل میمونه
فاطمه… غم تو فقط حسن میدونه
فاطمه… برا تو حسین روضه میخونه
فاطمه… داری میری با قد کمونی
فاطمه… چی میشه یه شب پیشم بمونی
فاطمه… آخه تو هنوز خیلی جوونی
♥️#فاطمه_نرو_زهرا_امید_حیدر
♥️#فاطمه_نرو_زهرا_امید_حیدر
♥️#فاطمه_نرو_زهرا_امید_حیدر
@majmazakerinee
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
4_5866295052770215923.mp3
6.45M
🏴#شهادت_حضرت_فاطمه_س
🏴#سبک_واحد
🎤مداح :کربلایی علی پور کاوه
✍شاعر:کربلایی مجید مراد زاده
@majmazakerinee
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
🏴#شهادت_حضرت_فاطمه_س
🏴#سبک_واحد
🎤مداح :کربلایی علی پور کاوه
✍شاعر:کربلایی مجید مراد زاده
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
☑️بند اول
از سر نوشتم
با دست لرزان و دو چشم تر نوشتم
از در نوشتم
ازخاطرات تلخ یک مادر نوشتم
از هیزم و از
سیلی و از آن آتش و آذرنوشتم
از در نوشتم
از میخ و درب خانه ی حیدرنوشتم
از ازدحام و
از خون یک مظلومه پشت درنوشتم
از بی گناهی
ازمحسن از آن لاله ی پرپرنوشتم
از قوم نامرد
از دست بسته ی یل خیبر نوشتم
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
☑️بند دوم
مادر فداشد
در آن زمان که حامی شیرخدا شد
مادر فدا
آری بلاگردان دین مصطفی شد
وای مادرمن وای مادرم
مادر فدا شد
پای حرامی تا میان خانه وا شد
نذرش ادا شد
سهمش به کوچه ضربه های بی هوا شد
وای مادرمن
آن قوم کافر
وقتی علی را میکشیدند بی بهانه
مادر زمین خورد
دربین آن نامردمان بیرون ز خانه
آن بی حیاها
مابین کوچه میزدندش وحشیانه
میزد به زهرا
قنفذ غلاف و گه مغیره تازیانه
شد پرنشانه
پهلو و دست مادرم تا روی شانه
وای مادرمن
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
☑️بند سوم مقتل
باور ندارد
خون خدا در کربلا یاور ندارد
یاور ندارد
جسمی که افتاده به مقتل سر ندارد
یاور ندارد
وقتی علی اصغر و اکبر ندارد
یاور ندارد
وقتی علمدارو نه آب آورندارد
حنجر ندارد
زیر گلو جای نوک خنجر ندارد
ای وای حسینم
یک تن نیازی
بر آن سپاه و اینهمه لشکر ندارد
پرپر زده او
اما برای پر کشیدن پر ندارد
زینب به سرزد
گفتا حسین در کربلا مادرندارد
خواهرندارد
یک پیرهن یا یک عبا در بر ندارد
مادر ندارد
دستش چرا انگشت و انگشتر ندارد
ای وای حسینم
@majmazakerinee
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
🏴#شهادت_حضرت_فاطمه_س
🏴#سبک_زمزمه
✍شاعر:کربلایی مجید مراد زاده
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
☑️بند اول
خونه ی حیدره عزا خونه
آتیش داره در و میسوزونه
اون ور در تلاطمه جماعتی از قوم کفار
میزان با لگد به در حرومی پست جفاکار
مادر ما خورده زمین افتاده بین در و دیوار
وای مادرم (۳)وای مادر من
☑️بند دوم
وقتی که افتاد روو زمین مادر
فدایی شد محسن به پشت در
بی حرمتا با ازدحام تا در خونه رو سوزوندن
رد شدن و به پشت در پهلوی مادر و شیکوندن
جلو چشای خیسمون
بابامو توو کوچه کشوندن
وای مادرم (۳)وای مادر من
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
☑️بند سوم
با بدن غرق به خون مادر
توو کوچه ی میدوید پی حیدر
یه حرومی توو کوچه ها به مادرم خیلی لگد زد
به جرم عشق به علی به مادرم حرفهای بد زد
یکی با مشت یکی با چوب وحشیونه و بی عدد زد
وای مادرم (۳)وای مادر من
🏴#شهادت_حضرت_فاطمه_س
🏴#سبک_زمینه
✍شاعر:کربلایی مجید مراد زاده
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
☑️بند اول
آه ثانی با شرر
با تموم قدرت میکوبید به در
مادرم پشت در میزد بال پر
آه میزد بال و پر
آه افتاد زیر پا
گل نیلوفری یاس مرتضی
ناله میزد زهرا وامحمدا
آه وامحمدا
کشته شد محسن از ضربه ی مسمار در
بین اون دیوار و در
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
☑️بند دوم
آه چل تا بی حیا
با غلاف شمشیر با چوبِ عصا
میزدن مادر رو بین کوچه ها
آه چل تا بی حیا
آه حال من بده
اونی که پشت در میزد عربده
تو کوچه مادر رو با سیلی زده
آه حال من بده
تو کوچه میزدن
مادر مارو بی هوا
بی علت جلو چشم ما
⚫️#فاطمیه #واحد⚫️
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
➖➖➖➖➖➖
واویلتاه بر پا شده تو عرش اعلا
خیمه غم با چادر خاکی ی زهرا
فصل عزا و ماتمه حال دو عالم درهمه
رو گونه صاحب زمان دریای اشک نم نمه
بارونیه چشمای ماه
مهدی به تن کرده سیاه
بر پا شده توی دلا روضه آه
چشم عاشقا دریایی شده
ناله ها همه زهرایی شده
آه و واویلاه
کاش می شدیم ما زائر مزارت امشب
گریه کنیم مادر برات همراه زینب
گریه کنیم حقت نبود صورت و پلکای کبود
گریه کنیم خوردی زمین تو وسط آتیش و دود
گریه کنیم اشکات چکید
گریه کنیم قدت خمید
وقتی علی رو با دست بسته کشید
گریه کنیم از درد تو بانو
با روضه های بازو و پهلو
آه و واویلاه
سبک تقریبا گلپونه ها
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
🎼گزارش صوتی
🔺 فاطمیه سال 1403
🎤مداح :حاج مهدی رسولی ارسال خواهد شد
⏏️⏏️⏏️⏏️⏏️⏏️⏏️
[ASHABOLHOSSEIN_IR]1403082503.mp3
29.66M
🏴#شهادت_حضرت_فاطمه_س
🏴#روضه
🎤مداح :حاج مهدی رسولی
سال ۱۴۰۳
@majmazakerinee
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
🏴#شهادت_حضرت_فاطمه_س
🏴#روضه
🎤مداح :حاج مهدی رسولی
سال ۱۴۰۳
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
ای خاک تو چشم آسمانها
بانوی همیشه ی جهانها
اوج تو بلندتر ز امکان
عمر تو فزونتر از زمانها
جایی که پدر شود فدایت
زیبد که شود فدات جانها
با آنکه هماره از تو گویند
لالند به مدح تو زبانها
حقا که تویی فخر خداوند
برخلق زمین و آسمانها
سر تا به قدم همه خدایی
ای بنده ی برتر از گمانها
عطر نفست سرشت احمد(ص)
سر تا قدمی بهشت احمد(ص)
هر نبض تو یک پیام قرآن
بر هر نفست سلام قرآن
خوی تو بود تمام توحید
روی تو بود تمام قرآن
فضه که کنیز توست عمری
بوده سخنش کلام قران
حرمت ز تو میگرفت احمد(ص)
آنگونه که احترام قرآن
سوگند به عمر کوته تو
از توست بلند، نام قرآن
از تربت مخفی تو خیزد
انوار علیالدوام قرآن
ای وسعت ملک حق مزارت
ماییـم همیشــه در کنارت
ما سائل و لطف توخدایی
کارت همهدم گرهگشایی
*امشب دمغروب خبر که تومدینه پیچید دوست ودشمن اومدن درخونه علی همه جمع شدن درخانه علی ،شلوغ شد،امیرالمؤمنین نشسته عباس عموی پیامبر،چه کاره ایم چه کنیم؟صداوزد عمو برو به همه اینا بگو برن،خودتون برید،یذره دور مارو خلوت کنید من ازغروب هنوز زینب بغل نگرفتم،من هنوز دل این بچه ها بدست نیاوردم، برید همه رفتنامشب اگه رات دادن،اون شب کم آدمایی راه دادن برای تشییع جنازه، امشب ازدحام کردیم درخانه علی میخواین مادرمون تشیع کنم اون شب حسنین نتونستن بلند گریه کنن، امشب شما بلند گریه کنید*
در حشر ز قد و قامت تو
پیداست جلال کبریایی
پیغامبری به روز محشر
بی مهر تو نیستش رهایی
این نیست عجب که در صف حشر
گر بر تو دهد خدا خدایی
چون پرده ز چهره برگرفتی
کردی به علی (ع)خدانمایی
رضوان که بهشت در ید اوست
دارد ز تو رتبه ی گدایی
ممدوحه ی قدر و کوثری تو
چون ذات خدا مطهری تو
ای حامل وحی همکلامت
ای سکه احمدی به نامت
هر جا که صدای پات آمد
برخاست نبی(ص) به احترامت
قدقامت انبیا بلند است
هنگام نماز با قیامت
از ما صلوات ِ از خداوند
هر لحظه هزارها سلامت
پیش از همگان شراب کوثر
نوشند پیمبران ز جامت
یک خوشه ز خرمنت کرامت
یـک لالـه ز دامنـت امـامت
هم کوکب دُرّی خدایی
هم اختر آسمان احمد(ص)
والله قسم چو وحی، زیباست
اوصاف تو با بیان احمد(ص)
بر ما ز کرم تو مادری کن
ای مادر دودمان احمد(ص)
در مصحف خویش نام ما را
بنویس قسم به جان احمد(ص)
سرمایــه ی مــا ولایـت توست
آن هم همه از عنایت توست
تو دست خدا در آستینی
تو رکن امیر مؤمنینی
تو مادر یازده امامی
تو دختر ختم مرسلینی
تنها نه به ختم انبیا ام
والله قسم تو مام دینی
غیر از تو بهشت مصطفی(ص) کیست؟
همتای ولی کبریا کیست
حـق نمــک علــی (ع) ادا شــد
هم غنچه و هم گلش فدا شد
آتش زدن در ولایت
در محضر کوثر ولایت
آثار غلاف تیغ دشمن
بر بازوی مادر ولایت
هم خانه ی توست قتلگاهت
هم قبر تو سنگر ولایت
بانوی بزرگ آسمانها
امالملکوت در زمینی
ادامه↕️↕️↕️↕️
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
مانند شمع قصه ات از سر تمام شد
کوتاه مثل سوره ی کوثر تمام شد
بابا کشید پارچه را روی مادرم
آهی کشید و گفت که دیگر تمام شد
باورم بکنم یا نکنم عزم سفر کردی
باور بکنم یا نکنم محاله برگردی
باور بکنی یا نکنی من بی تو میمیرم
باور بکنم یا نکنم همینه تقدیرم
نشسته از سرشب ،چه جوری باور کنم تو رفتی
فاطمه تازه فهمیدم غریبم
اسما آوند جلووآقادببخشید گفت چیشده
گفت اینبچه ها خودشون دارن میکشن
دید همه جادسیاهی گرفته صدا زد اسما یهوذره آب میگیری دیدن امیرالمؤمنین ازجا بلند شد بمیرم براش این آستین ها بالا زد شال شو از دورش برداشت ،
صدا زد اسما آب بیارتوحجره ،همین ساعتا
اسما میگه تا آب آوردم
یهو دیدم یه بدن نحیف ولاغر تودستا آرام گذاشت زمین گفت دروببند بچه ها نببین
بریز آب روان اسما ولی آهسته آهسته😭
میخواد آب بریزه،دست برد گره معجر باز کرد ، ای قربون صورتت ،الهی دستش بشکنه، این لکه رو چشات چیه؟
بگم؛ حسن ،حسن
جانمبابا:
اینو نمیخواستی بگی ؟
نمیخوای بازم بگی؟
گفت بابا:
نشد تو کوچه دستش و بگیرم
شدت ضربه شو بگیرم
مگه چه جوری زدنش
غریب گیر آوردنت
جلو چشای حسنت
مگه با چی میزدنت
گفت فاطمه:
این اولین باره،میلرزه دست وپام
این اولین باره ،پراز بغض صداما
این اولین باره ،که مرگم و میخوام
این آخرین باره میبینی حسن و
این آخرین باره یه کاری بکن
*میشه یه بار دیگه اون چشاتو واکنی مثل همین شب علی نگاه کنی
میشه یه بار دیگه،باگوشه چشمت منو نگاه کنی
*اسما میگه دارم آب میریزم
زهرا چه کند میگذرد شستشوی تو
نیمه شب است تازه رسیدم به روی تو😭
آروم بدن غسل داد،گره گشایی عالم زانو زده میخواد یه گره بزنه
بند کفن رد کرد ،شروع کرد بند کفن گره بزنه،نگاش به بچه هاش افتاد
دید حسنین یه جوری دارن مادر نگاه میکنن
صدازد ؛هَلمّوا تزوّدوا مِن اُمّکم*
تا اینو گفت یه جوری حسن وحسین دویدن خودشون انداختن رو پیکر مادر
میگن یهو دیدن این دستا ازکفن بیرون اومد ، اون دستای تازیانه خورده،بچه هاشو بغل گرفت،حسنم حسينم
بزار از همین جا برم کربلا
بدوبدو اومددیدعمه نشسته بالای گودال صدازد عمه این بدن کیه اینجوری داری بالاسرش ناله میزنی ؟گفت حق داری باباتو نشناسی
بابامه؟ تا گفت بابامه یه جوری این نازدانه خودش انداخت رودبدن بابا ،
مولا ابی عبدالله چه جوری جداکردی ازمادر؟ حسنم مادر رها کن،حسینم مادر رهاکن، با احترام سکینه و چهجوری از بابا جدا کردن شرمندم همین جمله تَجَروحُ
چون چاره نیست میروم و میگذارم
ای پاره پاره تن بخدا میسپارمت
حسین...
✍تایپ:#خادمه_اهل_بیت
#التماس_دعای_فرج
🥀🥀🥀🥀🥀🥀
@majmazakerinee
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین